منافع آتی را قربانی منافع آنی نکنید

۱۴۰۰/۱۰/۰۸ - ۰۰:۵۳:۲۵
کد خبر: ۱۸۵۴۱۵
منافع آتی را قربانی منافع آنی نکنید

دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در واکنش به برخی استدلال‌ها درباره ناگزیر بودن دولت در مقابل افزایش قیمت‌های کلیدی به منظور تامین هزینه‌های خود از جمله حقوق کارکنان، گفت: «ما یک علائم خیلی خطرناکی را در نظام تصمیم‌گیری اقتصادی فعلی می‌بینیم. می‌گویند نگرانی ما این است که سر برج باید حقوق کارمندان را بدهیم. فقط بر اساس داده‌های انتشار یافته دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه سال ۹۷ و ۹۸ من نشان دادم که تنها از طریق بستن بخشی از مجاری فساد می‌توانید معادل دو برابر بودجه عمومی سال ۱۴۰۱ عایدی داشته باشید. پس اگر شما به توسعه روی بیاوری حقوق کارمند‌ها را هم می‌دهی منتها به جای اینکه اقتصاد را بی‌ثبات و ناامن کنی، باید به رونق تولید با همه لوازم و پیچیدگی‌هایش توجه کنید.»

به گزارش سایت جماران، مومنی که در جمع اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم تحت عنوان «اقتصاد سیاسی، بازتولید توسعه نیافتگی در ایران» سخنرانی می‌کرد، در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه ما در این ایام فراز و فرودهای حیرت‌انگیزی را در کشورمان در همه عرصه‌های حیات جمعی و ازجمله در زمینه اقتصادی تجربه کردیم، گفت: ما باید حتما از دریچه توسعه وارد بشویم و ریشه‌یابی کنیم درباره اینکه چرا به این اوضاع و احوال دچار شده‌ایم. واقعیت این است که مهم‌ترین ویژگی پدیده توسعه خواهی از جنبه اندیشه‌ها، دورنگری است و در اقتصادهای توسعه نیافته به ‌طور کلی و در اقتصادهای رانتی در میان کشورهای در حال توسعه به صورت نظام‌وار ما را به سمت ترجیح امور کوته‌نگرانه و به حاشیه برنده می‌برند. ما یک مسیری را طی کرده‌ایم و باید دستاوردها و هزینه‌هایش را زیر ذره‌بین بگذاریم تا بتوانیم به یک ارزیابی عالمانه از اوضاع و احوال خود دست پیدا بکنیم. وقتی که ما در بلندمدت نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که مثلا افزایش نرخ ارز به مثابه یک سیاست راهبردی طی سه دهه گذشته در دستور کار قرار گرفته و وعده‌های پرشماری هم در این زمینه داده شده است، اما بعد از گذشت یک دوره زمانی بلندمدت که محاسبه می‌کنیم قدرت خرید طلا با 100 هزار تومان پول در سال ۱۳۵۶ می‌شد بالغ بر یک کیلوگرم طلا خرید، ولی در سال ۱۳۹۹ با همان 100 هزار تومان می‌شود 8 صدم یک گرم طلا خرید یعنی ارزش آن تقریبا یک به ۴۰ هزار شده است.

  وعده‌هایی که محقق نشد

هیچ یک از آن فریب‌هایی که به خاطر آن، تضعیف ارزش پول ملی را اصلاح نرخ ارز یا واقعی کردن نرخ ارز و رقابتی کردن نرخ ارز می‌نامیدند تا صادرات را افزایش و واردات را کاهش بدهد، به تولید رونق ببخشد و... حاصل نشده است؛ ولی کیفیت زندگی مردم در ابعاد بی‌سابقه‌ای سقوط کرده است. بنیه تولید ملی به صورت فاجعه‌آمیزی سقوط کرده و بی‌سابقه‌ترین صنعت‌زدایی‌ها در تاریخ اقتصادی ۵۰ ساله اخیر ایران در این دوره اتفاق افتاده و از همه آنها مهم‌تر این است که حکومت در بدترین وضعیت مالی قرار گرفته است.

