خط فقر 4 میلیون تومان!

۱۴۰۰/۱۰/۲۱ - ۰۲:۳۷:۵۳
کد خبر: ۱۸۵۸۰۶
خط فقر 4 میلیون تومان!

گلی ماندگار|

 در حالی که همین چند ماه پیش بانک مرکزی خط فقر را 11 میلیون تومان اعلام کرد، حالا معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در یک برنامه تلویزیونی میانگین خط فقر در کشور برای خانواده 4 نفره را حدود 4 میلیون تومان و برای شهر تهران کمی بیشتر و نزدیک به ۵ میلیون اعلام کرد. این اظهارنظر آنقدر غیرکارشناسی بوده که حتی صدای نمایندگان مجلس را هم در آورده و می‌پرسند این عدد از کجا و چطور محاسبه شده و این مقام مسوول چطور به این عدد غیر کارشناسی رسیده است؟ این در حالی است که نه تورم کنترل شده، نه قدرت خرید افراد افزایش پیدا کرده و نه حقوق و مزایای کارگران و دیگر اقشار جامعه به حدی رسیده که بتوانند از حداقل رفاه برخوردار شوند. به این شرایط اضافه کنید، افزایش بی‌رویه نرخ اجاره مسکن را که خیلی از مردم را یا راهی حاشیه شهرها کرده یا راهی گرمخانه‌هایی که زمانی فقط جای افراد معتاد و کارتن خواب بود. ماجرای اتوبوس خوابی هم که همین چند هفته پیش به سرتیتر خبرها تبدیل شده بود و نشان از افزایش تعداد افراد سقوط کرده به زیر خط فقر داشت. حال با این وضعیت که حداقل اجاره‌بهای مسکن در جنوبی‌ترین نقطه شهر تهران آن هم در متراژهای بسیار کوچک بیش از یک میلیون تومان است و حداکثر حقوق کارگران بر اساس قانون کار 4 میلیون و 200 هزار تومان چطور ممکن است یک خانواده 4 نفره که از قضا مستاجر هم هستند بتوانند با این حقوق و پرداخت اجاره خانه حداقل یک میلیون تومانی همچنان بدون در نظر گرفتن افزایش بی‌رویه هزینه‌های روزمره زندگی و تامین معیشت به زیر خط فقر سقوط نکنند. سوال اینجاست که معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر اساس چه معیاری به این عدد رسیده است و قیمت‌های چه سالی را در نظر گرفته و اصلا خبر از وضعیت معیشتی مردم در این روزها دارد یا خیر؟

این که شخصی در چنین مقام و موقعیتی بدون هیچ بررسی و برداشت درستی از شرایط موجود چنین اظهارنظری می‌کند، نه تنها باعث دلسردی مردم می‌شود که این سوال را مطرح می‌کند، که این فرد با چه دانش و توانایی بر چنین مسندی تکیه زده که حتی از میزان خط فقری که بانک مرکزی اعلام کرده بی‌اطلاع است و نظر شخصی خود را در جایگاه یک فرد مسوول اینچنین بدون مطالعه بیان می‌کند و افکار میلیون‌ها نفر از افرادی را که هم‌اکنون با دریافتی‌های بالای 5 یا 6 میلیون تومان هم توان تامین هزینه‌های زندگی خود را به‌طور کامل ندارند و به اصطلاح زیر خط فقر زندگی می‌کنند، آشفته می‌کند. حال سوال اینجاست آیا این اظهارنظرهای مبتنی بر عدم دانش، نمی‌تواند مصداق بارز تشویش اذهان عمومی باشد؟

    برخی مسوولان اطلاعات خود را  به روز نمی‌کنند

متاسفانه برخی از مسوولان اطلاعات خود را به‌روز نمی‌کنند، برای کسانی که در ارتباط مستقیم با وضعیت معیشتی مردم هستند، چنین اظهارنظرهای غیر کارشناسانه‌ای می‌تواند، نگران‌کننده باشد. از آن رو نگران‌کننده که وقتی مسوولی آن هم در وزارت رفاه از وضعیت اقتصادی کشور خبر ندارد و از روی حدس و گمان خط فقر را 4 تا 5 میلیون تومان اعلام می‌کند، نمی‌تواند در حل مشکلات معیشتی مردم هم موفق باشد.

