سوپرلیگ اروپا نماد سرمایه‌داری جدید است

۱۴۰۰/۰۲/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۷۶۹۷
سوپرلیگ اروپا نماد سرمایه‌داری جدید است

زهرا سلیمانی|از لحظه‌ای که ۱۲ باشگاه برتر اروپا، با انتشار اعلامیه‌ای از جزییات برنامه خود برای تاسیس یک لیگ انحصاری در عرصه فوتبال اروپا به عنوان «سوپرلیگ» خبر دادند، رسانه‌های گروهی به تفسیر چرایی وقوع این تصمیم و اثرات پیرامونی آن پرداختند. برخی مفسران، این پدیده را صرفا تصمیمی ورزشی دانستند که هیچ معنا و مفهوم خاصی در سایر شؤون به دنبال ندارد؛ اما گروه دیگری از تحلیلگران با استفاده از هرمونوتیک و نشانه‌شناسی، ردپای این پدیده را در سایر بخش‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... ردیابی کردند. هر کدام از این دیدگاه‌ها را که مورد توجه قرار دهیم، از یک اصل اساسی نمی‌توان چشم‌پوشی کرد و آن اینکه ریشه اصلی یک چنین تحولاتی را باید در اقتصاد جست‌وجو کرد. در واقع تشکیل سوپرلیگ اروپا پدیداری چند وجهی است که هرچند در ظاهر در حوزه ورزش و فوتبال نمایان شده؛ اما بنیان آن را اقتصاد و کسب سود بیشتر تشکیل می‌دهد. برای تحلیل دقیق این موضوع، شاید هیچ چهره‌ای به اندازه حسن راغفر ملی‌پوش سابق فوتبال کشور در دهه 50، جوان‌ترین رییس فدراسیون فوتبال در دهه 70 و اقتصاددان برجسته کشور در دهه‌های 80 و 90 نتواند ابعاد مختلف موضوع را تحلیل کند. شمایلی که هم دستی بر فوتبال داشته و هم در پوزیشن استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا سال‌ها موضوعات اقتصادی داخلی و جهانی را ارزیابی و تحلیل کرده است. راغفر با اشاره به این واقعیت که تشکیل سوپرلیگ اروپا، نمادی از تداوم مسیری است که جهان در دوران جدید در حال غلتیدن در آن است. دورانی که کسب سود بیشتر و استفاده افزونتر از تکنولوژیکی، نظامات تازه انحصاری تازه‌ای را شکل داده که باید ابعاد و زوایای گوناگون آن را درک کرد.

    همان‌طور که مستحضرید، سوپرلیگ اروپا با اعلام رسمی 12باشگاه برتر اروپا موجودیت پیدا کرد. بسیاری از رسانه‌ها و تحلیلگران به دنبال تحلیل این پدیده مهم اجتماعی و ورزشی هستند. شما به عنوان یک اقتصاددان که سابقه حضور در عالی‌ترین سطح ورزش فوتبال را نیز داشته‌اید، این پدیده را چطور تفسیر می‌کنید؟

یکی از مهمترین مسائلی که در خصوص تحولات اقتصاد جهانی بروز کرده؛ موضوع نابرابری‌ها است. این نابرابری‌ها تنها در حوزه درآمد و ثروت بین خانواده‌ها ظهور پیدا نمی‌کند؛ بلکه در همه فرصت‌هایی که برای کسب سود و درآمدهای بزرگ ایجاد می‌شود؛ معنا و مفهوم دارد. بخشی از این موضوع محصول انحصارطلبی، بنگاه‌های اقتصادی، کارتل‌های عظیم یا باشگاه‌های بزرگ ورزشی است. هرچند امروز فوتبال به دلیل سرمایه‌گذاری هنگفت و مخارج سنگینی که پیرامون آن صورت گرفته از منظر زیبایی‌شناسی، حرفه‌ای و توجه افکار عمومی، جایگاه برجسته‌ای را در افکار عمومی پیدا کرده، اما در عین حال فاصله بسیار بزرگی میان وضعیت فعلی با روح اصلی ورزش و انتظارات انسانی که از ورزش وجود داشته، ایجاد شده است.

 

ادامه از صفحه اول| در واقع آنچه که اخلاق نامیده می‌شود و  ورزشکاران همواره نمونه‌های برجسته‌ای از ظهور و بروز این اخلاقیات بوده‌اند از فضای ورزشی و اتمسفر باشگاه‌های ورزشی رخت بربسته است. 

