چپ‌گرایان در امریکا چه می‌خواهند؟

۱۳۹۷/۱۲/۲۷ - ۰۴:۵۱:۴۸
کد خبر: ۱۴۱۷۵۰
چپ‌گرایان در امریکا چه می‌خواهند؟

هنگامی که از چپ‌گرایی در ایالات متحده صحبت می‌کنیم نباید توقع داشت آنچه در جریان تسلط چپ‌گرایان افراطی در شوروی به ذهن متبادر می‌شود، به یاد بیاوریم. زیرا ایالات متحده از ابتدا پرچمدار مخالفت با چپ‌گرایی و مروج لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد بوده و این جریان هم چنان ادامه دارد. چپ‌گرایی در امریکا بیشتر جنبه سوسیالیستی و نه مارکسیستی به خود گرفته است و سوسیال دموکرات‌ها پر نفوذترین گروه‌های چپ در این کشور بوده‌اند. اما وجود چپ‌گرایان در قالب گروه‌ها و افراد و افزایش فعالیت‌هایشان در دهه اخیر ما را بر آن داشت تا با چپ‌گرایی ایالات متحده بیشتر آشنا شویم.

  معنی چپ‌گرایی در غرب

چپ یا چپ‌گرا در ادبیات سیاسی غرب، به دیدگاه‌هایی اطلاق می‌شود که خواهان تغییرات تدریجی یا رادیکال در جهت ایجاد برابری در توزیع ثروت و قدرت هستند. چپ در ادبیات سیاسی معاصر غرب معمولا به معنی سوسیال لیبرال یا سوسیالیست به کار رفته و در برابر راست قرار می‌گیرد. ریشه این نام‌گذاری به انقلاب فرانسه بازمی‌گردد؛ کسانی که در سمت چپ پارلمان می‌نشستند، مخالف سلسله‌مراتب سنتی قدرت بودند و از اصلاحات رادیکال پشتیبانی می‌کردند. گروه‌های چپ‌گرا اصولا خواستار برابری افراد در حقوق سیاسی و حقوق اقتصادی و طرفدار دخالت دولت در امور اقتصادی به نفع عموم مردم هستند. از نظر چپ‌گرایان قدرت و منافع باید بطور مساوی میان مردم تقسیم شود. بطور مثال طرفداری از عدالت اقتصادی، برابری، تأکید بر انترناسیونالیسم ضد‌استعماری و مبارزه با سودجویی سرمایه‌داری از ویژگی‌های چپ‌گرایان است.

  چرایی شکل‌گیری چپ‌گرایان در امریکا

شاید بتوان تاریخ به وجود آمدن چپ‌گرایان ایالات متحده را در دهه‌های 30 و 40 قرن بیستم میلادی دانست. در آن زمان جهان متاثر از اندیشه‌های مارکس و لنین و شکل‌گیری یک کشور کمونیست بر اساس این اندیشه‌های چپ‌گرایانه به نام اتحادیه جماهیر شوروی بود. چپ‌گرایان ایالات متحده در حال حاضر نیز فعالیت‌های خاص خود را دارند و فعالیت آنها پس از سال 2008 میلادی و بحران اقتصادی که سیستم این کشور را درگیر کرده بود افزایش یافته است؛ اما اینکه چرا در کشوری مثل امریکا که از ابتدا طرح ایجاد کشور و سیاست‌هایش را بر اساس لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی طرح‌ریزی کرده بود، گروه‌ها و افراد چپ‌گرا به وجود آمدند، دلایل مختلفی دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

حمایت از حقوق اقلیت‌ها به‌ویژه سیاه پوستان

انتقاد از سیستم اقتصادی و بحران‌های اقتصادی

حمایت از برابری اقتصادی

انتقاد از شکاف طبقاتی بین طبقه متوسط و سرمایه‌دار‌ها

انتقاد از سیستم سیاسی دو حزبی

مهم‌ترین جریان‌ها، احزاب و افراد چپ‌گرا نیز به شرح زیر هستند که به دلایلی که ذکر شد به انتقاد از

 سیستم سرمایه داری و ویژگی‌های آن پرداخته‌اند:

حزب کمونیست ایالات متحده امریکا: این حزب از احزاب مارکسیست-لنینیست این کشور است. که نقش بسیار مهمی در شکل دادن به اتحادیه‌های کارگری و دفاع از حقوق آفریقایی-امریکایی‌ها در دهه ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم داشت اما در دوران جنگ سرد نقش خود به عنوان یک نیروی موثر سیاسی از دست داد اما هم چنان تحت رهبری سام وب به کار خود ادامه می‌دهد. مواضع سام وب در نقد حکومت فعلی امریکا و ساختار طبقاتی آن بوده است. او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۴ نقش مهمی در اتخاذ تصمیم حزب کمونیست امریکا در دفاع از حزب دموکرات در این انتخابات داشت.

