افزایش نرخ ارز، افزایش تورم نیست

۱۳۹۷/۰۹/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۴۷۵۴
افزایش نرخ ارز، افزایش تورم نیست

گروه اقتصاد کلان|آیسان تنها|

 در ماه‌های اخیر که اقتصاد ایران با چالش جهش قیمت برخی کالاها و خدمات روبرو شد، بسیاری انتقاداتی را عیله مراجع آماری کشور به ویژه مرکز آمار ایران مطرح کردند که چرا آمارهای مثلا مربوط به تورم آنگونه که مشاهده می‌شود جهش قیمت‌ها را پوشش نمی‌دهد. در این میان بحث حذف برخی کالاهای وارداتی از سبد هزینه خانواز نیز مطرح است کالاهایی که به دنیال جهش ارز 3 و 4 برابر شدندو اینکه این کالاها معمولا با کالاهای نازل‌تر جایگزین شده و مرکز آمار ایران چگونه این مساله را در محاسبات تورمی خود می‌گنجاند؟ همچنین سوالاتی دیگر نیز اکنون و با افزایش شدید قیمت‌ها مطرح است آن هم اینکه با توجه به اتفاقاتی که معمولا با افزایش قیمت‌ها و سرکوب قیمتی در بخش صنعت رخ می‌دهد و آن اصطلاحا کم‌فروشی کالاهاست مرکز آمار ایران روش‌های لازم را برای خطای کمتر در این موارد در دسترس دارد؟ اینها سوالاتی است که امید علی پارسا، رییس مرکز آمار ایران در گفت‌وگو با تعادل به آن پاسخ گفته. او همچنین در این مصاحبه توضیح داده است که آمارهای مکمل اشتغال و بیکاری در دست تهیه هستند و در افق کوتاه‌مدت پیش روی مرکز آمار شاهد ارایه جزییات تازه‌ای در این بخش خواهیم بود. پارسا همچنین باردیگر به موضوع ارایه آمارهای رشد و تورم از سوی بانک مرکزی هم پرداخته و تاکید کرده که در دنیا فقط 5 کشور است که ارایه این قبیل آمارهای خود را به بانک مرکزی سپرده‌اند. رییس مرکز آمار ایران در پاسخ به کسانی که وجود دو نهاد ارایه آمار جهت کنترل یکدیگر را ضروری می‌داند نیز چنین می‌گوید: این استدلال درست نیست هرگاه افراد توانستند ما را قانع کنند که وجود دو بانک مرکزی و دو سازمان برنامه و بودجه جهت بهبود عملکرد از طریق رقابت این دو مرکز ضروری است من هم قانع می‌شوم که دو نهاد ارایه آمار رسمی برای ارایه آمار خوب لازم است.  در ادامه مشروح گفت‌وگوی امید علی پارسا، رییس مرکز آمار ایران با تعادل را می‌خوانید:

     در ماه‌های اخیر اقتصاد ایران جهش قیمتی کالاهای مصرفی مردم را تجربه کرد. بسیاری وقتی به نرخ‌های اعلامی از سوی مرکز آمار نگاه می‌کنند آن را باور نمی‌کنند. این فقط مردم نیستند و اتفاقا کارشناسان اقتصادی نیز شبهاتی را مطرح می‌کنند، چه توضیحی در این باره دارید؟