    اگر اشتباه نکنم شما در خصوص استحاله امر ورزش صحبت می‌کنید، اینکه این پدیده از واقعیتی که بر اساس آن شکل گرفته دور شده است؟

بله؛ ورزش و ورزشکاران امروز بدل به ابزارهایی برای کسب سود بیشتر و پدیده‌هایی کاملا تجاری شده‌اند. این در حالی است که انتظارات عمومی از ورزش آن است که در راستای همدلی، همبستگی ملی، جوانمردی و در کنار هم زیستن حرکت کند. نمونه‌های عینی این استحاله در کشورهای مختلف به عینه قابل مشاهده است؛ بازیکنی به‌طور ناگهانی در حساس‌ترین لحظات به خاطر کسب پول بیشتر باشگاهی که او را پرورش داده را ترک می‌کند و به همه عشق و علاقه‌ای که هواداران داشته‌اند، پشت پا می‌زند. 

    آیا این سقوط اخلاقی را تنها در عرصه ورزش و به‌طور خاص فوتبال شاهدیم یا سایر شؤون حیات انسانی نیز دچار یک چنین دگرگونی‌هایی شده است؟

این مساله‌ای است که در سایر شؤون جهان امروز و در بطن بسیاری از پدیده‌ها مشاهده می‌شود. امروز ما این سقوط اخلاقی را در بسیاری از حوزه‌های حیات بشری و حتی در فهم از «زندگی مطلوب» شاهد هستیم. موضوعی که بدل به یکی از معضلات بسیار مهم و اساسی جوامع بشری (چه جوامع غربی و چه کشورهای شرقی) شده است.اینکه روح فردگرایی و کسب سود بیشتر بر همه شؤون دیگر حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بشر، سایه افکنده و مفاهیمی چون همدلی، عشق، مردمداری و...را به حاشیه رانده است. این روند در فرهنگ، در هنر، در اقتصاد، فرصت‌های آموزشی و... قابل ردیابی است. موضوع راه‌اندازی سوپرلیگ اروپا که مدتی است توجه جهانیان را به خود معطوف ساخته، شکل تازه‌ای از این پدیده‌های انحصارگرایانه است. اینکه تعداد محدودی باشگاه فوتبال با هدف کسب سود بیشتر، رویکردی انحصارگرایانه را در پیش بگیرند، جلوه‌ای از تفکراتی است که در سایر بخش‌ها نهادینه شده و امروز در قالب ورزش فوتبال حرفه‌ای نمایان شده است. فقط هم مختص به غرب و اروپا نیست و شمایلی جهانشمول دارد.

    این رویکردهای انحصارگرایانه که شما به آن اشاره کردید در جامعه‌ای مثل ایران چطور ظهور و بروز پیدا می‌کند؟

این شکل انحصارگرایانه در بخش‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...ایران نیز نمودهای بارزی دارد. هر اندازه که جامعه ایرانی به سمت فردگرایی بیشتر سوق پیدا می‌کند، این روحیه انحصارطلبی و اشکال مختلف انحصارها بیشتر جلوه پیدا می‌کند. کسب فرصت‌هایی که افراد از نظامات انحصاری به دست می‌آورند، نمونه‌های متعددی دارد. افرادی که فرصت‌های آموزشی مطلوب‌تری دارند. طبقاتی که دسترسی بیشتری به نظامات تسهیلاتی، ارزی، یارانه‌ای و... دارند، بخش‌هایی از این جلوه‌های انحصاری هستند. اینها فرصت‌هایی هستند که از دل یک رقابت عادلانه و منصفانه شکل نمی‌گیرند، بلکه برخی مناسبات آلوده و غیرشفاف هستند که این فرصت‌ها را ایجاد می‌کنند. این روند در حوزه‌های سیاسی نیز نمودهایی دارد، به هر حال برخی جریانات، فرصت‌های انحصاری برای بهره‌مند شدن از مناصب و فرصت‌های مدیریتی و مسوولیتی دارند، بدون اینکه در بستر یک رقابت عادلانه این فرصت‌ها را به دست آوردند.

   بهره‌مندی از این فرصت‌های انحصاری که شما به خوبی تشریح کردید در بلندمدت چه اثراتی را در حوزه‌های مختلف خواهد داشت؟

ببینید، فرصت‌هایی که برای باشگاه‌هایی که در سوپرلیگ اروپا حاضر شده‌اند، وجود دارد با سایر باشگاه‌های فوتبال قابل قیاس نیست. به عنوان نمونه ساختار مالی مورگان اعلام کرده، بیش از 6میلیارد دلار تسهیلات مالی در اختیار این باشگاه‌ها قرار می‌دهند. اساسا دلیل ایجاد سوپرلیگ اروپا کسب سودهای بیشتر است. بازیکنان فوتبال نیز به ابزار کسب سود بدل خواهند شد. در نهایت این سودهای انحصاری فاصله‌ای را میان این باشگاه‌ها و سایر باشگاه‌های ورزشی ایجاد می‌کند و بر شکاف موجود می‌افزاید. این مثال را شما می‌توانید در سایر حوزه‌های سیاسی، آموزشی، اقتصادی و... نیز به همین شکل پیگیری کنید. به هر حال بنگاه اقتصادی که از فرصت‌های انحصاری استفاده می‌کند، سودهای بسیار بیشتری از یک بنگاه اقتصادی که در بستر رقابتی فعالیت می‌کند، برداشت می‌کند. این شؤون اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و...بر هم اثر می‌گذارند و از هم تاثیر می‌پذیرند. یعنی ورزش در راستای سیاست‌های سیاسی به کار گرفته می‌شود و امور سیاسی انحصارگرایانه نیز بر اقتصاد تاثیر خواهد داشت و الی آخر...