حزب کار سوسیالیست امریکا: این حزب یک حزب سیاسی با تمایلات مارکسیست-لنینیستی است و در حال حاضر و در بین احزاب موجود قدیمی‌ترین حزب مارکسیست در امریکا و دومین حزب قدیمی سوسیالیست در جهان است. این حزب اگرچه نقش مهمی در سیاست‌های فعلی امریکا و ساختار رسمی این کشور ندارد اما هم چنان فعالیت‌های خود مثل چاپ نشریه «مردم» و کنگره‌های سالانه خود را دارد و بر حمایت از حقوق کارگران تاکید کرده و خواستار برابری طبقات در ایالات متحده است.

جناح سوسیالیست‌ها در حزب دموکرات: این چناح چپ‌گرایان حزب دموکرات امریکا هستند. الگوی سیاسی رهبران این جناح، احزاب سوسیالیست اروپایی به‌ویژه در کشورهای اسکاندیناوی است. این جناح خواهان ایفای نقش بهتر برای دولت، افزایش مالیات‌ها و تأکید بیشتر بر برنامه‌های اجتماعی و رفاهی است. ایالت‌های شمال شرقی و شمال غربی، به‌ویژه ایالت واشینگتن پایگاه اصلی جناح چپ حزب دموکرات محسوب می‌شود. «باربارا لی» نماینده مجلس و «دنیس کوسینیچ »رقیب جان کری در انتخابات درون‌حزبی سال ۲۰۰۴ حزب دموکرات از جمله شاخص‌ترین چهره‌های جناح سوسیال دموکراتیک چپ حزب دموکرات به شمار می‌آیند. اما در میان سوسیال دموکرات‌های حزب دموکرات هیچ کس شهرت برنی سندرز را پیدا نکرد. سندرز به لحاظ ایده‌های چپ‌گرایانه و حضور در رقابت‌های اولیه انتخابات ریاست‌جمهوری شهرتی دو چندان یافت که در ادامه به معرفی وی خواهیم پرداخت.

برنی سندرز: برنی سندرز، سناتور ایالت ورمانت در سنای ایالات متحده امریکا است. زمانی که سندرز در سال ۲۰۱۶ وارد رقابت‌های انتخاباتی شد، خود را یک سوسیال دموکرات معرفی کرد. کمپین انتخاباتی برنی سندرز در ابتدا بی‌سر و صدا و به دور از جلب‌توجه برپا شد. وی تقریبا برای شهروندان امریکا چهره‌ای گمنام بود با این حال پس از کسب پیروزی در رقابت درون حزبی ایالات آیوا و نیوهمپشایر شهرتی فراتر از مرزهای ایالات متحده یافت. وی در جریان مبارزات درون حزبی حزب دموکرات نظرات تندی را نسبت به وال‌استریت و نظام اقتصادی امریکا مطرح کرد و هیلاری کلینتون را به سبب ارتباطش با سرمایه داران وال‌استریت و کمک‌های مالی که از آنها دریافت کرده بود به باد شدیدترین انتقادها گرفت. دیدگاه‌های سندرز بر خلاف تصوری که میرفت بسیار مورد توجه جوانان امریکایی واقع شد، بطوری که در برخی از ایالت‌ها موفق شد آرای بیشتری را نسبت به هیلاری کلینتون کسب نماید. «ایالت‌های شمال شرقی و شمال غربی، به‌ویژه ایالت واشینگتن پایگاه اصلی جناح چپ حزب دموکرات محسوب می‌شود. «باربارا لی» نماینده مجلس و «دنیس کوسینیچ» رقیب جان کری در انتخابات درون‌حزبی سال ۲۰۰۴ حزب دموکرات از جمله شاخص‌ترین چهره‌های جناح سوسیال دموکراتیک چپ حزب دموکرات به شمار می‌آیند. اما در میان سوسیال دموکرات‌های حزب دموکرات هیچ‌کس شهرت برنی سندرز را پیدا نکرد. سندرز به لحاظ ایده‌های چپ‌گرایانه و حضور در رقابت‌های اولیه انتخابات ریاست‌جمهوری شهرتی دو‌چندان یافت.»

  جمع بندی

تاریخ سوسیال دموکراسی در امریکا تاریخ مقاومت در برابر فشار مذهبیون راست گرا، حزب جمهوری‌خواه و برخی از جناح‌های مختلف حزب دموکرات و جریان‌های ناسیونالیست و نژادپرست بوده است. این جریان‌ها و احزاب با توانایی مالی و تبلیغاتی گسترده دردوره‌هایی با اعمال فشار‌های آشکار و پنهان، جریان‌ها و شخصیت‌ها ی سوسیال دموکرات را به نیروهایی کوچک و ضعیف، و شخصیت‌های گمنام بدل کرده‌اند. دهه شصت و هفتاد میلادی سال‌های سختی برای سوسیال دموکرات‌ها در امریکا بود زیرا به بهانه مبارزه با کمونیسم فشارهای بسیاری بر آنها وارد شد. اما فعالیت چپ‌گرایان طی دهه اخیر و به ویژه پس از جنبش تسخیر وال‌استریت نشان می‌دهد که جریان چپ در امریکا هنوز زنده است هر چند که توانایی زیادی برای مقابله با صاحبان قدرت و ثروت در ایالات متحده را ندارد.منبع:   باشگاه  اندیشه

 

ارسال نظر