اعترافات خطرناک یک مسوول اقتصادی

۱۴۰۰/۰۱/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۷۰۷۳
اعترافات خطرناک 
یک مسوول اقتصادی

آلبرت بغزیان

اعتراف در لغت به معنی ابراز، بیان، مُقُر، پذیرش اشتباه و به زبان‌آوری واقعیات است و هرچند خردمندان اشاره کرده‌اند، اعتراف به نادانی و اشتباه، عین دانایی است، اما در عین حال تاکید هم می‌کنند که فرد معترف باید تلاش کند تا از ارتکاب اشتباهات گذشته درس بگیرد و بعد از آگاهی از اشتباهات، از ارتکاب آن خودداری کند. به عبارت روشن‌تر، اعتراف به اشتباه در صورتی که تلاشی برای جبران اشتباهات صورت نگیرد، عین نادانی و نابخردی است، چرا که نشان‌دهنده این واقعیت است که چرخه اشتباهات همچنان تداوم خواهد داشت. یکی از موضوعات مهم اقتصادی که در ایام تعطیلات نوروزی توسط رییس کل بانک مرکزی مطرح شد و بازتاب‌های وسیعی در شبکه‌های اجتماعی و افکار عمومی پیدا کرد، اعترافاتی بود که عبدالناصر همتی در خصوص چاپ اسکناس در صداوسیما مطرح کرد. بلافاصله پس از این اظهارات دامنه وسیعی از اظهارنظرهای موافق و مخالف در خصوص این اعترافات، روی ویترین رسانه‌های گروهی قرار گرفتند. اما واقع آن است که مثالی که برای این شکل اعترافات می‌توان نظیرسازی کرد، مانند پزشکی است که اعلام کند، به‌رغم اینکه می‌دانست تزریق دوز مشخصی از دارو برای بیمار خطراتی داشته، اما باز هم اقدام به تزریق این دارو کرده است. در واقع به نوعی عذر بدتر از گناه است. یعنی رییس کل بانک مرکزی که طبیعتا باید از منافع کلان کشور در حوزه مالی و ارزش پول ملی صیانت کند، دست به اقدامی زده که هم ارزش پول ملی را کاهش می‌دهد، هم تورم را به‌طور فزاینده افزایش می‌دهد و هم بر دامنه مشکلات معیشتی مردم می‌افزاید. معنی تسعیر دارایی‌های خارجی چیست؟ تسعیر یعنی تلاش برای فروش ارز خارجی به بالاترین قیمت و نتایج آن نیز به‌ طور مستقیم باعث افزایش نوسانات ارزی در بازار خواهد شد.