    از منظر نشانه‌شناسی بسیاری از تحلیلگران در بخش‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... در حال ارزیابی لایه‌های پنهان تشکیل سوپرلیگ اروپا هستند؛ شما از منظر هرمنوتیک چه تفسیری از این پدیده دارید؟

معتقدم خبری که طی روزهای اخیر رسانه‌ای شده است، از نظر من شکل تکامل یافته سرمایه‌داری است که این‌بار در ورزش حرفه‌ای فوتبال رخ داده است. با توجه به رخدادهایی که در سایر بخش‌های اقتصادی، فناورانه، سیاسی و...شاهد آن هستیم، گمان نمی‌کنم، این واقعه چندان دور از انتظار باشد. این رویکردهای انحصارگرایانه در جهانی که در حال شکل‌گیری است به وفور وجود دارند. همین امروز در خصوص واکسن کرونا شاهد هستیم که برخی کشورهای سرمایه‌دار، میلیاردها دوز واکسن را احتکار کرده‌اند، اما کشورهایی هستند که امکان بهره‌مندی از واکسن برای آنها فراهم نیست.در حوزه اقتصادی هم این نظامات انحصاری کاملا هویدا شده‌اند.

    گفته می‌شود، پدیده‌های جدید در سطح جهانی ابتدا در بخش‌های هنری و فرهنگی بروز می‌کند و بعد وارد ساحت‌های دیگر جامعه می‌شود، این پدیده جدید که شما آن را اشکال جدید سرمایه‌داری برشمردید در حوزه‌های اقتصادی، معیشتی و اجتماعی چطور بروز خواهد کرد؟

معادله‌ای که شما چیدید و اشاره کردید که پدیده‌ها ابتدا در حوزه‌های هنری، فرهنگی و... ظهور پیدا می‌کنند و بعد وارد حوزه‌هایی مانند اقتصاد می‌شوند را باید اصلاح کنم. البته جهان در حال تحول دایمی است و این تحولات در حوزه‌های اقتصادی، بیشتر از هر حوزه دیگری نمایان می‌شود. این هم به دلیل تاثیراتی است که در بخش تکنولوژی صورت می‌گیرد. در واقع رشد تکنولوژی، سازمان کار و روابط بین افراد و جوامع را دچار دگرگونی می‌سازد. به همین دلیل است که در حال حاضر که در آستانه رشد و صعود انقلاب چهارم صنعتی هستیم، بسیاری از حوزه‌های فناوری، تغییرات شگرف و بی‌سابقه‌ای داشته‌اند. این تغییرات بدون تردید، اثرات بنیادینی در حوزه‌های اقتصادی و معیشتی جوامع خواهند داشت.

    شمایل این دگرگونی‌های اقتصادی چیست؟ 

بعد از این تحولات باید منتظر تحولاتی از جنس رشدی که انقلاب صنعتی نخست در قرن هجدهم میلادی ایجاد کرد و دنیا را به کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته تقسیم کرد، باشیم. این رابطه مبتنی بر قدرت از قرن هجدهم به بعد خودش را مدام به اشکال مختلف بازتولید کرد. در شرایط کنونی نیز یک اتفاق مشابه اقتصادی در حال رخ دادن است. اتفاقی در حوزه اقتصاد که علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن روابط انسانی، سایر بخش‌های زیست بشر را نیز در نوردیده است. تحولاتی که با رشد هوش مصنوعی، موضوع ربات‌ها، چاپگرهای سه بعدی و... ایجاد شده حقیقتا اثرات حیرت‌انگیزی را خواهد داشت.این تغییرات بنیادین ابتدا در بخش اقتصاد نمایان خواهد شد و پس از آن در حوزه‌های سیاست و اجتماع منشأ تاثیرات فراوانی خواهد شد. ایران نیز باید آماده تغییرات بسیاری باشد و زمینه درک این تحولات را از منظر فکری فراهم کند. حوزه روابط بین‌الملل نیازمند بررسی‌های دقیق کارشناسی است. باید زمینه پیش بینی شرایط آینده فراهم و بستر لازم برای هضم و تحلیل این شرایط خاص ایجاد شود.

