مدیریت شادی را بلد نیستیم

۱۴۰۱/۰۸/۱۰ - ۰۲:۰۷:۲۲
کد خبر: ۱۹۳۹۲۷
مدیریت شادی
 را بلد نیستیم

بهنام اوحدی

جوانان و نوجوانان سرشار از انرژی هستند و این انرژی از سراپای وجود آنها ساطع می‌شود. پرانرژی بودن باعث می‌شود که گاه اعمال ویرانگرانه یا خودویرانگرانه از آنها سربزند. گاهی کار به تخریب اموال عمومی یا خشونت آشکار می‌رسد و گاه هم به خودویرانگری مانند خش انداختن روی بدن یا ضرب و جرح بدن خود یا کندن موها یا ناخن جویدن برسد. اما به‌طور قطع، راه مدیریت هیجانات سنین نوجوانی و جوانی سرکوب نیست. قدم اول این است که این هیحانات را باید شناخت و برای مدیریت و هدایت آنها برنامه‌ریزی کرد، والا برخوردهای خشونت‌بار و پلیسی فقط کار را بدتر و خشن‌تر می‌کند. حتی نشستن افراد خانواده در کنار یکدیگر روبروی تلویزیون و سروصدا به پا کردن حین یک مسابقه ورزشی هم از راه‌هایی است که می‌توانند به مدیریت هیجان افراد کمک کنند، اما جامعه هم مسوولیتی دراین مورد دارد. کارهایی برای مدیریت هیجان و شادی از طرف شهرداری‌ها در این چند سال انجام شده که مثلا ساختن پیست‌های اسکیت یا اجرای کنسرت‌های موسیقی پاپ یکی از آنهاست. متاسفانه جامعه ما برای شادی کردن برنامه‌ای نداشته، هرچند ما برنامه‌ریزی‌های خوبی برای مدیریت غم داشته‌ایم. دختر یا پسری که نتواند هیجانات خود را از روش‌های معقول تخلیه کند، به سمت انواع انحرافات گرایش پیدا می‌کند. به سمت مواد می‌رود، معتاد به سکس می‌شود و برای پیدا کردن راهی برای تخلیه هیجانات خود از پارتی‌های شبانه سر در می‌آورد یا خودزنی می‌کند تا در سایه آنها هیجانات خود را تخلیه کند. واقعیت آن است که تغذیه نسل جوان ما در چند دهه گذشته بهبود پیدا کرده و جوان امروز ما بیش از نسل‌های گذشته پروتئین و کالری دریافت می‌کند، یعنی از نظر بدنی سالم‌تر و تواناتر شده. ضمن اینکه موسیقی‌های مهیج مانند موسیقی رپ هم به‌وفور در شبکه‌های مجازی تولید و پخش می‌شوند. این عوامل باعث می‌شوند که سطح برانگیختگی و هیجان‌پذیری در جوان ما افزایش پیدا کند و در صورت عدم مدیریت به  راه خطا برود. اگر می‌خواهیم این مدیریت را برقرار کنیم باید متخصصان روان‌درمانی و جامعه‌شناسی فراخوانده شوند و معاونت‌هایی در همه سازمان‌های ما مثل شهرداری‌ها و سازمان‌های تابع وزارت ارشاد برای مدیریت شادی به وجود بیاید که کارشان همین باشد، نه اینکه ما به صورت اتفاقی و موردی با آن برخورد کنیم و هر بار بسته به موقعیت، تصمیمی برای فلان کنسرت یا مسابقه ورزشی بگیریم که تازه آن هم درست انجام نشود. از کارهای کوچک می‌توان شروع کرد تا برنامه‌ریزی‌های کلان. مثلا شما در امریکا در اغلب کافه رستوران‌های کوچک صفحه دارت با نیزه‌های آن را می‌بینید که بعضی‌ها مشغول پرتاب آن هستند یا مثلا می‌بینیم که آدم‌ها کیسه بوکس به سقف اتاق آویزان کرده‌اند و به آن مشت می‌زنند. اینها همه ابزارهای ابتدایی و فردی و شناخته‌شده تخلیه هیجانات هستند که هرچند کوچک و بی‌اهمیت به نظر می‌آیند، اما اهمیتشان اینجاست که معلوم می‌شود این جامعه مشکل را شناخته و راه‌های علاج آن را در زندگی روزمره خود درنظر گرفته است. قرار نیست از صفر شروع کنیم. مدت‌هاست شاید بیش از چند دهه که در کشورهای پیشرفته این برنامه‌ریزی‌ها انجام و حتی بر نتایج آن مطالعه شده است. می‌توانیم دانش و تجربه آنها را با توجه به فرهنگ خودمان بومی کنیم و از آنها استفاده کنیم. اول از همه باید روحانیون و مسوولان ما نواندیشی کنند و به فکر راه‌حل‌ باشند. من به عنوان متخصص این رشته همیشه تعجب کرده‌ام که موضوع خودزنی و افزایش مصرف مواد چطور تابه حال به گوش وزیر یا مقامات ارشد یا مجلس نرسیده و در سطوح عالی سیاست‌گذاری‌های ما مطرح نشده؟ و اگر رسیده چرا تاکنون ما چاره‌اندیشی برای این مشکل ندیده‌ایم؟ شاید کارشناسان رده میانی که باید این اطلاعات را به بالا انتقال دهند، بنا به دلایلی این اطلاعات را منتقل نمی‌کنند. سازمان‌های مردم‌نهاد یا همان سمن‌ها یا حتی سازمان‌های خیریه و غیرانتفاعی که به دست خود مردم تاسیس و اداره می‌شوند، هم باید برای حل مشکلات جوانان پیشقدم شوند و برای این کار از کارشناسان این رشته کمک بگیرند. برای حل مشکل جوان ایرانی باید اول دید و شناخت و بعد از برنامه‌ریزی عمل کرد که حتما نیاز به حضور کارشناسان دارد. از نگاه روانشناسی در مغز هورمون‌هایی وجود دارد که به هورمون‌های شادی معروف هستند، به نام‌های دوپامین، سروتونین و اپی‌نفرین یا آدرنالین. این هورمون‌ها باید تا در حدی باشند تا افسردگی، دلشوره و میل به اعتیاد برای تسکین در فرد ایجاد نشود. علاوه بر تعادل روانی، تعادل هورمون‌هایی که گفتم، اضطراب‌های گوارشی و عصبی و دردهای عضلانی را کاهش می‌دهد. اگر این هیجان‌بخشی به روش‌هایی که در بالا گفتم، انجام نشود، سطح این هورمون‌ها در بدن پایین می‌آید و جوان برای جبران کمبود آنها، به دنبال راه‌هایی مانند مصرف مواد یا اعتیاد به سکس یا خودزنی می‌رود تا بتواند حس خوشایند را در درون خود ایجاد کند. بنابراین، سیاست‌گذاران ما باید به دنبال ایجاد تعادل در هورمون‌های شادی در نسل جوان و میانسال ما باشند. ایجاد تعادل در جغرافیای کویری و جامعه غمزده ایران نیازمند آن است که وزارت ورزش و جوانان و شهرداری‌های معاونت‌هایی را با عنوان مهندسی شادی طراحی و اعمال کنند و این تصمیمات را به سطح جامعه برسانند. باز هم تاکید می‌کنم، این مشکل در شهرستان‌ها بسیار حادتر است.

 

 

ارسال نظر