باید مرکز آمار آینه تمام نمای واقعیت‌های اقتصادی و زندگی مردم باید باشد، از طرفی باید بتواند شاخص‌های سنجش وضعیت اقتصاد ما را در سطح کلان برای برنامه‌ریز، سیاست‌گذار، محقق و پژوهشگر تهیه کند و از طرف دیگر باید بتواند واقعیت‌های زندگی مردم از طریق تورم، ‌بیکاری و ... را هم آنگونه که مردم با آن مواجه هستند به اطلاع مردم برساند. طبیعت کار در مرکز آمار این است که شما هر عددی بدهید نیمی از جریانات و طیف‌هایی حتی داخل نظام خوشحال می‌شوند و عده‌ای به تناسب استفاده‌هایی که باید ببرند ناراحت می‌شوند. لازم است بگویم که حتی اگر تورم و بیکاری پایین بیاید عده‌ای ناراحت می‌شوند و اگر بالا برود و باز به عکس می‌شود و اگر تغییر نکند باز عده‌ای می‌گویند چرا تغییر نکرده است؟ به این ترتیب همیشه عده‌ای عدد و رقم‌ها را نمی‌پسندند ولی ما باید این اطمینان را به مردم بدهیم که عددها درست محاسبه شده و واقعیت زندگی مردم است و لی ممکن است به مذاق مسوول یا سیاستمداری خوش بیاید یا نیاد. بحث دیگر این است که باید نحوه اطلاع‌رسانی ما به عنوان مرجع بی‌طرف به گونه‌ای باشد که خود ما به انتظارات تورمی جامعه دامن نزنیم. پس وظیف ما این است که نرخ شاخص تورم را دقیق و به وقت بدهیم که این‌کار انجام می‌شود.

به هر حال در ماه‌های اخیز افزایش قیمت ارز به حتی 4‌برابر قیمت کالاهای مصرفی مردم را به‌شدت افزایش داده است. بعضا قیمت کالاهای مصرفی وارداتی 4 برابر شده ولی مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه‌ای در نقاط شهری را در بسیاری از اقلام کمتر از 50 درصد نشان می‌دهد. چیزی که مردم می‌بینند با چیزی که در عددها منعکس است تفاوت محسوس دارد اگر قرار باشد به صورت کلی در نظر بگیریم که قیمت کالاها و خدمات چقدر بالا رفته است، می‌بینیم که این افزایش در طیفی از دو سه درصد آغاز می‌شود و تا بیش از 250 درصد هم می‌رسد. یعنی قیمت برخی کالاها دو سه درصد افزایش یافته و برخی دیگر تا 250 درصد. بعد ما برای محاسباتمان این نکته را لحاظ می‌کنیم که اگر قرار باشد بگوییم معدل کل کالاها چقدر افزایش یافته است، چه باید بکنیم؟ معدل افزایش می‌تواند مثلا درآّبان ماه 34.5 درصد باشد. به این معنی اینکه عده‌ای فکر کنند این عدد نشان می‌دهد که همه کالاها و خدمات باید معادل 34.5 درصد افزایش یابند غلط است. شاخص تورم در همه دنیا وجود دارد و اگر قرار باشد وضعیت تورم یعنی افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک کشوری در قیاس با کشور دیگر بررسی شود، باید میانگین افزایش قیمت همه کالاها و خدمات یک کشور مورد بررسی قرار گیرد. به این ترتیب معدل افزایش قیمت کالاها و خدمات در 12 ماه گذشته (در یکسال)، نسبت به 12 ماه قبل آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. نکته دیگر نیز این است که عده‌ای به اشتباه افزایش تورم را با افزایش نرخ ارز یکی می‌گیرند. اینطور نیست، تورم متوسط افزایش قیمت کالاو خدمات مصرفی است، ‌گرچه افزایش قیمت ارز به دنیال خود افزایش قیمت کالا و خدمات را دارد. با این حال آنچه که ما به عنوان تورم محاسبه می‌کنیم افزایش قیمت کالا و خدمات است. بنابراین ما همچنان به همان 75 هزار مغازه‌ای مراجعه می‌کنیم که از آنها قیمت کالاهای مصرفی را می‌گیریم و از آن طریق تاثیر افزایش قیمت ارز بر کالا و خدمات منعکس می‌شود. ولی باید به این نکته هم توجه کرد که این خرده‌فروشی‌ها هم در اقصی نقاط کشور هستند و در نتیجه تورمی که به دست می‌آید منعکس‌کننده افزایش قیمت‌ها – مثلا متاثر از ارز- در کل کشور است. در نتیجه تاکید می‌کنم آنچه در تورم کل ملاحظه می‌کنیم حاصل محاسبه متوسط افزایش قیمت‌هاست و البته حاصل محاسبه افزایش قیمت‌ها در اقصی نقاط کشور.