رییس سابق فراکسیون کارگری شورای اسلامی شهر تهران، در این باره به «تعادل» می‌گوید: بیان چنین اعداد و ارقامی که با واقعیت مطابق نیستند می‌تواند بررسی وضعیت اقتصادی را بغرنج‌تر کند. البته باید به این مساله هم توجه کرد که شاید این ارقام نشان از رویکرد جدید دولت در محاسبه خط فقر داشته باشد. به این ترتیب که در دولت گذشته خط فقر 10 میلیون تومانی به واقعیت درآمدی ایرانی‌ها و هزینه‌های سبد معیشت خانوارهای کارگری که در ماه‌های ابتدایی سال به حدود 10 میلیون تومان رسیده بود، نزدیک‌تر بود تا خط فقر ۴ میلیونی. اما سوال اینجاست بر چه اساس، چنین محاسبه‌ای در مورد خط فقر به کل کشور تعمیم داده شد؟ 

    فقر شکل‌های مختلفی دارد

افشین حبیب‌زاده در بخش دیگری از سخنانش می‌افزاید: اساسا چند نوع خط فقر را می‌توان در نظر گرفت؛ یکی از آنها «فقر خشن» است که با گرسنگی پیوند خورده است. این سطح از فقر به پایین‌ترین سطوح درآمدی برمی‌گردد. حیات افرادی که زیر آن قرار دارند، در خطر است. این اولین سطحی است که در نظر گرفته می‌شود اما این دسته‌بندی در سطوح پایین‌تر به «فقر مطلق» و «فقر نسبی» می‌رسد که فقر مطلق خشن‌تر از فقر نسبی است. این تعاریف بیشتر با «توزیع نابرابر درآمد» ارتباط می‌گیرند. معمولا در ایران خط فقر نسبی را در نظر می‌گیرند و به خط فقر مطلق یا خشن نمی‌پردازند. اگر آماری هم ارایه می‌شود هم مبتنی برخط فقر نسبی است. گزارشی که معاون رفاه به آن استناد کرده، مربوط به پیش‌بینی وضعیت فقر در سال 99 و بررسی سال پیش از آن است. این گزارش را هم وزارت کار در دولت گذشته تهیه کرده بود. از آنجا که ارقام این گزارش محدود به این مدت بوده است، مبنای نتایج گزارش داده‌های سال 98 است. به همین دلیل، این گزارش مربوط به سال 99 هم نیست که معاون وزیر برای سال جاری به آن استناد کرده است. به هر شکل، به گزارشی استناد شده که مربوط به پیش‌بینی نتایج سال 99 است و نه واقعیت‌های مربوط به این سال. تازه در گزارش برگرفته از داده‌های سال 98، بعد خانوار 3.24 در نظر گرفته شده بود که با همان بعد خانوار و پیش‌بینی سال 99، حدود 32 درصد از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کردند؛ یعنی مجموعا رقمی در حدود 26.5 میلیون نفر را دربرمی‌گرفت؛ از هر 3 نفر یک نفر زیر خط فقر زندگی می‌کرد. این در حالی است که در سال 90 حدود 18 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کردند و این میزان در سال 97 به حدود 24 درصد رسیده بود. قاعدتا 26 میلیون نفرِ سال 98 به حدود 30 میلیون نفر در سال 99 افزایش یافته است. در نتیجه بر مبنای گزارشِ قدیم معاونت رفاه، در حال حاضر بیش از 30 میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق به سر می‌برند. به هر صورت معاون وزیر در مورد سال 98 صحبت می‌کند که با سال 99 هم ارتباطی ندارد؛ چه برسد به داده‌های اقتصادی سال 1400.

