فواید پنهان دوستی‌های تصادفی

۱۳۹۷/۰۷/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۰۲۴۸
فواید پنهان دوستی‌های تصادفی

مترجم:  امیررضا قطبی|

 می‌دانیم که روابط نزدیک با خانواده و دوستان برای سلامتی و تندرستی ما مهم هستند. اما افرادی که شبکه اجتماعی گسترده‌تر ما را تشکیل می‌دهند چه؟ والدینی که بچه‌های خود را دم مدرسه پیاده می‌کنند، همسایه سر کوچه یا آن همکاری که در بخش دیگر کار می‌کند و همیشه خنده شما را در می‌آورد؟

 در حالی که بیشتر تحقیقات در مورد ارتباط‌های اجتماعی بر اهمیت «ارتباط‌های قوی» یا روابط صمیمی با خانوانده و دوستان نزدیک تمرکز کرده‌اند، تحقیقات روز افزونی نیز فواید اشنایی‌های تصادفی را روشن می‌سازند. جالب است که این «روابط ضعیف» (مثلا آن همکار خنده دار) می‌توانند کاربرد مهمی داشته باشند از جمله افزایش سلامت  جسمی و روحی و جلوگیری از استرس و تنهایی.

 روابط ضعیف می‌توانند اشنایی‌های اینترنتی باشند مانند دوستان فیسبوک. همینطور می‌توانند کسانی باشند که مرتب می‌بینید اما خوب نمی‌شناسید - دوست باشگاه ورزشی، عضو کلیسا یا کنیسه یا شخصی که در یک فعالیت داوطلبانه می‌بینید.

 به گفته کرن فینگرمن، استاد توسعه انسانی و علوم خانوادگی دانشگاه تگزاس در استین که ۲۰ سال است تاثیر این روابط «ثانویه» را مطالعه می‌کند: «بیشتر آدم‌ها به خاطر زمان و سرمایه‌گذاری که لازم دارند فقط می‌توانند چند ارتباط قوی داشته باشند، اما ممکن است صدها روابط ضعیف داشته باشند».

 تحقیقات دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که یک شبکه متنوع روابط قوی و ضعیف جسم و روح را سالم نگه می‌دارد. ایفا نقش‌های گوناگون اجتماعی مانند همسر، دوست صمیمی، همکار یا مثلا عضو باشگاه دوچرخه سواری یا انجمن اولیاء و مربیان بودن باعث کارکرد بهتر ذهنی، سلامتی بهتر روحی و جسمی و کاهش ریسک مرگ در سنین بالا می‌شود.

 افرادی که میزان بالا انچه روانشناسان ادغام اجتماعی می‌نامند دارند - آنهایی که انواع گسترده روابط صمیمی و ضعیف دارند - معمولا سالم‌تر و خوشحال‌تر هستند. به گفته فینگرمن ما نمی‌دانیم چرا شبکه‌های گسترده این همه فواید دارند اما دلایل گوناگونی پیشنهاد شده‌اند: کمک به پیشگیری از استرس، تاثیر آرام‌بخش و تشویق رفتار‌های مثبت و سالم. در مراحل خاص زندگی اطلاعات جدیدی نیز به ما می‌دهند که ممکن است باعث اشتغال یا مراجعه سریع‌تر به پزشک شود.

 تحقیقات جدید یک طریقی که شبکه‌های متنوع می‌توانند روی سلامتی جسمی تاثیر بگذارند را نشان می‌دهد. در یک مطالعه‌ای که اخیرا در مجله «سلامتی روانی» منتشر شده است، محققان اطلاعات بیش از ۴۰۰۰ نفر بین ۵۲ تا ۹۴ سال را بررسی کرده‌اند.

 این محققان به دنبال ارتباط بین میزان بالای ادغام اجتماعی و کاهش کارکرد ریه در سنین بالا بودند - یک علائم مهم سلامتی و عمر طولانی (کاهش کارکرد ریه، مرگ و نتایج بیماری‌هایی چون بیماری‌های قلبی، آسم و بیماری‌های دیگر ریه را پیش‌بینی می‌کند) .

 کارکرد ریه شرکت‌کنندگان در شروع تحقیق و سپس ۴ سال بعد بررسی شد. به علاوه محققان از شرکت‌کنندگان خواستند که نقش‌های مختلف اجتماعی خود را که حداقل یک تعامل در ماه لازم داشتند، گزارش دهند (حداکثر هشت نقش) . پس از کنترل سن، تحصیلات، جنسیت، وزن و قد محققان به این نتیجه رسیدند که هر چه افراد نقش اجتماعی بیشتری داشته باشند کارکرد ریه آنها بعد از چهار سال بهتر خواهد بود.

 نویسنده مشترک این تحقیق شلدون کوهن، استاد روانشناسی و مدیر ازمایشگاه مطالعات استرس، ایمنی و بیماری دانشگاه کارنیگی ملون، می‌گوید: «ما متوجه شدیم که ادغام اجتماعی تاثیر تدریجی دارد، بطوری که هر نقش اجتماعی اضافه، به مراتب شما را بیشتر محافظت می‌کند». او ادامه می‌دهد: «بطور شگفت اور مطالعات ما نیز نتیجه می‌گیرد که نقش‌های کمتر صمیمی (مثلا داوطلب یا عضو باشگاه بودن) به اندازه نقش‌های صمیمی (مثلا همسر یا والدین بودن) در حفظ کارکرد ریه تاثیر دارند و این نشان‌دهنده تاثیر بزرگ یک شبکه اجتماعی گسترده بر سلامت است».