 این استاد دانشگاه اظهار کرد: مرحوم هاشمی‌رفسنجانی را این‌ طور فریب می‌دادند و می‌گفتند که تو می‌خواهی خرابی‌های جنگ را بازسازی کنی به پول نیاز داری؛ ما یک فوت می‌کنیم امشب تصمیم می‌گیریم، فردا صبح می‌گوییم ‌ای مردم دلار به جای اینکه ۷ تومان باشد ۱۰۰ تومان است و این معنایش این است که برای تو ظرفیت‌های دسترسی به ریال ۱۵ برابر می‌شود و بنابراین می‌توانیم نقش امیرکبیر زمان را بازی کنیم. در همان دوره هاشمی‌رفسنجانی آنقدر اوضاع به هم ریخت که اینها برای پنهان کردن روند اضمحلال بنیه مالی کشور آمدند، تعریف کسری بودجه کشور را تغییر دادند. تا پایان جنگ وقتی که می‌گفتند دولت کسری بودجه مالی دارد منظورشان کل بدهی‌هایی بود که حکومت دارد چه بدهی‌ها از کانال عمومی باشد و چه از کانال بودجه شرکت‌های دولتی اما از سال ۱۳۷۱ عزیزان آمدند تعریف کسری بودجه را تغییر دادند و گفتند، از این لحظه به بعد بدهی دولت فقط مربوط به بدهی به بودجه عمومی است و شرکت‌ها هویت مستقل دارند. در همان دوره ایشان، در اوایل سال ۱۳۷۶ هم سازمان برنامه و هم بانک مرکزی گزارشی منتشر کردند و نشان دادند که در دوره 8 ساله ایران اندازه بدهی دولت از محل بودجه عمومی ۸ برابر شده است.

وی افزود: در اقتصاد سیاسی می‌گویند دولتی که از نظر بنیه مالی ضعیف باشد، در زمینه تعهداتش نسبت به مردم و آینده کشور شروع به برخورد مسوولیت‌گریزانه می‌کند. یعنی از آن تعهدی که نسبت به آموزش، سلامت، تغذیه و مسکن مردم، زیرساخت‌های فیزیکی و عمرانی مورد نیاز مردم دارد، طفره می‌رود. در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ مثلا یک رکن ماجرای طفره رفتن از انجام تعهدات بهداشت و درمان، منجر به عارضه‌های تغذیه‌ای نسلی می‌شود، بچه‌های‌مان دچار کندذهنی نسبی می‌شوند. یک رکن دیگر آن این است که چون بسترها مهیا نیست آنهایی که با هزینه خانواده‌شان تحصیل می‌کنند امکان اینکه شغلی برای آنها وجود داشته باشد، نیست. بنابراین باید سرخورده بشوند و به سمت اعتیاد یا مهاجرت از کشور بروند. یعنی ما از محل منابع بین نسلی‌مان و از محل حقوق مردم بچه‌هایی را تربیت می‌کنیم بعد اینها را دو دستی تقدیم چه کسی می‌کنیم؟ آن کسی که به او استکبار جهانی می‌گوییم.

  خروج 200 میلیارد دلار از کشور طی 20 سال

مومنی با بیان اینکه ارزش پول همه جای دنیا به عنوان نماد هویت ملی تلقی می‌شود، اظهار کرد: با مراجعه به گزارش‌های بانک مرکزی متوجه می‌شویم که در ۲۰ ساله منتهی به سال ۱۳۹۶ به ‌طور رسمی ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. به نظر من برای غیرمتخصص‌ها می‌شود این طور توضیح داد که بگوییم الان چند سال است که بانک مرکزی ما بر اساس اساسنامه صندوق بین‌المللی پول متقاضی دریافت ۵ میلیارد دلار وام است اما هر چه تلاش کردند نتوانستند، بگیرند. لذا جامعه‌ای که بنیه تولیدی آن ضعیف شده است، برای تامین مایحتاجش باید متوسل به دنیای خارج شود و نتیجه چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود که شما در مقام شعار و تبلیغات و ژست حرف‌های خیلی رادیکالی را علیه نظم بین‌المللی می‌زنید اما همزمان دارید به آنها وابسته‌تر می‌شوید.

آنها به صراحت در اسناد شان می‌گویند که استراتژی ما فروپاشی از درون است. یعنی می‌گویند ما برنامه‌ای نداریم که با اهرم نظامی اینها را زمین بزنیم از این رو، باید اینها را در کانالی بیندازیم که با اتخاذ سیاست‌های تورم زا و اشتغال زدا، شرایط برای آنها اجتناب ناپذیر شود. خیلی صریح و شفاف در اسنادی که منتشر کردند این را می‌گویند.