     اکنون تورم نقطه به نقطه بیشتر منعکس‌کننده وضعیت زندگی مردم است ولی همچنان بسیاری از مسوولان به تورم سالانه در بیاناتشان استناد می‌کنند.

اکنون برای اینکه بخواهیم فشاری که به مردم وارد شده را بسنجیم باید به تورم ماهانه و تورم نقطه به نقطه توجه کنیم. چون این دو شاخص می‌گوید سبدی که مردم از آن مصرف می‌کنند نسبت به ماه قبل چقدر کوچک شده است ولی اگر می‌خواهید ببینید بالاخره مجموع شاخص‌های کلان کشور ما چه سمت و سویی دارد و دولت را و نظام را بررسی کنید، نمی‌شود دو سه ماه را بررسی کرد باید روند افزایش قیمت‌ها در یک سال را بررسی کنید. موارد دیگری هم هست که در محاسبه تورم مورد بحث است که باید درباره آن شفاف‌سازی شود. در گرانی بسیاری کالا هستند که از سبد هزینه خانوار حذف می‌شوند، مثل بسیاری از کالاهای وارداتی. این کالاها معمولا با کالایی با کیفیت کمتر جایگزین می‌شود، ولی مکانیزمی برای پوشش آن وجود ندارد؛ و مرکز آمار در این زمینه می‌رود به سراغ کالاهایی که جایگزین شده‌اند و روند گذشته این کالاها را بررسی می‌کند.

     شما فکر می‌کنید چند قلم کالا و خدمات در روز توسط مردم استفاده می‌شود؟

میلیون‌ها قلم! در روز میلیون‌ها قلم در خرده‌فروشی‌ها خرید و فروش می‌شود ولی امکانی وجود ندارد که میلیون‌ها قلم کالایی که خرید و فروش می‌شود ثبت و ضبط شود. سوال این است که دیگر چه کاری می‌توان برای محاسبه افزایش قیمت کالاها و خدمات کرد؟ حداکثر کاری که می‌توان کرد همین محاسباتی است که ما انجام می‌دهیم. نکته دیگر که باید در نظر بگیرید این است که ما هم دنبال معدل رشد قیمت‌ها هستیم. رشد قیمت متفاوت است با سطح قیمت. اگر جنسی قیمتش 400 تومان بوده و‌ اکنون قیمت آن شده 500 تومان و از سبد هزینه خانوار حذف شده، در عوض کالایی جانشین آن شده که قیمت آن 40 تومان بوده و با افزایش قیمت، قیمت آن به 50 تومان رسیده است. می‌خواهم بگویم اصلا مساله این نیست که کالاها چه قیمتی داشته‌اند مساله این است که چقدر رشد داشته‌اند.

     همین رشد قیمت در کالاهای محذوف و جایگزینی آن با کالای دیگر منعکس نیست. کالایی که به دنیال جهش ارز رشد قیمت 4 برابری داشته حذف شده و کالایی که رشد 50 درصدی داشته جایگزین شده است.

ببینیدکالایی از الگوی مصرف مردم خارج شده است، ما دنبال این هستیم که مردم پولی که پرداخت می‌کنند چقدر تغییر کرده است، ما نمی‌توانیم کالایی که مردم دیگر مصرف نمی‌کنند را مورد محاسبه قرار دهیم. درست است که اگر فلان کالای مصرفی مورد نیاز مردم که دارای ویژگی‌های خاصی است از سبد مردم حذف شده است ولی مردم که کلا مصرف کالا را ترک نکرده‌اند. مردم به جای کالایی که دیگر قدرت خرید آن را ندارند کالایی دیگر مصرف می‌کنند و ما باید روند قیمت کالای مصرفی جدید مردم را محاسبه می‌کنیم. ما به گذشته هم رجوع می‌کنیم و سطح قیمت آن در گذشته را محاسبه می‌کنیم.

