آیا طلاق در کشور افزایش یافته است

۱۳۹۶/۰۶/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۵۵۰۵
آیا طلاق در کشور افزایش یافته است

 از سال 2013 درخصوص روش متداول محاسبه نرخ طلاق در ایالات متحده امریکا بحث‌هایی به‌وجود آمدمبنی‌بر اینکه روش‌های فعلی  بزرگنمایی در محاسبه دارد

محدثه جلیلی   

پژوهشگر مرکز بررسی‌های استراتژیک

جامعه‌شناسان طلاق را نوعی بی‌نظمی در جامعه می‌دانند که قربانیانی (کودکان و زنان) دارد. بنابراین از آن به عنوان آسیب اجتماعی یاد می‌کنند. (هرچند تحقیقات انجام‌شده بیشتر از آنکه بر آسیب‌های ناشی از طلاق ارائه شوند، مبتنی‌بر عوامل موثر بر طلاق بوده‌اند که البته جای بحث آن اینجا نیست). بنابراین به‌عنوان یک مساله در جامعه‌شناسی مطرح است.

طلاق در لغت به‌معنی فسخ قانونی ازدواج است که مستلزم جدایی زن و شوهر است. در اصطلاح، طلاق عبارت است از انحلال قانونی پیوندهای زناشویی که با مراجعه به مراجع شرعی و قانونی صورت می‌گیرد.

در سال‌های اخیر روند افزایشی ثبت‌شده در خصوص این موضوع، طلاق را به مساله اجتماعی مهمی تبدیل کرده است.

آمار ثبت‌شده درخصوص طلاق دلالت بر افزایش آن طی سال‌های گذشته دارد. همین روند افزایشی آن موجب دغدغه سیاست‌گذاران و پژوهشگران شده است.

   

 اما افزایش نرخ طلاق ممکن است یکی از آثار افزایش نرخ ازدواج بوده باشد و تمایل افراد به طلاق افزایش نیافته باشد. برای رفع این مشکل از متغیری به نام نسبت طلاق به ازدواج استفاده می‌شود. بدین‌صورت که تعداد طلاق در هر سال بر تعداد ازدواج در همان سال تقسیم می‌شود. این روش متداولی است که مورداستفاده پژوهشگران این حوزه است.

اما از سال 2013 در خصوص روش متداول محاسبه نرخ طلاق در ایالات متحده امریکا بحث‌هایی به وجود آمد.اعتقاد بر آن است که روش‌های فعلی محاسبه نرخ طلاق، بزرگنمایی در محاسبه دارد. نتیجه این مناقشه، بازبینی در روش محاسبه نرخ طلاق بوده که در روش‌های جدید مطرح است.

اخیراً شاهد بازتاب ایرادات روشی مشابه از سوی برخی از جمعیت‌شناسان ایران نیز بوده‌ایم.

با این توضیح، این گزارش ابتدا روش‌های فعلی محاسبه نرخ طلاق را معرفی می‌کند، ارائه مهم‌ترین مشکلاتی که بر محاسبه نرخ فعلی طلاق وارد است در ادامه معرفی هر روش ارائه خواهد شد. بررسی روش پیشنهادی و محاسبه نرخ طلاق بر اساس روش جایگزین مرحله آخر گزارش حاضر خواهد بود.

روش‌های محاسبه نرخ طلاق: نسبت طلاق‌هاى یک جامعه در دوره زمانى خاص

(معمولا یک سال تمام شمسی) بر مبناى معینى را نرخ طلاق گویند. نرخ طلاق را مى‌توان به چند روش محاسبه کرد:

نرخ ناخالص طلاق: نسبت طلاق‌هاى یک جامعه به جمعیت آن در میانه سال به هزار نفر: این شاخص نسبت تعداد طلاق‌های یک سال معین را به جمعیت میانه همان سال نشان می‌دهد. میزان طلاق مساوی است با خارج‌قسمت تعداد طلاق‌های واقع‌شده در یک سال به جمعیت میانه همان سال:  Div. g = div/P × 1000

ایراد روشی: در محاسبه نرخ ناخالص طلاق، چون جمعیت میانه همان سال محاسبه می‌شود؛ کودکان و بزرگسالان مجرد که در معرض خطر طلاق نیستند در مخرج طلاق محاسبه می‌شوند. بعلاوه، محاسبه نرخ طلاق با این روش تحت تاثیر ساختار سنی جمعیت نیز است.