مومنی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما از این جهت که 50 سال لاینقطع تورم دو رقمی را تجربه کرده‌ایم، منحصر به فرد هستیم. به تبع چنین روندی یکی از اتفاق‌هایی که رخ می‌دهد پدید آمدن گروه‌های ذی‌نفع است که از مناسبات تورمی سود می‌برند و به روش‌های مختلف هزینه می‌کنند تا سیاست تورمی استمرار داشته باشد. چگونه این روند را ادامه می‌دهند؟ از طریق جریان‌سازی و دستکاری واقعیت؛ یعنی یک توجیه‌های غیرمتعارف مبنای یک قاعده‌گذاری‌هایی می‌شود که مثلا طی ۳۰ ساله گذشته بیش از 10 بار اجرا شده و هر ۱۰ بار هم شکست خورده است. برای اینکه بدانید خسارت این شکست‌ها چه بوده می‌توان برای مثال گفت که تحت عنوان مدیریت نرخ ارز طی۳۰ ساله گذشته چیزی حدود ۳۵۰ میلیارد دلار از منابع بین نسلی کشور نابود شده است. چقدر خدا رحم کرد که شما می‌خواستید کنترل کنید.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در طول تاریخ این کشور یکی از کانون‌های اصلی سوداگری در اقتصاد ایران، سوداگری در مستغلات شهری بوده است. زمین و مسکن یکی از مهم‌ترین طعمه‌های بازی سوداگرانه بوده است. خود وزارت مسکن در سال ۱۳۹۳ یک گزارش منتشر کرده است و می‌گوید که در ۳۰ ساله گذشته معادل ۲۰۰ میلیارد دلار ما فقط اتلاف منابع در بخش مسکن داشتیم. 

شما کارنامه شرکت‌های بزرگ دنیا را ارزیابی می‌کنید و می‌گویید مثلا فلان شرکت بزرگ در سال ۲۰۱۹ یک چیزی حدود ۲۸۵ میلیارد دلار گردش مالی داشته است و سودی که برای او مانده است یک چیزی مثل ۳ میلیارد دلار است. یعنی شما برای اینکه ۲۰۰ میلیارد دلار خالص را به دست بیاورید باید چه گردش مالی و چه فعالیتی داشته باشید تا چنین پول خالصی عاید بشود ؟ فقط در بخش مسکن، ما آمدیم مقایسه کردیم و دیدیم مثلاً طی ۳۰ ساله گذشته از طریق آن رقابت رانتی تحت عنوان طرح‌های عمرانی کشور، اضافه هزینه‌ای که به واسطه طولانی شدن این طرح‌ها به کشور تحمیل شده است در طول ۳۰ ساله گذشته یک چیزی حدود ۱۵۰ میلیارد دلار بوده است. 

  جایگاه شرم‌آور در فساد

وی اظهار کرد: اوضاع و احوال جایگاه ایران در بین کشورهای دنیا از نظر پاکدامنی اقتصادی یکی از شرم‌آورترین جایگاه‌ها در جهان است. ما می‌توانیم در مقام شعار و ادعا بگوییم ما چنین و چنانیم اما با یک استاندارد‌های مشخصی معلوم می‌شود که آنچه ما ادعا می‌کنیم با آنکه که عمل می‌کنیم زمین تا آسمان با همدیگر فرق دارند. مساله اساسی این است که ما بتوانیم بفهمیم که یک مسیری را طی کردیم با یک ادعاهایی اما آیا این مسیر تا قیامت باید ادامه پیدا کند؟ یعنی اگر ما صدها بار هم شکست خوردیم و آنقدر فساد و اتلاف و ناهنجاری هم پدید آوردیم باز هم باید این ادامه پیدا کند؟

 اینجاست که اندیشه توسعه به کار می‌آید. اندیشه توسعه می‌گوید که باید آن کانون‌های اصلی باز تولید‌کننده آن مناسبات را شناسایی کنید. گروهی از نظریه‌ها روی این متمرکز هستند که یک کشوری بلوغ اندیشه‌ای در توسعه ندارد از جنبه فرهنگی به سمتی کشیده می‌شود که مصرف‌هایی را ترویج می‌کند که قادر به تولید آن با بنیه تولید داخلی نیست، پس باید آن شکافی که بین عرضه کل و تقاضای کل ایجاد می‌شود را از طریق واردات پر بکنید. وقتی شما اینها را بخواهید وارد بکنید به ارز نیاز دارید.