     سوالم این است که این روش بیانگر آن نیست که قدرت خرید مردم دقیقا چقدر کاسته شده است.

فرض کنید متوسط تورم نقطه‌ای 34.9 درصد شده باشد، یعنی 34.9 درصد قدرت خرید مردم ما کم شده است به شرط آنکه درآمد ثابت بوده باشد ولی اگر همزمان با افزایش 34.9 درصدی متوسط قیمت‌ها به هر دلیلی درآمد بیشتری کسب کرده باشد دیگر نمی‌توان گفت قدرت خرید افراد کم شده است. می‌خواهم بگویم وقتی از قدرت خرید صحبت می‌شود باید رشد درآمد با رشد قیمت محاسبه شود. بنابراین، این جمله که تورم لزوما به معنای کاهش قدرت خرید است، درست نیست ولی اگر درآمد پولی ثابت بوده باشد، با افزایش رشد قیمت‌ها قطعا قدرت خرید کاهش یافته است.

     البته برای همه مردم هم وضعیت یکسان نیست چون الگوی مصرف و درصد مصرف و... فرق می‌کند.

ما نمی‌توانیم بیش از میلیون کالا و خدمات را اندازه‌گیری کنیم، نه معقول است و نه مقدور. نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که الگوی مصرف مردم با یکدیگر متفاوت است و باید دید کالاهایی که از آن بحث می‌شود چقدر در مصرف مردم جای دارد. ما باید بتوانیم متوسط الگوی مصرف را بررسی و محاسبه کنیم. یعنی متوسطی از مصرف همه مردم. ما یک نمونه حدود 40 هزار نفری از کل مردم، شهری، روستایی، بالای شهر، پایین شهر و.... را در نظر گرفته‌ایم و به آنها مراجعه کرده و بیش از 1000 قلم کالا و خدماتی که خریداری کرده‌اند مورد سوال قرار می‌دهیم. در این صورت متوسط مصرف خانوار شهری و روستایی ایرانی به دست می‌اید. به این ترتیب ما معدل الگوی مصرف را داریم.

بر مبنای این ما در مرکز آمار 475 قلم را در در نظر گرفتیم، همان کالاهایی که می‌توانند همه کالاهایی که مردم مصرف می‌کنند را نمایندگی کنند و ما طبق این کالاها روند تغییرات قیمت‌های کالاها را بررسی و محاسبه می‌کنیم. ما از هر نوع کالا چندین مدل داریم؟ چند رقم رب، مبل، لباس و.... داریم؟ البته لازم است بگویم که این کالاهای همگن معمولا با یکدیگر همبستگی بالایی دارند و قیمت‌هایشان با یکدیگر ارتباط دارند ولی به هر حال قیمت همگی باهم به یک میزان افزایش نمی‌یابد ما برای به دست آوردن قیمتی مناسب از آنها به 75 هزار مغازه در سطح کشور مراجعه می‌کنیم و مامور مرکز آمار ایران قیمت کالایی که فروخته شده است را مورد پرسش قرار می‌دهد. نکته‌ای که در اینجا اهمیت د ارد این است باید قیمت کالایی که روند قیمتی آن مورد محاسبه قرار می‌گیرد، کیفیت واحدی داشته باشد. به این ترتیب ماموران مرکز آمار ایران، در هر بار مراجعه خود قیمت همان کالا با همان ابعاد و کیفیت را مورد بررسی قرار می‌دهند که در دوره قبل بررسی کرده‌اند.

     باز این مساله مطرح می‌شود کالایی که به خاطر گرانی حذف شده و با احتمال بسیار زیاد کیفیت بالایی داشته حذف می‌شود و کالای جایگزین با کیفیت نازل‌تر و روند پیشین آن مورد محاسبه قرار می‌گیرد. این یعنی کاهش محسوس کیفیت در بررسی تورم در شرایط جهش ارزی کاملا پوشش داده نمی‌شود.

