مردم، قدرت و منافع (108)

۱۳۹۸/۰۸/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۶۱۵۲
مردم، قدرت و منافع (108)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور   بیطرف|

  فصل هشتم- راه پیش رو

و پس از آن انتخابات به روش‌هایی برگزار می‌شود که برای مردم کارگر عادی رای دادن سخت می‌شود، در برخی موارد ساعات محل رای‌گیری کم است (ایالت ایندیانا ساعت پایان رای‌گیری 6 بعد از ظهر است.)، در دیگر موارد ثبت‌نام‌ها چالش‌آفرین است، در برخی مکان‌ها صندوق‌های رای در مکان‌های بسیار نامناسب قرار داده می‌شوند. امریکا یکی از معدود کشورهایی است که رای‌گیری آن در روز یک‌شنبه که اکثر مردم سرکار نیستند برگزار نمی‌شود. سیستم الکترال در برخی موارد ناعادلانه است. برای مثال، تقسیم غیرعادلانه این اطمینان را حاصل می‌سازد که برخی آرا بیشتر از دیگران مهم هستند. شش اصلاحی که می‌تواند تفاوت ایجاد کند عبارتند از: (1) رای‌گیری در روز یک‌شنبه (یا توسط پست یا آنکه رای‌گیری در یک روز تعطیل باشد)، (2) پرداخت به افرادی که به صندوق‌های رای می‌آیند (یا به‌طور جانشین جریمه کردن آنهایی که نمی‌آیند کاری که استرالیا انجام می‌دهد)، (3) تسهیل در ثبت نام، (4) پایان دادن به محرومیت از رای کسانی که در زندان بوده‌اند، (5) پایان دادن به تقسیم غیرعادلانه و (6) اطمینان از راهی برای شهروند کردن رویاپردازان – افراد جوانی که در کشور بزرگ شده‌اند و هیچ وطن دیگری جز ایالات متحده را نمی‌شناسند.

این اصلاحات بر اساس یک مجموعه ساده‌ای از اصول قرار گرفته است: هر شهروند امریکایی باید رای بدهد و هر رای را باید به‌طور مساوی شمرد. امریکا یک درصد بسیار کوچکی از شهروندان دارد که رای می‌دهند. این اصلاحات آن را تغییر خواهد داد. آنها قدرت پول را حذف خواهند کرد؛ یکی از بخش‌های گران قیمت هر کمپین تبلیغاتی که مشخص می‌کند چه کسی احتمالا از نامزد یک حزب حمایت می‌کند و اطمینان از این دارد که این افراد واقعا رای می‌دهند.

 مشارکت بیشتر این وعده را به دنبال دارد که احتمال بیشتر نمایندگی دولت را در بردارد. این یکی از فضیلت‌های مدنی برای رای دادن است؛ ما می‌دانیم که برای گرفتن یک رای باید زمان را هزینه کرد؛ هزینه‌ای که غالبا توسط کارگران عادی کاملا احساس می‌شود. در یک جامعه‌ای که در آن انگیزه پرداختی‌ها یک هنجار شده است، به نظر می‌رسد قیمت کمی برای پرداخت افراد را در تمرین حقوق دموکراتیک‌شان انگیزه‌مند می‌کند؛ درست برخلاف موانعی که برای بی‌انگیزه کردن آنها ساخته شده است.

مالیات بدون نمایندگی، شعاری بود که انقلاب امریکا را شعله ور کرد و با این‌حال ما سیستمی را درست کرده‌ایم که بخش بزرگی از مردم می‌توانند مالیات بدهند و هرگز نماینده‌ای نداشته باشند؛ آنهایی که محکومیت زندان را طی کرده‌اند که پیش از این بحث آن را کردیم و مهاجران موقت. این چیزی نیست که بگوییم آنها شهروندان منطقه کلمبیای ما نیستند یا آنکه پورتوریکویی هستند.

 

ارسال نظر