  شرط واردات کالای ارزان‌تر و با کیفیت‌تر

یکی از فریب‌های بزرگی که در این کشور خیلی رایج است این است که می‌گویند مثلا فلان چیز را خارجی‌ها ارزان‌تر تولید می‌کنند و با کیفیت‌تر و شما آن را وارد بکنید این راه‌حل برای چه کشوری کارآمدی دارد؟ برای کشوری که منابع ارزی آن بی‌نهایت باشد یا اینکه از یک بنیه تولیدی برخوردار باشد که قادر باشد محصولاتی را تولید بکند که در بازارهای جهانی متقاضی دارد اینها را بفروشد و برود آنها را بیاورد. اگر اینها نبود مهم‌ترین کانون مزیت کشورهای در حال توسعه چه است؟ صدور مواد خام و بعد از کانال صدور مواد خام دوباره آن دورهای باطل بازتولید می‌شوند. چون صدور مواد خام به ‌طور خودکار سیستم را به سمت رانتی شدن می‌برد. در چارچوب مناسبات رانتی بنیه تولیدی تضعیف می‌شود. همه انواع نابرابری‌ها افزایش پیدا می‌کند بر گستره و عمق فساد مالی هم افزوده می‌شود و دوباره این دور باطل استمرار پیدا می‌کند.

مومنی با بیان اینکه اگر در دروغگویی کوچک‌ترین خیری بود، خداوند می‌فرمود‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید تا می‌توانید دروغ بگویید، گفت: خداوند وقتی چیزی را حرام می‌کند یعنی در آن خیر نیست. گزارش وضعیت اجتماعی کشور در سال ۱۳۹۵ توسط وزارت کشور منتشر شده است که در آنجا اعلام خطر کرده و می‌گوید شدت بی‌اعتمادی در روابط بین مردم و حکومت و حکومت با مردم و مردم با مردم به ابعادی رسیده است که تقریبا ما داریم به مرحله امتناع همکاری می‌رسیم.

مومنی با اشاره به اینکه مقامات ما به دستکاری واقعیت‌ها تمایل دارند، گفت: عزیزان آن انرژی که صرف شکنجه دادن آمار و اطلاعات می‌کنید صرف این بکنید که اعتماد را به این جامعه برگردانید. اگر آن طور بشود ما می‌توانیم از دستاوردهای معجزه همکاری استفاده بکنیم آن وقت یک دفعه نسبت‌ها این طوری تغییر می‌کند به همین خاطر است که بعضی وقت‌ها من پیش خودم می‌گویم که خدایا اگر ما به بدیهیات اولیه عقل سلیم در اداره کشور تن در بدهیم، لازم نیست کارهای محیرالعقول بکنیم. از جنبه اندیشه‌ای یکی از حیاتی‌ترین کارهایی که در ایران لااقل در نظام اصلی برنامه‌ریزی آن تا به حال ما یک مورد هم نداریم این است که بگوییم آن کانون‌های اصلی بازتولید‌کننده دورهای باطل توسعه‌نیافتگی کجاست؟ پاسخی که در ساحت علم داده می‌شود این است که می‌گویند حلقه وصل همه دورهای باطل بنیه ضعیف تولید و بهره‌وری اندک است. واقعا اگر ما بیاییم روی همین دو تا متمرکز بشویم نجات پیدا می‌کنیم. ولی تولید مغایرت دارد با منافع آنهایی که غیرمتعارف و بدون زحمت می‌خواهند برخورداری داشته باشند. هر کس که بخواهد الفبای مساله تورم در یک ساخت توسعه نیافته را در ذره‌بین بگذارد باید به سراغ وضعیت بنیه تولیدی برود. در ادبیات موضوع می‌گویند تورم در کشورهای توسعه نیافته خصلت ساختاری دارد. اساس مساله تورم ساختاری هم روی ضعف بنیه تولیدی است. شما نگاه کنید که این رانتی‌ها و غیرمولد‌ها در اقتصاد سیاسی ایران از جریان‌سازی‌هایی که توسط آن رسانه‌هایی که به خدمت گرفته شده‌اند، توانسته‌اند کلا نقش بنیه تولیدی در تورم ایران را حذف کنند. وی افزود: اگر شما بنیه تولیدی را زیر ذره‌بین بگذارید، همه چیز زود برملا می‌شود. شاخص رابطه مبادله، توانایی رقابت و بقای یک جامعه را از جنبه اقتصادی نشان می‌دهد و در این شاخص می‌گوید ما برای آن چیزهایی که صادر می‌کنیم چه قیمتی دریافت می‌کنیم و برای آن چیزهایی که وارد می‌کنیم چه قیمتی پرداخت می‌کنیم. وقتی که آن مخرج کسر بزرگ‌تر باشد این معنایش این است که این کشور رو به انحطاط می‌رود. بنابراین هر چقدر که این رابطه مبادله کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، یعنی آن روند انحطاط وجود دارد. در گزارش وزارت صمت می‌گوید که از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۷ شاخص رابطه مبادله‌ای ما ۷۰ درصد سقوط کرده است. 