در قدرت خرید امکان دارد خانوار قدرتش درباره خرید کالایی کاهش یافته ولی کالای دیگری جایگزین کرده است. کار ما با مدل بین‌المللی منطبق است. در مدل‌های بین‌المللی هم برای موارد مشایهی که در ایران پیش‌آمد از همین طرق بهره گرفته می‌شود. توجه کنید ما دو مفهوم داریم. مشخصات عام و مشخصات خاص. مشخصات عام این 475 قلم کالایی که مورد بررسی قرار می‌گیرد باید از بین دو سال پایه ثابت بوده باشد و دراین مشخصات عام کیفیت مد نظر است ولی در مشخصات خاص مامور آمارگیر می‌تواند کالاها را جایگزین کند.  تاکید می‌کنم ما به دنبال محاسبه سطح قدرت خرید نیستیم به دنبال محاسبه رشد قیمت‌ها هستیم. این را از طریق قیمت عملی فروش به دست می‌آوریم. مثلا اگر کفش درجه سوم جایگزین کفش درجه یک شده است، دیگر این کالا مورد محاسبه می‌شود چون ما در تورم وظیفه داریم رشد قیمت‌ها در کالاهای مصرفی مردم را محاسبه کنیم. ما عملا دو مفهوم را محاسبه می‌کنیم. یک‌بار متوسط افزایش قیمت خرید یک سبد ثابت از کالا و خدمات که این سبد ثابت معرف الگوی مصرف خانوار است و همه محاسبات کارشناسی بر این مبناست که حتما معرف باشد. یک نوع دیگر هم تورم محاسبه می‌شود به این ترتیب که معدل افزایش هزینه زندگی مردم برای یک سبد خاص. شما اکنون از کالای جایگزین شده صحبت می‌کنید ما با آن کاری نداریم با آن کالایی که واقعا خریداری می‌شود کار داریم. ما به دنبال افزایش هزینه‌های سبدی هستیم که مورد استفاده مردم قرارگرفته است.

     اخیرا گزارش‌هایی مطرح شده درباره اینکه بخش صنعت ما در مواجهه با گرانی و در عین حال کاهش قدرت خرید خانوار اقدام به دست بردن به محتویات اقلام مورد مصرف مردم می‌کنند، چه مکانیزم‌هایی وجود دارد برای محاسبه؟

کسانی که در مرکز آمار فعالیت می‌کنند متخصصان بررسی و محاسبات اقلام هستند. این مساله برای ماموران ما کاملا شناخته شده است. هماطور که توضیح دادم قیمت کالایی با دوره قبل محاسبه می‌شود که کمیت و کیفیت آنها یکی باشد.

     یعنی ماموران شما ابزارآلات لازم را برای بررسی و اندازه‌گیری تغییرات کیفیت کالاها در اختیار دارند؟

ماه گذشته همه همکاران ما در کل کشور با توجه به این نکته محاسبات را انجام داده‌اند. در واقع بررسی کردند تا ببینند آیا کاهش وزنی رخ داده و اگر چنین باشد حتما در محاسبات خود آن را لحاظ کرده‌اند. یعنی اگر پنیر 450 گرمی اکنون 400 گرم شده این موضوع لحاظ شده است. کارشناسان ما حتما تعدیل کیفی می‌کنند. بگذارید مثالی بزنم. ما برای محاسبه قیمت نان، حتما قیمت یک کیلو نان را در قیاس با یک کیلو نان دیگر در مدت زمانی مشابه مورد محاسبه قرار می‌دهیم. در این مورد حتی ماموران ما موظفند منتظر شوند که بخار نان گرفته شود و پس از آن، اقدام به محاسبه کنند.

     بعضی موارد هستند که کارخانه برای جبران کمبود خود عملا دست به تغییراتی در محتوا می‌زند، یعنی شما تضمین می‌کنید که همه ابزارآلات لازم را برای محاسبه دقیق به کار بسته‌اید؟

به هر حال ممکن است بعضی موارد از کنترل خارج باشد ولی ما تاجایی‌که امکان دارد سعی می‌کنیم محاسبه دقیق انجام دهیم.