نرخ خالص طلاق: این میزان از تقسیم تعداد طلاق‌های صورت گرفته طی یک سال معین بر جمعیت افراد دارای همسر در وسط همان سال به دست می‌آید. نسبت طلاق‌هاى یک جامعه به جمعیت قابل ازدواج آن در میانه سال به هزار نفر:

Div. n = div/P (15+) × 1000

اریب شمارش نرخ خام: زمانی که با کاهش مجموع ازدواج‌ها مواجه باشیم، شمارش نرخ خام طلاق و درصدگیری از آن به‌شدت اریب خواهد داشت.

بنابر آمارهای موجود از سال 89 تا 1394 با کاهش ازدواج و افزایش طلاق مواجه بوده‌ایم. باید توجه داشت که تعداد طلاق ثبت‌شده برای هر سال لزوماً به معنای جمعیتی که همان سال متاهل شدند نیست. بعلاوه با این روش نمی‌توان مقایسه طولی انجام داد و تنها تصویری از وضعیت فعلی (سالانه) ارائه می‌دهد. بنابراین، این آمار غیرواقعی است چون تعداد ازدواج‌ها کاهش یافته است.

نرخ طلاق متاهلین: نسبت طلاق‌هاى یک جامعه به جمعیت همسردار در میانه سال به هزار نفر: Div. m = div/Pm × 1000

نسبت طلاق به ازدواج: اعتقاد بر آن است که نسبت طلاق به ازدواج نشان‌دهنده موقعیت تشکیل خانواده و استحکام زندگی زناشویی و مقاومت آن در مقابل مشکلات و مسائل تهدیدکننده رابطه نکاحی زن و مرد است. این شاخص نشان می‌دهد در یک سال به ازای هر یک‌صد مورد پدیده ازدواج چند مورد طلاق روی داده است. این شاخص به نسبت طلاق معروف است، و آن عبارت است از نسبت طلاق‌هاى یک سال به ازدواج‌هاى همان سال یا‌درصد طلاق‌هاى یک سال به ازدواج‌هاى آن سال.

ایراد روشی: تعداد طلاق یا‌ درصد آن دو عدد غیرمرتبط را مقایسه می‌کند. اینکه ازدواج‌ها و طلاق‌ها در یک سال اتفاق بیفتد، غیرمرتبط است. اتفاق نادری است که مردمی که در یک سال ازدواج می‌کنند در همان سال از هم جدا شوند. بنابراین، طلاق هر سال مربوط به ازدواج‌هایی که در سال‌های گذشته صورت گرفته است.

همچنین باید توجه داشت که این روش آماری طلاق نه آنکه هیچ معنی‌ای نداشته باشد بلکه باید به پیچیدگی معنی آن توجه شود.

 محاسبه سنجش نرخ طلاق با احتساب‌درصد نیز، با توجه به نرخ ازدواج در نوسان است. شیوه محاسبه‌ درصد همه طلاق‌ها را محاسبه می‌کند. مثلاً طلاق‌هایی را که نتیجه یک ازدواج بد بوده اما در ازدواج مجدد، زندگی پایداری داشته‌اند.

نرخ اندازه‌گیری گروهی: این شمارش عینی و سخت نیست اما نوعی طرحریزی آموزشی است. در این روش با دنبال کردن جدول عمر گروه خاصی –گروه بزرگی از مردم که در زمانی مشخص ازدواج می‌کنند- محاسبه می‌شود.

این شاخصی است که به‌خوبی شناخته شده است؛ محاسبه با این روش، تصویر بزرگی از طول عمر زناشویی ارائه می‌دهد. بنابراین، این شاخص تعداد واقعی طلاق‌ها را نمایش نمی‌دهد.

ایراد روشی: به همان دلیلی که گفته شده است، شمارش تعداد طلاق ابهام دارد. تا ازدواجی نباشد، طلاقی نخواهد بود. کاهش آمار طلاق به این معنی است که ازدواج‌ها با موفقیت تداوم دارد. این نوع محاسبه شاخص طلاق، باعث بزرگنمایی در نرخ شیوع طلاق می‌شود.