مومنی با بیان اینکه تا کی می‌خواهید به این شیوه اداره اقتصاد کشور ادامه بدهید، گفت: ما در دانش توسعه می‌گوییم یکی از دریچه‌های ورود بحث توسعه این است که از دریچه دانایی وارد بشویم. خداوند این طور بشر را خلق کرده که با پدیده نقص اطلاعات روبرو است. همین اطلاعات ناقص هم بین افراد توزیع نامتقارن دارد یعنی شما هر نفر را که به‌طور تصادفی انتخاب کنید با هر سطحی از دانش و تجربه باشند هر کدام از آنها ده‌ها چیز می‌داند که آن یکی نمی‌داند. این را توزیع نامتقارن اطلاعات می‌گویند. بحث نقص اطلاعات بشر را با نااطمینانی روبرو می‌کند لذا انسان جرات تصمیم‌گیری خود را از دست می‌دهد. توزیع نامتقارن اطلاعات بحث توزیع نامتقارن اطلاعات هم مساله فرصت‌طلبی را موضوعیت می‌بخشد. شما اگر یک چیز گرانقیمتی را بخرید، می‌گردید و می‌گویید یک مقداری اطمینان پیدا کنیم که کلکی در کار او نباشد. سازه‌های ذهنی خیلی حیاتی هستند و در بین سازه‌های ذهنی نظام باورها نقش ابر تعیین‌کننده دارد؛ بنابراین اگر با معرفت دینی برخورد ابزاری بکنیم این هزینه فرصت آن می‌تواند نابود‌کننده باشد.

از دریچه دانایی، اقتصاددان‌های توسعه به خاطر نقص اطلاعات همه افراد و گروه‌های انسانی در معرض خطا هستند. یعنی همه آنها به قول علما محتمل الخطا هستند. وقتی که این فراگیر و عادلانه توزیع شده است سوال این است که چرا کارنامه‌ها متفاوت است؟ آنجا می‌گویند همه خطا می‌کنند اما آنهایی که از خطاهای شان یاد می‌گیرند اندک هستند و چون این طور هست توسعه هم یک امر استثنایی است و قلیل هستند آنهایی که می‌توانند این مسیر را طی کنند. فقط برای اینکه یک تصوری داشته باشید. شما این بازی نرخ ارز را نگاه بکنید گزارش رسمی بانک مرکزی است می‌گوید ما به اسم کنترل نرخ ارز ۳۵۰ میلیارد دلار دارایی بین نسلی ملت را طی 30 سال نابود کردیم، تازه قیمت ارز هم 4 هزار برابر شد. چرا باید در لایحه بودجه ۱۴۰۱ بگویند حالا یک بار هم ما امتحان کنیم؟ این نشان ‌دهنده ضعف مفرط بنیه یادگیری است.

  معنای حکومت یکدست

وی خاطرنشان کرد: یکی از عوامل ضعف بنیه یادگیری، توزیع نامتقارن قدرت است. اگر توزیع عادلانه قدرت در یک جامعه‌ای وجود نداشته باشد، آن جامعه بنیه یادگیری خود را از دست می‌دهد. حالا هزینه‌های آن چه هست؟ من گوشه‌هایی از این هزینه‌ها را خدمت‌تان مطرح کردم. شما اگر دقت کرده باشید مثلا کسانی هستند که شادمانی می‌کنند در زمینه اینکه ما حکومت را یکدست کردیم. حکومت یکدست یعنی چه؟ یعنی نامتوازن‌ترین الگوی توزیع قدرت. در توزیع قدرت نامتوازن پیامدهای ناامنی بی‌ثباتی و تزلزل بنیان تولیدی وجود دارد. از همه مهم‌تر آسیب‌پذیری در برابر مطامع خارجی‌ها را دارد.

