گروه اقتصاد اجتماعی جان فیشر و همکارانش در عین اداره کسب و کار کوچک و البته پر رونقشان در زمینه تولید استیکر و لیبل از شوخی و خنده هم دست بر نمیدارند. شرکت جان فیشر «استیکر جایانت» شرکت کوچکی است که تخصصش در زمینه تولید استیکر است. این شرکت ید طولایی هم در ثبت رکوردهای جالب مرتبط با استیکرها دارد و تازهترین رکورد آن هم تولید توپ با وزن حدود 150کیلوگرم است که تماما از استیکرهایی ساخته شده که فیشر و همکارانش بر دیوارهای دفترشان در شرکت استیکر جایانت چسبانده بودند. این توپ استیکری حالا رکورد بزرگترین توپ در نوع خودش را دارد.
درآمد 8 میلیون دلاری
به گزارش «تعادل» به نقل از «فوربس» زیر پوست این اشتیاق شدید به ثبت رکورد اما تاریخچهیی از کسب و کار موفق این شرکت خوابیده است. استیکر جایانت برای حدود 30هزار شرکت و برند مختلف، استیکر و لیبل چاپ میکند که از میان آنها میتوان به اپل، گوگل و ناسا اشاره کرد. این شرکت با این حال تنها 32 کارمند دارد اما درآمد سال گذشته آن حدود 8 میلیون دلار بوده و رشد سالانه 30درصدی را هم تجربه میکند.
فیشر پیش از تاسیس شرکتش و اشتغال به کسب و کار خودش، یک فروشنده خرده پای استیکرها در فضای مجازی بود و پس از آن هم در سال 2008 به سمت چاپ رنگی روی تیشرت رو آورد. او خودش به طعنه میگوید که شرکت کنونیاش دیگر نیازی به فروشندگان خرده پای استیکر ندارد. او شرکتش را حدود 15سال پیش در زیرزمین خانهاش بر پا کرد و البته جهش اصلی و اولیه کسب و کارش تا پیش از شروع مبارزات انتخاباتی سال 2000 در ایالات متحده شروع نشده بود. در آن زمان امریکاییها چهارچشمی جدال میان جورج بوش و ال گور را میپاییدند و استیکر غولآسایی که فیشر با سلیقه خودش طراحی کرده بود، سر و صدای زیادی به پا کرد تا آنجا که حتی خبرگزاریهای بینالمللی مهمی مانند رویترز و آسوشیتدپرس هم کار او را پوشش دادند. این استیکر بزرگ به طرفداری از ال گور و انتقاد از جورج بوش طراحی و چاپ شده بود و روی آن نوشته شده بود: «او رییسجمهور من نیست!» و منظور مطمئنا جورج بوش بود. فیشر تقریبا 3000 عدد از این استیکرها را که هر کدام 3دلار قیمت داشتند فروخت. او خودش میگوید: «ایده تاسیس شرکت زمانی به ذهن من رسید که رسانهها به کار من توجه کردند و من تصمیم گرفتم، شرکت خودم را
داشته باشم. قصدم این بود که استیکر جایانت را به «آمازون» استیکرها تبدیل کنم.»
تبدیل این رویا به واقعیت برای فیشر به این ترتیب کلید خورد که او استیکرهایی از سرتاسر اینترنت جمعآوری کند و آنها را روی وب سایت خودش به فروش برساند. بعد از 8 سال فروش استیکرها به حدود یک میلیون دلار رسید. اما موارد استفاده از استیکرها فقط برای تبلیغ علیه جورج بوش یا خوشگذراندن نیست و بسیاری از شرکتها از آنها برای معرفی کردن و تبلیغ کردن برای محصولات شرکتشان هم استفاده میکنند. برای رسیدن به بقیه رویا، یعنی تسخیر بازار لیبلها و استیکرهای تبلیغاتی شرکتها، فیشر باید عزمش را جزم میکرد. در سال 2006 او شرکتش را تبدیل به موسسهیی کرد که بتواند برای لیبلها و استیکرهایش در شرکتهای مختلف مشتری جمع کند. او تجهیزات چاپ بر روی تیشرت هم خریداری کرد و حتی از این طریق هم پول درآورد: شرکتهای دیگر، بخشی از فعالیت چاپشان را از طریق برون سپاری در اختیار فیشر قرار میدادند. او میگوید: «من با تعدادی شرکت دیگر هم شراکتی را شروع کردم و سفارشهای کلانی را قبول کردیم و از همان جا بود که سودمان بالاتر رفت. وقتی که تجهیزات چاپ را هم به شرکت آوردیم، درآمد سالانه مان به حدود 3 میلیون دلار رسید.» و فیشر پر بیراه هم نمیگوید که
ادغام فعالیتها برایش پول ساز بوده، چون حالا حدود نیمی از درآمد استیکرجایانت از طریق چاپ لیبیلهای تبلیغاتی فراهم میشود.
کسب و کاری که خوب کار میکند
فیشر بخش اعظم موفقیت و رضایت کارمندانش را مرهون تصمیمی میداند که 3سال قبل اتخاذ کرده است: او مدلی برای فاینانس کردن فعالیتهای شرکتش اجرا کرده که به همه کارکنان اجازه میدهد در هر بخشی که مایلاند سرمایهگذاری کنند و علاوه بر این در خود فرآیندها هم سهیم شوند.
فیشر میگوید: «من خودم به یک هنرستان رفتم تا بتوانم در بخش طراحی استیکرها کمک حال باشم.» مدل سهیم کردن کارمندان در کسب و کار به حدی موفق بوده که نه فقط کارفرما، یعنی فیشر که بقیه تیم هم از آن نهایت رضایت را دارند. فیشر میگوید: «این کار به آنها حس مالکیت و دخالت در کسب و کار را میدهد و علاوه بر این، بخشی از تنشها و استرسهای کاری را هم از دوش من بر میدارد.» او ادامه میدهد: «مردم به همین دلیل دوست دارند برای من کار کنند و باز به همین دلیل است که من احساس میکنم کسب و کارم خوب کار میکند!»