فرد مجری که در برنامه تلویزیونی یاد شده، روبه‌روی متولی بانک مرکزی نشسته بود، باید از همتی می‌پرسید که برای جلوگیری از این تصمیم غلط چه اقداماتی را در دستور کار قرار داده است؟ واقع آن است که در اثر این نوع تصمیم‌سازی‌های غلط اقتصادی، وضعیت معیشتی مردم در شرایط از هم گسیختگی قرار گرفته است و مردم این روزها برای تامین اقلام اساسی خود هم با دشواری روبه‌رو هستند. این اعترافات هرچند ممکن است در بدو امر، نوعی شفاف‌سازی به نظر برسد، اما در بطن ماجرا و در لایه‌های دورنی نشان‌دهنده سوءمدیریت‌های گسترده اقتصادی در بانک مرکزی است و نشان می‌دهد که مسوولان تصمیم‌ساز به ‌طور آگاهانه اقدام به چاپ پول کرده‌اند. مساله بعدی آن است که وقتی شخصی در شمایل رییس کل بانک مرکزی می‌داند که این نقدینگی قرار نیست صرف پروژه‌های عمرانی و زیربنایی شود و مستقیما برای جبران هزینه‌های جاری استفاده خواهد شد در واقع در این تصمیم غلط هم‌داستان بوده است. آقای همتی در برنامه تلویزیونی اشاره کردند که ناچار به چاپ پول و اسکناس بوده‌اند، اما مشخص نکردند چرا برای جبران این کسری از روش‌های کم‌خطرتر (مانند افزایش درآمدهای مالیاتی، رشد بهره‌وری و کاهش هزینه‌های اضافی) استفاده نکرده‌اند؟ دردآور این است که بخشی از این منابع نیز صرف واردات اقلام لوکس، زین اسب و سنگ پا و... می شود. سیاستگذار پولی کشور باید پاسخ دهد چرا جلوی این تصمیم‌سازی‌های اشتباه مقاومت نکرده است؟ چرا مردم و رسانه‌ها را در جریان موضوع قرار نداده و تلاش نکرده تا از انحرافاتی که رخ داده جلوگیری کند؟ باید دید آیا منظور آقای همتی از این اعترافات کسب حلالیت از مردم بوده است؟ آیا این اظهارات را مطرح کرده تا اظهار شرمندگی کند یا از این طریق تلاش کرده تا به نوعی نقش خود را در مشکلات اقتصادی اخیر تطهیر سازد؟ روزی که آقای همتی اشاره کردند که هدفگذاری به تورم 25 درصدی را در دستور کار قرار داده، من نخستین فردی از میان اهالی اقتصاد بودم که از این تصمیم حمایت کردم و اعلام کردم که باید از بانک مرکزی برای دستیابی برای این هدف حمایت کرد. اما هدف‌گذاری‌ها باید با برنامه‌ریزی‌های لازم و اقدامات معقول همراه باشد. اینکه یک فرد اعلام کند، من قصد دارم فوق لیسانس بگیرم، اما هیچ تلاشی برای نیل به این هدف انجام ندهد، درس نخواند، کلاس نرود، تمرین نکند و... مشخص است که دستیابی به این هدف ممکن نخواهد بود. اینکه اعلام شود که هدف دستیابی به تورم 25 درصدی است، اما در ادامه اقدام به چاپ پول، رفتارهای پرخطر مالی و... شود، معلوم است که تورم نه تنها مهار نخواهد شد، بلکه به محدوده بالای 50 درصدی فعلی نیز خواهد رسید. بنابراین سیاست‌های اتخاذ شده بانک مرکزی تناسبی با اهداف در نظر گرفته شده، ندارد. باید از آقای همتی پرسید با این وضعیت چه تفاوتی دارد که اقتصاد ایران، رییس بانک مرکزی داشته باشد یا نداشته باشد. وقتی شأن رییس کل بانک مرکزی به اندازه‌ای تنزل داده شود که به مجری فرامین دولت و رییس‌جمهوری بدل شود، چه فرقی دارد یک کارمند معمولی این دستورات را اجرا کند یا پرسونایی در حد رییس کل بانک مرکزی این سمت را در اختیار داشته باشد. جالب اینجاست که مجری که در صداوسیما روبه‌روی همتی قرار می‌گیرد، هیچ عکس‌العملی جز سر تکان دادن انجام نمی‌دهد و کاری به جز تایید صحبت‌های او ندارد. در حالی که صدا و سیما باید کارشناسان خبره و کاربلد را در این مواقع به کار بگیرد تا بتوانند مطالبات واقعی مردم و تحلیلگران اقتصادی را از متولیان امر جویا شوند. اتفاقا بخشی از مشکلات امروز کشور برآمده از عدم پرسشگری درست از مسوولان و متولیان است. وقتی مدیر اقتصادی می‌بیند هر حرف و اظهارنظر درست و نادرستی را مطرح کند، کسی از او پرسشگری نخواهد کرد، تلاشی برای اقناع افکار عمومی نخواهد کرد. نتیجه این وضعیت، شرایط دشواری می‌شود که امروز در بخش‌های مختلف اقتصاد و معیشت کشور سایه انداخته و فشار زایدالوصفی را بر دوش ملت بار کرده است. نتیجه این رویکرد می‌شود اعترافاتی که نه تنها نشانه‌ای از خردمندی و اصلاح اشتباهات نیست، بلکه نشانه‌ای از جهل مرکب مسوولان و متولیانی است که دانسته اقدام به تصمیمات خطرناک اقتصادی می‌کنند.

 

ارسال نظر