     یکی از نقدهایی که به تورم استان‌ها مطرح می‌شود این است که در تورم استان‌ها ویژگی‌های مناطق همگن محاسبه نمی‌شود، مثلا تورم مناطق توریستی، یا ساحلی و ....

در نظر داشته باشید که بانک مرکزی فقط تورم مناطق شهری با تاکید بر نقاط شهری بزرگ را مورد محاسبه قرار می‌دهد در حالی که مرکز آمار ایران اقدام به محاسبه و ارایه جزییاتی مانند تورم استان‌ها و تورم دهک‌ها و... کرده است. اکنون اطلاعات جامعی درباره افزایش قیمت‌ها در کشور توسط مرکز آمار ایران منتشر می‌شود اطلاعاتی که در بسیاری از کشورها تا اینقدر جزئی ارایه نمی‌شود. ما الگوی مناطق شهری را جداگانه، ‌روستایی را جداگانه و برای هر استان این دو را تجمیع می‌کنیم. اگر بخواهید تورم را دقیق‌تر حساب کنید معلوم است که باید الگوی هر شهر و روستا جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. و در نهایت حتی می‌توان رسید به الگوی مصرف 25 خانوار ایرانی! البته چنین محاسباتی شدنی نیست. ما تاجایی که می‌توانیم و می‌شود الگوی مصرفی شهری و روستایی را استخراج کرده و تورم را محاسبه می‌کنیم.

     یعنی از لحاظ نظری امکان‌پذیر نیست که شما الگوی یک استان را بر مبنای شهری و روستاهایش در بیاورید؟

چرا امکان پذیر است ولی کاربرد آن برای آن منطقه مخصوص است و برنامه‌ریزان آن منطقه به آن نیاز دارند. ممکن است برنامه‌ریزان بگویند الگوی کل کشور مورد نیاز ما نیست و ما به الگوی منطقه خود نیاز داریم. البته چنین محاسباتی امکان پذیر است ولی ما با توجه به منابع مالی و نیروی انسانی که در اختیار داریم فعلا به مرحله ارایه جزییاتی تا آن اندازه دقیق نزدیک نیستیم. هرچند اکنون نیز در محاسبه الگوی تفاوت استانی و شهر و روستاها لحاظ شده و در دنیا چنین جزییاتی در دنیا کم نظیر است. ما می‌دانیم که 26 درصد جمعیت کشورمان روستایی است و الگوی مصرف روستاها و شهرهای مختلف در ایران نیز متفاوت است در نتیجه چنین محاسباتی را ضروری دانستیم.

     از بودجه مرکز آمار چه خبر؟ انتقاداتی را چندی پیش مطرح کرده بودید.

به هر حال منابع بودجه‌ای ما کمتر از نیازهایی است که داریم و این در همه دستگاه‌ها و وزارت‌خانه‌ها وجود داد. حتی در دولت امریکا نیز نمی‌توان بخشی را پیدا کرد که منابعش بیشتر از مخارجش باشد. هر چند که به نظر ما مخارج آنها بی‌ربط و غیرانسانی است. البته لازم است تاکید کنم که در کشور نباید مجموعه حاکمیت برای تولید داده و اطلاعات آماری به عنوان پیش‌نیاز اصلی حکمرانی شایسته و پیش‌نیاز هرگونه برنامه‌ریزی و مدیریت و ارزیابی، ‌محدودیت بودجه قائل شوند. باید اعتبارات مورد نیاز آمار برآورده شود و حکمران نباید بگوید برای آمار پول ندارم. با این حال باید تاکید کنیم که اکنون در ایران ما حداکثر 55 درصد آمارهای ملی، 35 درصد نیازهای استان‌ها و 15 درصد نیازهای شهرستان‌ها با توجه به بودجه و امکانات موجود را تهیه می‌کنیم، با این حال امیدواریم که در اعتبارات آماری خود در سال 1398 شاهد جهش باشیم هر چند که می‌دانیم سال 1398 از لحاظ بودجه‌ای سال سختی است.