او اظهار می‌دارد: همیشه بین خط فقر در کشور با شهرهای بزرگ تفاوت قائل می‌شویم و تفاوت تهران با سایر شهرهای بزرگ کشور هم زیاد است. به نظر نمی‌رسد که در تهران خط فقر تنها 1 میلیون تومان بیشتر از شهرستان‌ها باشد. تهران در زمینه هزینه‌های خوراکی و غیرخوارکی سرآمدِ کشور است اما چون آماری که معاون وزیر به آن استناد کرده قدیمی است و مربوط به 99 و 1400 نیست، پس اصلا نمی‌توان به رقم 5 میلیون تومان یا رقمی حول آن دست یافت. 

    از هر سه نفر یک نفر زیر خط فقر است

بهرام تشکری، اقتصاددان نیز در این باره به «تعادل» می‌گوید: بر اساس اعلام بانک مرکزی میزان خط فقر در سال 99 می‌توان به این نتیجه رسید که از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر است. حال با توجه به این داده‌ها معلوم نیست معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بدون در نظر گرفتن خط فقر سال 1400 چطور از 10 میلیون تومان سال 98 و 99 به 5 میلیون تومان سال 1400 رسیده است.

عموما رسیدن به چنین اعداد و ارقامی نیاز به بررسی دقیق داده‌های آماری دارد. در این شرایط وقتی مسوولی بدون توجه به آمارهای موجود چنین ارقامی را اعلام می‌کند، اولین واکنش دلزدگی مردم است. در شرایطی که بسیاری از مردم این روزها برای تامین معاش خود با مشکل مواجه هستند، این اظهارنظرها عجیب است. از سوی دیگر بر چه اساسی خط فقر در شهرهای دیگر با تهران تنها یک میلیون تومان تفاوت دارد در حالی که این رقم در آمارهای رسمی خیلی بیشتر است. به‌طور مثال طبق نتایج پایش فقر سال 1399، اعلام شد که در فاصله سال‌های 95 الی 98، تعداد فقرای کشور با افزایش دو برابری، از 15درصد به 30درصد و تعداد شاغلان فقیر، با افزایش 5 برابری، از 3درصد به 15درصد رسید. در واقع ایشان اگر به گزارش پایش فقر وزارتخانه‌ای که در آن مشغول به کار است هم استناد می‌کرد، به چنین اعداد عجیبی نمی‌رسید. در واقع اینکه شما آمار فروردین سال 1399 را به 6 ماهه اول سال 1400 تعمیم بدهی یک خطای محاسباتی بزرگ است. طبق گزارش پایش فقر سبد معاش خانواده در اول فروردین 99 هم 4 میلیون و 800 هزار تومان بود در حالی که به دنبال تورم 34درصدی در 11 ماه سال 1399، سبد معاش در بهمن سال 1399 به حدود 6 میلیون و 800 هزار تومان افزایش یافت. همان زمان، معاون مشارکت‌های مردمی کمیته امداد اعلام کرد که خط فقر غذایی به‌ازای هر نفر670 هزار تومان است. اگر همین رقم را در خانوار با بعد 3.3 نفری ضرب می‌کردیم، 2میلیون و 211 هزار تومان، فقط خط فقر غذایی یک خانوار 3.3 نفری بود و در پایان سال 1399، در خوش‌بینانه‌ترین شرایط، رقم خط فقر برای خانوار با بعد 3.3 نفر، به حدود 7 میلیون تومان رسید. حال با توجه به این داده‌ها می‌توان چنین ارقام اعلام شده‌ای را از فردی با سمت بالا در وزارتخانه‌ای که با رفاه اجتماعی مردم سرو کار دارد قبول کرد؟ قطعا چنین اشتباهاتی از سوی مسوولانی که وظیفه رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم را دارند قابل قبول نیست. 

 

ارسال نظر