 کوهن توضیح می‌دهد که عضویت در تمامی این شبکه‌ها معمولا آدم‌ها را تشویق به سالم ماندن می‌کند تا بتوانند به وظایف خود نسبت به افراد زندگی عمل کنند. و افراد داخل یک شبکه گسترده معمولا هم دیگر را تشویق به رفتارهای سالم می‌کنند.

 کوهن می‌گوید: «به این خاطر افراد ادغام شده معمولا کمتر سیگار می‌کشند، بیشتر ورزش می‌کنند و احساس مثبت آنها بیشتر از احساس منفی شان است».

 جیلیان سنداستروم، استادیار روانشناسی دانشگاه اسیکس انگلستان که ده‌ها مطالعه در مورد ارتباط‌های ضعیف انجام داده است، می‌گوید که از نظر سلامتی روانی، روابط سطحی نمی‌توانند جایگزینی برای روابط صمیمی باشند اما تحقیقات نشان می‌دهد که ارتباط‌های ضعیف می‌توانند بطور معنی‌دار به تندرستی کمک کنند – اگر برای درگیر شدن با انها وقت بگذاریم.

 در یک تحقیق دو بخشی که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، سنداستروم از ۵۸ دانشجو سال اول لیسانس و ۵۳ عضو دیگر جامعه (۲۵ سال به بالا) دعوت کرد تا ببیند ایا تندرستی و خوشحالی افراد در روزهایی که تعامل بیشتری با ارتبط‌های ضعیف خود دارند، افزایش می‌یابد؟

 به شرکت‌کنندگان دکمه‌های مکانیکی داده شد تا در طی شش روز تعامل ارتباط قوی (مثلا با «کسی که خیلی صمیمی هستید») و ارتباط ضعیف (مثلا «کسی که خوب نمی‌شناسید») انها دنبال شود. محققان شخصیت، خوشحالی و تندرستی درونی، تنهایی و حس تعلق داشتن شرکت‌کنندگان را نیز بررسی کردند.

 دانشجویانی که بطور میانگین تعامل روزانه ارتباط ضعیف بیشتر یا بیش از حد داشتند، خوشحال‌تر و حس تعلق داشتن آنها زیادتر بود. نتیجه مشابه‌ای بین اعضای دیگر جامعه مشاهده شد: تعامل ارتباط ضعیف بیشتر حس تعلق داشتن آنها را نیز افزایش می‌داد.

 سنداستروم ادامه می‌دهد: «و این فقط برون گرایان نبودند که از گفت‌وگو بیشتر بهره می‌بردند. قدرت این تعامل روزانه ارتباط ضعیف حتا با در نظر گرفتن تفاوت‌های برون گرایی، احساس می‌شد».

 به گفته این محققان: «همانطور که یک پرونده متنوع مالی اسیب‌پذیری افراد را به تغییرات بازار کاهش می‌دهد، یک پرونده متنوع اجتماعی ممکن است آسیب‌پذیری افراد را به تغییرات شبکه اجتماعی شان کاهش دهد». انها توضیح می‌دهند که روابط حداقلی هم می‌توانند در «تحقق یافتن نیاز اساسی انسانی برای تعلق داشتن» نقش داشته باشند.

 در یک تحقیق کوچک دیگر، سنداستروم یک آزمایش میدانی در قهوه‌خانه شلوغی در شهر انجام داده است. محققان ۶۰ داوطلب را دعوت کردند و نصف آنها را به یک وضعیت «اجتماعی» واگذار کردند و ازآنها خواستند که «بحث کوچک، ارتباط چشمی... و سپس گفت‌وگو کوتاهی» با صندوق‌دار داشته باشند. از نصف دیگر خواسته شد که «کارامد» باشند و «از هرگونه گفت‌وگو غیر ضروری پرهیز کنند».

 داوطلبانی که گفت‌وگو کوتاه کرده بودند خوشحال‌تر و حس تعلق داشتن بیشتری نسبت به داوطلبان دیگر داشتند. سنداستروم می‌گوید که تعامل کردن با غریبه‌ها مطابق یک ارتباط ضعیف حتا برای چند لحظه می‌تواند منبع اضافه خوشحالی در زندگی روزمره ما باشد و «به ما کمک کند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشیم».

 به گفته روانشناسان، وقتی که شبکه‌های اجتماعی ما در آسیب پذیرترین نقطه خود هستند (مثلا در مراحل جدید زندگی، طلاق و جابه‌جایی) ارتباط‌های ضعیف می‌توانند یک ضمانت روحی باشند و در مدیریت استرس و حس تنهایی به ما کمک کنند و حتا در زمان تنهایی به ما روحیه دهند.

 10‌سال پیش جن اسکروتن و خانواده‌اش از یک ده روستایی در انگلستان به منطقه بندری سان فرانسیسکو مهاجرت کردند. به گفته او این تغییر سخت بود. حتا موارد جزئی مانند یادگیری استفاده از فروشگاه‌های بزرگ امریکایی منبع استرس بودند.

 بالاخره اسکروتن فروشگاهی را پیدا کرد که کارمندانش با او دوست شدند. او می‌گوید: «به تدریج با بچه‌های من آشنا شدند، وقتی به تماشا مسابقه‌ای می‌رفتیم، می‌فهمیدند؛ وقتی از انگلستان مهمان می‌آمد، می‌دانستند؛ پدرم که می‌رفت سوال می‌کردند کی بر می‌گردد وقتی پسرم از من بلند قد‌تر شد، فریاد خوشحالی سر دادند. »

 در چند ماه اول بعد از مهاجرت، این رفت‌و‌آمدها به فروشگاه به او «احساس خانگی، عضو یک جامعه بودن» می‌داد. اسکروتن ادامه می‌دهد: «بدون آنکه آنها متوجه شوند، زمان‌هایی بود که من را نجات دادند».

منبع: واشنگتن پست

 

ارسال نظر