انتشار صوراسرافیل

۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۷۵۶۱
انتشار صوراسرافیل

هشتم خرداد 1286، نخستین شماره روزنامه صوراسرافیل چند ماه پس از پیروزی مشروطیت در ایران منتشر شد و به دست مردم رسید. این روزنامه با پیشنهاد و کوشش میرزاجهانگیرخان شیرازی و علی‌اکبر قزوینی (دهخدا) اداره می‌شد و انتشار می‌یافت. سهراب یزدانی، نویسنده کتاب «صوراسرافیل: نامه آزادی» می‌نویسد: این موضوع روشن نیست که اجتماعیون تهران به‌طور گروهی تصمیم گرفتند روزنامه‌ای منتشر کنند یا آنکه انتشار صور‌اسرافیل تصمیمی فردی بود. آگاهی ما اینها است: میرزا جهانگیرخان عضو اجتماعیون تهران بود و با حیدر عمو اوغلی و تقی‌زاده ارتباط نزدیک داشت.  این نشریه به صورت هفتگی در هشت صفحه به قطع وزیری در چاپخانه سنگی پارسیان چاپ و تکثیر می‌شد. این نشریه با بهره‌بردن از نفوذی که میرزا قاسم‌خان تبریزی به سبب وابستگی به دربار مظفرالدین شاه در دربار قاجار داشت مقالات سیاسی تندی علیه استبداد محمدعلی‌شاهی منتشر می‌کرد. جذاب‌ترین بخش آن هفته‌نامه را ستون فکاهی آن دانسته‌اند که به عنوان «چرند و پرند» به قلم علی‌اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» نوشته می‌شد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر می‌کرد و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بی‌سابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامه‌نگاری ایران و نثر معاصر پدیدآورد. گفته شده است که صوراسرافیل اولین روزنامه‌ای بود که به‌طور رسمی در کوچه و بازار به دست روزنامه‌فروش‌ها و بیشتر به‌وسیله کودکان به فروش می‌رفت، و از این رو در بیداری مردم تأثیری بسزا داشت. دهخدا در خاطرات خویش درباره قتل سردبیر صور اسرافیل می‌نویسد: در روز ۲۲ جمادی‌الاولی، ۱۳۲۶ قمری، مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی، رحمه‌الله علیه، یکی از دو مدیر صوراسرافیل را قزاق‌های محمدعلی شاه دستگیر کرده، به باغ شاه بردند و در ۲۴ همان ماه، در همان‌جا، او را با طناب خفه کردند. آخرین شماره صوراسرافیل را علامه دهخدا در ۱۵ صفر ۱۳۲۷ در سوییس منتشر کرد. در آن شماره دهخدا شعری را در رثای شهید مشروطیت یعنی میرزا جهانگیرخان شیرازی چاپ کرد. او درباره انگیزه سرودن این شعر نوشت: شبی مرحوم جهانگیرخان را به خواب دیدم در جامه سپید و به من گفت «چرا نگفتی او جوان افتاده.» من از این عبارت چنان فهمیدم که می‌گوید چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشته‌ای و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: «یاد آر ز شمعِ مُرده یاد آر.» دهخدا در مورد چگونگی سرودن این شعر نوشته است: در این حال بیدار شدم و چراغ را روشن کردم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط را ساختم و فردا گفته‌های شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر بر آن افزودم و در شماره اول صوراسرافیل منطبعه سوییس چاپ شد.

 

ارسال نظر