علایم خطرناک در نظام تصمیم‌گیری

مومنی همچنین درباره برخی اظهارات حول موضوع بودجه گفت: ما یک علائم خیلی خطرناکی را در نظام تصمیم‌گیری اقتصادی فعلی می‌بینیم. می‌گویند نگرانی ما این است که سر برج باید حقوق کارمندان را بدهیم. فقط بر اساس داده‌های انتشار یافته دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه سال ۹۷ و ۹۸ من نشان دادم که تنها از طریق بستن بخشی از مجاری فساد می‌توانید معادل دو برابر بودجه عمومی سال ۱۴۰۱ عایدی داشته باشید. پس اگر شما به توسعه روی بیاوری حقوق کارمند‌ها را هم می‌دهی منتها به جای اینکه اقتصاد را بی‌ثبات و ناامن کنی، باید به رونق تولید با همه لوازم و پیچیدگی‌هایش توجه کنید. 

مومنی افزود: یکی از آن بزنگاه‌های کلیدی این است که باید حکومتگران را متقاعد کنید که رو به تولید بیاورند. باید متقاعد شان کنیم که نفع بیشتر اینجا است منتها یک تفاوت وجود دارد و آن هم نفع بلندمدت در برابر نفع کوتاه‌مدت است. زنده‌یاد هدی صابر در کتابش می‌گوید که بدنه کارشناسی حکومت قبل این را تا آستانه تصویب برای اصلاح جهت‌گیری‌ها جلو بردند ولی حکومتگران دوره پهلوی دیدند این اصلاحات با منافع کوتاه‌مدت آنها مغایرت دارد. آقای بهشتی ۱۱ بار در آثار شان می‌فرمایند که حیاتی‌ترین نشانه ادب مسلمانی دورنگری است. می‌گوید آنهایی که کوته‌نگر هستند، روح دین در وجودشان رسوخ نکرده است. ما باید به اینها بگوییم یک مقداری افق دیدتان را بلندتر کنید و منافع بلندمدت را قربانی منافع آنی نکنید؛ چون مهم‌ترین ویژگی منافع آنی ناپایدار بودن آن است.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان سخنان خود به طرح این سوال که چرا ما به این روز افتاده‌ایم، بیان کرد: گرفتاری ما این است که زور غیرعلم در فرآیندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع خیلی بیشتر از زور علم است و این یک مجاهدت فراگیر می‌خواهد. من پیشنهاد دادم بیاییم به بچه‌های‌مان درباره معجزه دانایی آموزش بدهیم. مثلا در بیان اقتصادی آن می‌گوییم که دانایی یک نهاده شگفت‌انگیزی است. در دانایی استهلاک وجود ندارد یعنی هر چقدر بیشتر از آن استفاده می‌کنیم، بارورتر می‌شود. تعبیر اقتصادی آن، این است که بازدهی را صعودی می‌کند. حداقل ۱۲ محور درباره ابعاد معجزه دانایی وجود دارد. پس بنابراین ما به عنوان یک شهروند در حد ظرفیت و توانایی که داریم به سهم خودمان باید تلاش بکنیم که زور دانایی یک مقداری بیشتر بشود.

 ما در این ۲۰ ساله گذشته خیلی تلاش کردیم که در دولت و مجلس این قاعده گذاشته بشود که هیچ تصمیم کلیدی گرفته نشود الا اینکه یک پشتوانه‌ کارشناسی که سه نهاد پژوهشی مستقل هم اعتبار علمی آن را تایید کرده باشند، برای آن تبیین شده باشد. شما می‌توانید راجع به چندین میلیارد دلار تصمیم بگیری بدون اینکه ۳ صفحه کار کارشناسی روی آن شده باشد. در دوره احمدی‌نژاد وقتی که آن طرح اولیه سهام عدالت در دولت تصویب شد، ما در دانشکده جلسه گذاشتیم. گفتیم در این مصوبه شما می‌خواهید یک جابه‌جایی ۱۵۰ میلیارد دلاری در زمینه دارایی‌های بین نسلی را صورت بدهید. گفتیم دو صفحه پشتوانه کارشناسی نشان بدهید، نداشتند و متاسفانه تعداد این طور تصمیم‌گیری‌ها اصلا کم نیست.

چرا باید برای آن چیزی که بیش از ۳۰ بار در ۳۰ ساله گذشته شکست خورده است شما از همه حیثیت‌تان مایه بگذارید و ته آن، این می‌شود که دولت مفلس‌تر، مردم گرفتارتر و تولید ساقط‌تر شود. این جنبه امیدبخش آن است که هم چرا به این روز افتاده‌ایم در تسخیر علم است و هم اینکه چه کار بکنیم از این گرفتاری نجات پیدا بکنیم مساله این است که ما زور علم را ارتقا بدهیم.

 

ارسال نظر