دموکراسی ورای رای‌‌گیری و تظاهرات

۱۳۹۷/۱۲/۰۴ - ۰۳:۰۲:۲۲
کد خبر: ۱۴۰۱۱۰

گروه جهان| در بیش از یک دهه گذشته انتخابات بیشتر و بطور همزمان، دموکراسی کمتر را شاهد بوده‌ایم. بر اساس گزارش بلومبرگ، انتخابات در سراسر جهان به صورت متداول برگزار می‌شود. با این حال طبق یافته‌های سازمان مستقل نظارتی «فریدم هاوس»، 110 کشور در حدود 13 سال گذشته کاهش حقوق سیاسی و مدنی را شاهد بوده‌اند.

دیپلماسی ایرانی در ترجمه مطلبی به قلم ساشا فیشر نوشت، همزمان با سقوط دموکراسی، تعلق خاطر ما به جامعه نیز کاهش یافته است. در ایالات متحده، این مساله به واسطه اپیدمی احساس تنهایی و روند سریع ناپدید شدن نهادهای مدنی مانند کلیساها که روزانه 8 تا از آنها تعطیل می‌شود، مشهود است. و اگرچه این روندها ماهیتی جهانی دارند، اما در ایالات متحده با شدت بیشتری در حال وقوع هستند.

این تصادفی نیست. همانطور که الکسی دو توکویل در دهه 1830 اشاره کرد، بنیان گذاران امریکا کشوری را متصور بودند که نه به واسطه ارزش‌های مشترک، بلکه به واسطه منافع شخصی اداره می‌شد. این دیدگاه از همان زمان تعریف کننده نهادهای امریکایی بوده و جامعه‌ای فردگرا را پدید آورده است.

چند سال پیش وقتی «اسپارک میکروگرنتز» را در شرق آفریقا راه‌اندازی می‌کردم، شاهد دیدار یک گروه از دانشجویان «ام‌ای تی» با حدود 50 نفر از ساکنان روستایی در رواندا بودم. ساکنان امیدوار بودند که بتوانند دولت رواندا را متقاعد کنند یک پروژه برای کشیدن خط برق تا محل زندگی آنها اختصاص دهد (که البته در نهایت در پی تلاش‌های خودشان به نتیجه رسیدند.) یکی از دانشجویان به‌شدت با یکی از اعضای جامعه درباره این مساله بحث کرد که چه لزومی دارد دولت هزینه پروژه را پرداخت کند و نه افرادی که در جلسه حضور داشتند. این دانشجو داشت تفکر متداول امریکایی درباره خصوصی سازی و دسترسی به امکانات بر مبنای هزینه فردی را مطرح می‌کرد. اما چنین تفکری با مشارکت مدنی و جمعی در تضاد است و به نظر می‌رسد اعتماد سیاسی را نیز خدشه‌دار کرده است. طبق بررسی‌های جدید انجام شده توسط «مرکز تحقیقاتی پیو»، سهم امریکایی‌هایی که به دولت اعتماد دارند از سال 1958 تا 2017 به میزان 55 درصد افت داشته و اکنون به کمتر از 20 درصد رسیده است. میزان مشارکت نیز در همین دوره زمانی کاهش داشته و مشارکت در سازمان‌های مدنی به نصف رسیده است.

افزایش بی اعتمادی به نهادهای حاکم به ظهور جنبش‌های مردمسالاری (پوپولیستی) استبدادی در سراسر جهان دامن زده است. شهروندان خواستار امنیت اقتصادی فردی هستند و از نظر ذهنی منزوی شده‌اند. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 ایالات متحده برنی ساندرز و دونالد ترامپ هر دو برای یک گروه از رای‌دهندگان جذاب به نظر می‌رسیدند: آنهایی که از «نظام» خسته بودند و مهاجران نسل دوم و سوم که علیه مهاجران جدیدتر شوریدند. در دیگر کشورها از آلمان گرفته تا برزیل، رای‌دهندگان به سمت احزاب راست افراطی گرویدند، اما این مساله از روی علاقه قلبی به نامزدهای این حزب نبود؛ بلکه از نگرانی از دست دادن قدرت و موقعیت بود.

با این وجود، ما هنوز هم می‌دانیم همانطور که مطالعات بی‌شمار و تجارب انسانی نشان داده، «مشارکت کاربر» جواب می‌دهد. برای نمونه، ارزیابی انجام شده در اوگاندا نشان داد که هرچه شهروندان بیشتر در طراحی برنامه‌های بهداشتی مشارکت داشتند، ادراک از نظام خدمات بهداشتی بیشتر بود. در اندونزی هم دخالت مستقیم شهروندان در تصمیم‌گیری دولت باعث رضایت بیشتر از خدمات دولت شده است.

از طریق ایجاد فرصت‌های بیشتر برای مشارکت در زندگی مدنی و سیاسی، می‌توانیم اعتماد به نهادها را تقویت کنیم و مانع از افراط گرایی شویم. اما امروز، مشارکت در ارتباط با کمپین‌های سیاسی و سیاست‌گذاری‌هایی همچون کمپین انتخاباتی باراک اوباما در 2008 یا جنبش «تی پارتی» در مخالفت با او، رخ می‌دهد. پس از تیراندازی‌های جمعی، تظاهرات در حمایت از قوانین کنترل اسلحه افزایش یافت، اما پس از مدتی کوتاه، انجمن ملی اسلحه به ترس از سیاست‌های دولت دامن زد تا از مشارکت جمعی در مسیر مخالف بهره‌برداری کند. مشارکت حقیقی به جای واکنش به مسائلی که از سوی سیاستمداران مطرح یا به دلیل شرایط ایجاب می‌شود، نیازمند نهادهای جدیدی است که بر موانع موثر و متداول مشارکت مدنی و تغییرات مبتنی بر جامعه فائق آیند.

در حالی که جهان غرب از فردگرایی مفرط رنج می‌برد، قابل توجه‌ترین دولت داری و نوآوری‌های اقتصادی در «جنوب جهانی» در حال رخ دادن است. برای نمونه، در رواندا دولت سیاست‌هایی را برای تشویق به راه‌حل‌های ریشه‌ای در راستای تقویت احساس تعلق به جامعه و مسوولیت پذیری جمعی به اجرا درآورده است. خانواده‌ها و افراد از طریق جلسات ماهانه خدمات اجتماعی، در ساخت خانه برای افراد نیازمند، مرمت جاده‌ها، و جمع آوری وجوه برای سرمایه‌گذاری در روش‌های بهتر کشاورزی و تجهیزات، همکاری می‌کنند.

اگر به این اصل دموکراتیک اعتقاد داشته باشیم که دولت‌ها باید به شهروندان پاسخگو باشند، باید نظام‌هایی ایجاد کنیم که ما را به خود پاسخگو بدانند و باید ورای انتخابات و تظاهرات در جامعه مشارکت داشته باشیم. باید در عصر جدید دموکراسی مبتنی بر جامعه پیشرو باشیم و بدین منظور، قدرت باید غیر متمرکز و در دست خانواده‌ها و جوامع باشد. زمانی که به دموکراسی مبتنی بر جوامع دست بیابیم، با یکدیگر و با دولت های‌مان تعامل خواهیم داشت و این تعامل تنها در موارد خاص رخ نمی‌دهد، بلکه مداوم است چون دموکراسی و آزادی ما به خودمان بستگی دارد.

منبع: پراجکت سیندیکت

 

ارسال نظر