    وقتی صحبت از بسترسازی برای درک این شرایط تازه می‌کنید، منظورتان چیست؟

به هر حال این انقلاب تکنولوژیکی سمت و سوی تازه‌ای به جهان می‌دهد که دیگر با داشته‌های قبلی نمی‌توان آن را تفسیر و تحلیل کرد. کاربرد فناوری‌هایی که تلاش می‌کند از طریق کارگذاشتن یک تراشه در بدن ورزشکاران، سطح تازه‌ای از رشد را برای آنها فراهم کند و بسیار دشوار است. این اخبار در سطوح مختلف تکنولوژی رسانه‌ای می‌شود، اما به نظر می‌رسد که در داخل کشور توجه کافی به آنها نمی‌شود. باید این شرایط تازه را دنبال کنیم و سرمایه‌گذاری‌های علمی و فناورانه برای تحلیل آنها صورت دهیم. بدون ایجاد این بسترهای تحقیقاتی و پژوهشی، این انقلاب تکنولوژیکی جهان را به دو دسته کشورهایی که تولید‌کننده این فناوری‌ها هستند یا اینکه مصرف‌کننده صرف این پدیده‌ها هستند ایجاد خواهد کرد.

    اگر درست متوجه شده باشم؛ با توضیحات شما تشکیل سوپرلیگ اروپا نمادی است از تقسیم‌بندی‌های جدیدی که جهان قبلا به سمت آن حرکت کرده و به زودی نهادینه خواهند شد؟

دقیقا؛ این رویکردهای مبتنی بر ثروت و تکنولوژی قبلا در ورزش فوتبال امتحان شده است. استفاده از فناوری war یکی از نمونه‌های این تغییرات تکنولوژیکی است که کنترل جامعی بر فعالیت‌های ورزشکاران دارد. این رویکردهای فناورانه سایر شؤون ورزش را نیز در بر می‌گیرد. تمریناتی که ورزشکاران در کشورهای توسعه یافته دارند، با امکاناتی که ورزشکاران در کشورهای در حال توسعه دارند، متفاوت است و این تفاوت‌ها نتایج متفاوتی را رقم می‌زند که با عدالت همخوانی ندارد. البته هنوز هم شعارهای انسانی که در بطن المپیک و سایر مسابقات بزرگ جهانی وجود دارد، مورد احترام است. اما بدون تردید انقلاب فناورانه‌ای که در پیش است ممکن است ساختارهای ورزش جهان مثل کمیته جهانی المپیک، یا فیفا و یوفا را دچار دگرگونی کند. در واقع سوپرلیگ اروپا زمینه را برای طبقه‌بندی جدید ساختارهای جهانی فراهم می‌سازد. اگر فیفا و یوفا نتوانند خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند، جای خود را به ساختارهای دیگری خواهند داد. در مورد کمیته بین‌المللی المپیک هم یک چنین شرایطی را می‌توان پیش بینی کرد.

    این ساختارسازی‌های جدید در حوزه اقتصاد و سیاست چگونه به وجود می‌آیند؟

در سال‌های آینده بدون تردید باید منتظر تغییرات جدیدتری در حوزه ساختارسازی‌های اقتصادی باشیم. یعنی ساختارهای اقتصادی و سیاسی جدیدی در سطح جهانی بروز خواهند کرد. در آن بازه زمانی آرمان‌ها نیز دچار دگرگونی خواهند شد. یعنی آرمان‌های نیمه دوم قرن21 با آرمان‌های قرن 19 و 20 میلادی که المپیک در دوران جدید شکل گرفت، تفاوت‌های جدی خواهند داشت. همان‌طور که آرمان‌های المپیک نیز در بستر حوادث دهشتناک سیاسی و نظامی میانه قرن 20 و دوران پس از آن، دچار دگرگونی و استحاله شد، دوران جدید پس از انفجار فناورانه نیز آرمان‌های جدیدی را خلق خواهد کرد. آرمان‌هایی که دیگر مبتنی بر اصول انسانی و رویکردهای عدالت‌محور نیستند و موضوع کسب سود و نظامات انحصاری در این شرایط مناسبات آینده را شکل خواهند داد. طبیعی است برای این جهان تازه نهادهای تازه‌ای در بخش‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و...نیز شکل خواهد گرفت که از منافع قدرت‌ها در این جهان تازه حفاظت خواهند کرد. نهادهایی که جایگزین سازمان ملل متحد، صندوق بین‌المللی پول، ناتو و... خواهند شد. در واقع شاهد نوعی رشد بی‌سابقه داروینیسم اجتماعی در حوزه‌های مختلف اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... خواهیم بود که یک نماد بارز آن ایجاد سوپرلیگ اروپا است.

 

 

ارسال نظر