همچنین از آنجا که افراد هر گروه در اینجا محاسبه می‌شوند این نوع سنجش هم شامل کودکان مجرد و هم شامل زوجهای مسن می‌شود. بنابراین خیلی کاربردی نخواهد بود. همچنین نرخ‌های طلاق را مى‌توان برحسب جنس، سن، گروه سنى و گروه اجتماعى محاسبه کرد.

 بنابراین بهترین متریک برای سنجش نرخ طلاق چیست؟

روش پیشنهادی آن است که تعداد طلاق به ازای هر 1000 ازدواج در زنان را می‌سنجد. مانند نرخ خام طلاق این شاخص هم محاسبه سالانه دارد. آماتو معتقد است در این روش نرخ طلاق را به عنوان زیرمجموعه‌یی از جمعیت متاهل واقعی در نظر می‌گیرد، یعنی کسانی را که در معرض طلاق هستند موردبررسی قرار می‌دهد، از این رو مقایسه مناسبی است.

محاسبه نرخ طلاق با این روش، در مقایسه طولی طلاق بزرگنمایی ندارد. با استفاده از این روش نرخ طلاق در ایران چه تغییری خواهد داشت؟ برای این منظور نیاز به آمار جمعیتی داریم که در جدول شماره 1 نشان داده شده است. با این توضیح محاسبه نرخ طلاق با فرمول زیر محاسبه خواهد شد:

Div = div/Pwm (15+) × 1000

در این فرمول طلاق بر جمعیت زنان بالای 15 سال متاهل در همان سال تقسیم خواهد شد و مبنای مقایسه هر 1000 زن متاهل خواهد بود. براین اساس نرخ طلاق در سال 90 برابر با 6.51 خواهد بود یعنی در مقابل هر 1000 نفر زن متاهل 6.51 طلاق داشته‌ایم. این آمار بر حسب 1000 زن متاهل برای سال 85 برابر با 5.03 بوده است.

همچنین برآورد نرخ طلاق با توجه به میزان طلاق در سه سال اول زندگی (جدول شماره 2)، با توجه به توضیحات ارائه‌شده برابر خواهد بود به تعداد طلاق در 3 سال اول زندگی بر تعداد طلاق‌های همان سال که نسبت آن برای سال 92 برابر با 10‌درصد خواهد بود.

یعنی در سال 92 ده‌درصد طلاق‌ها در سه سال اول زندگی اتفاق افتاده است.

با توضیحات ارائه‌شده آیا طلاق به عنوان مساله اجتماعی مطرح است؟

جمعیت زنان متاهل در سال 85، نسبت به سال 75 چهل‌درصد افزایش داشته است. همچنین این میزان برای سال 90 در مقایسه با سال 85، 16.90‌درصد افزایش داشته است. بنابراین با افزایش جمعیت زنان متاهل دور از ذهن نیست که با افزایش میزان طلاق در جامعه مواجه باشیم. همچنین جمعیت زنان در سن ازدواج

(15 سال و بیشتر) نیز افزوده شده است. چنانچه به نرخ طلاق با فرمول جایگزین اشاره شد، سال 90 نسبت به سال 85 میزان طلاق 30‌درصد افزایش داشته است و سال 85 نسبت به سال 75 به میزان 78.57‌درصد افزایش داشته است. این برآوردها در جدول شماره 3 نمایش داده شده است:

بنابراین، چنانکه اشاره شد اگر جمعیت زنان متاهل را ملاک بررسی نرخ طلاق لحاظ کنیم، مشاهده می‌کنیم که وضعیت طلاق بحرانی نیست اما رشد شتابانی را به دلیل افزایش شتابان جمعیت متاهل زنان تجربه کرده‌ایم. به‌طوری‌که در سال‌های 85 و 90 نرخ طلاق دو برابر رشد جمعیت متاهل، رشد داشته است.

در پایان لازم به توضیح است ایده‌یی که درخصوص محاسبه نرخ طلاق در این گزارش مطرح شده است، در ماهیت مسأله‌مند بودن طلاق برای جامعه ما دگرگونی ایجاد می‌کند و بی‌شک به نظر کارشناسان این حوزه در پذیرش یا رد آن نیازمند است.

 

 

 

ارسال نظر