     بحث قانون آمار کشور به کجا رسید؟ کارشناسان می‌گویند گذار به نظام آماری ثبتی مبنا که پیش‌تر وعده آن را داده بودید با قانون آماری فعلی امکان‌پذیر نیست.

قانون آمار کشور که برای سال 1353 است به هیچ عنوان برای گذار از نظام آماری سنتی به نظام مدرن ثبتی مبنا مناسب نیست. پیش‌نویس این قانون به کمیسیون تخصصی شورای عالی آمار ارایه شده است و امیدواریم حداکثر تا پایان آذر ماه در آن کمیسیون تمام شود و به صحن شورای عالی آمار برود و بعد هم دولت و مجلس. ما نمی‌توانیم نظام آماری کشور را از سنتی به مدرن پیش ببریم مگر اینکه تغییراتی در قانون ایجاد کنیم.

     به جز تغییر قانون چه اقداماتی در دستور کار داریم؟

ما موافقت و دستور مشخص معاون اول رییس‌جمهور و برخی وزرا را داریم ولی چند دستگاه غیر همکار هستند که ترجیح می‌دهم فعلا از آنها اسمی به میان نیاوریم تا ببنیم افق روابطمان با آنها چه می‌شود.

     بحث موازی‌کاری آماری به کجا رسید؟ اخیرا بانک مرکزی اقدام به انتشار تورم دهک‌ها هم کرده است.

در دنیا بعد از جنگ جهانی دوم دستگاه‌هایی به اسم مرکز ملی آمار، دفتر ملی آمار و... ایجاد می‌شود که در نخست‌وزیری، معاونت اول، سازمان برنامه و بودجه کشور بر قرار است که مسوولیت محاسبه و پایش آمارهای ملی را بر عهده دارد و دستگاه‌ها به صورت موازی اقدام به ارایه محاسبه و انتشار آمار نمی‌کنند. اکنون ولی در ایران چنین اقدامی در ایران در حال رخ دادن است و باید برای چنین چیزی شورای عالی آمار تصمیم‌گیری کند. باید به هر ترتیبی به موازی‌کاری‌ها پایان داد، ‌پیشنهاد ما این بوده است که از ظرفیت و قابلیت‌های دو دستگاه برای محاسبه آماری واحد استفاده شود تا به این ترتیب منابع، انرژی، ‌وقت نیروی انسانی و... صرف محاسبه آماری دو دستگاه نشود.

بسیاری معتقدند برای چنین تصمیمی باید فراتر از شورای عالی آمار تصمیم بگیرد.

در قانون آمده است باید ظوابط و الزامات شورای عالی آمار مورد اجرا قرار گیرد، به نظر من این صریح است و شورای عالی آمار می‌تواند در این زمینه تصمیم بگیرد. بگذارید بار دیگر تاکید کنم که در دنیا فقط 5 کشور هستند که بانک مرکزی آنها برایشان تورم محاسبه می‌کند اعم از لیبی، ‌هندوراس و... ببینید از اساس بانک مرکزی مسوول سیاست‌های ارزی، ‌پولی و کشور است چگونه می‌تواند داور عملکرد خود باشد؟

     این نقد درباره سازمان برنامه و بودجه هم وارد است. در بررسی‌های مربوط به تورم اقتصاد ایران، نحوه بودجه‌نویسی کشور یکی از متهمان تورم‌ فزاینده و رشد اقتصادی کم و پرنوسان است. مرکز آمار ایران نیز زیر‌مجموعه سازمان برنامه و بودجه است، در واقع زیرمجموعه سیاست‌گذار بودجه‌ای! طبیعی است که اگر بنا بر داوری کردن باشد، مرکز آمار هم به نحوی مسوولیت داوری درباره عملکرد بودجه‌ای را به عهده دارد.

ما مسوول نرخ ارز نیستیم. مسوول سیاست‌گذاری هم نیستیم. بنده شهادت می‌دهم از روزی که اینجا بوده‌ام هیچ مقام مسوولی به ما نه توصیه نه پیشنهاد، نه اجبار و... نکرده که عددی را اریه بدهیم یا خیر. بنابراین ما عددهایمان را بر مبنای واقعیت‌های زندگی مردم ارایه می‌کنیم. در نظر داشته باشید که طبق آمارهای مرکز آمار در بهار سال جاری در ایران 785 هزار نفر بطور خالص به شاغلان ما اضافه شد، ‌در حالی که آمارهای ما نشان می‌دهد که در تابستان 158 هزار نفر به این میزان اضافه شده است، همین اعداد گواه صداقت ماست.  لازم است تاکید کنم که در همه جای دنیا مرکز آمار زیر مجموعه دولت است.

     در نهایت آمار کالای عمومی است و انتظار می‌رود که دولت آن را ارایه کند، ‌فقط مساله این است که کدام نهاد بهتر است مسوولیت آن را به عهده بگیرد. هر چند اخیرا اظهارنظری از سوی برخی اقتصاددانان هم مطرح شد مبنی بر اینکه وجود دو دستگاه موازی برای ارایه آمار چندان هم بیهوده نیست چرا که هر دو دستگاه می‌توانند به عملکرد هم نظارت کنند.

لازم است تاکید کنم که چنین رویکردی ناشی از جهل و نادانی و بدبینی نسبت به تولید کالا و خدمات عمومی است. در هیچ کجای دنیا برای تولید کالای عمومی مثل کالای خصوصی رفتار نمی‌کنند. اگر در هر کشوری دو سه بانک مرکزی، دو سه سازمان برنامه و بودجه ایجاد که از رقابت بین این دو امور بانک مرکزی و سازمان برنامه امور پیش رود خوب است که دو سه مرکز آمار هم وجود داشته باشد که آمار خوب ارایه کند!

     آقای دکتر بخشی از سرمایه اجتماعی مرکز آمار به دلیل مباحث مربوط به افشای اطلاعات درباره مساله هدفمندی یارانه‌ها از بین رفت. نمی‌شود به این راحتی باردیگر این سرمایه اجتماعی برگردد؟

آن پروژه برای سازمان هدفمندی‌ یارانه‌ها بود. سازمان هدفمندی هم ایجاد نشده بود و مرکز آمار ایران به عنوان پیمانکار تعیین شد و آمد اطلاعاتی را جمع‌آوری کرد که به نظر من خطای نابخشودنی است و نباید مرکز آمار به عنوان پیمانکار ورود می‌کرد و من آن اقدام را به عنوان یکی از خبط‌های تاریخی نظام اداره کشور می‌دانم که سرمایه اجتماعی از آن مساله صدماتی دید که هنوز جبران نشده است.

     از آمارهای مکمل چه خبر؟ قرار بود اطلاعات جدید اضافه شود.

ما امسال تغییرات جدی ایجاد کردیم. مثلا به آخرین آمارهای مریوط به اشتغال و بیکاری توجه کنید حتی شکل آن نسبت به گذشته تغییر کرده است. ما اکنون اطلاعات بیکاری مطلق، اشتغال ناقص و... را ارایه می‌کنیم. در رابطه استان‌ها هم ما در گدشته فقط برآورد نرخ بیکاری و مشارکت استان‌ها را می‌دادیم ولی اکنون فاصله اطمینان نرخ بیکاری آمده است و بنابراین دیگر یک عدد مقابل نرخ بیکاری استان نیست و توضیح می‌دهد که حد پایین و بالای آن چقدر است و....

     درباره کیفیت اشتغال چه تصمیمی گرفتید؟

بله ما به صورت آزمایشی به دنبال آن بوده‌ایم که درباره درآمد ناشی از کار اطلاعاتی را جمع‌آوری کنیم و آنها را اضافه کردیم هنوز خروجی آن را من ندیده‌ام ولی به هر حال تکمیل می‌شود. ما امسال یک مورد را اضافه کردیم و آن این است که در آمد ناشی از کار در رشته‌های مختلف چقدر است؟ و باید تکمیل شده و اطلاعات آن منتشر شود.

 

ارسال نظر