آب، خوزستان و بحران‌های پایان ناپذیر

۱۴۰۰/۰۴/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۰۵۶۱
آب، خوزستان و بحران‌های پایان ناپذیر

حجت میان‌آبادی

طی روزهای اخیر مشکلات برآمده از خشکسالی و کم‌آبی در خوزستان یک‌بار دیگر در ویترین رسانه‌های گروهی قرار گرفته است، متعاقب این مشکلات برخی تحلیل‌ها در این خصوص که روند اشتباه سدسازی‌های کشور دلیل اصلی ظهور این بحران است، مطرح شده است. واقع آن است که دیدن و شنیدن ناله‌های مردم دردمند خوزستان که به خاطر بی‌آبی، خشکسالی، کمبودهای معیشتی و... فریادشان به آسمان بلند شده، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. حتی وجدان‌های فروخفته نیز در برابر این مشکلات واکنش نشان می‌دهند و نسبت به آن حساس می‌شوند. اما شخصا نه سدسازی را عامل بروز مشکلات می‌دانم و نه آن را بدون تاثیر ارزیابی می‌کنم.همانطور که مشکل آب در خوزستان نه ارتباطی با کمبود آب و نه ارتبطی با پُرآبی دارد.چرا که هم در برهه که خوزستان با خشکسالی مواجه است، این استان محروم و سایر مناطق کشور بحران آب دارند و همزمانی هم که با بارش‌های فراوانی روبه رو هستند باز هم با سیل و مشکل و بحران روبه رو می‌شوند. در هر دو صورت نیز کمبودهای جدی در این مناطق مشاهده می‌شود. در همان زمان که خوزستان با مشکل کم آبی روبه روست، بسیاری از استان‌های کشور مشکل سیلاب‌های جدی دارند و با کاستی‌های جدی رودر رو هستند. بنابراین مشکل خوزستان و مناطق دیگر کشور، مشکل حجم آب نیست، بلکه یک حلقه مفقوده‌ای در این میان وجود دارد که می‌توان آن را ذیل مفهومی کلی با عنوان مدیریت آب دسته‌بندی کرد. باید دید چه عاملی باعث می‌شود هم در زمان کم آبی و هم در برهه پرآبی در اکثر نقاط کشور از جمله استان خوزستان با مشکل و بحران مواجه شویم. هم موافقان و هم مخالفان سدسازی در کشور باید توضیح دهند که چه رویکردی باید در پیش گرفته شود تا شاهد یک چنین بحران‌هایی در کشور نباشیم؟ اگر قرار بود سدسازی مشکلات حوزه آب را حل و فصل کند، بدون تردید امروز خوزستان با یک چنین مشکلاتی مواجه نمی‌شد. از سوی دیگر، اگر سدسازی ریشه اصلی بحران‌ها است، پس چرا کارشناسان اشاره می‌کنند که ریشه اصلی کمبود برق و خاموشی‌های گسترده اخیر، مشکلاتی است که در حوزه تولید برق آبی‌ها در کشور وجود دارد؟ مگر نه این است که برای تولید برق آبی نیازمند سدهای بزرگ هستیم؟ مجموعه این داده‌های اطلاعاتی نشان‌دهنده این واقعیت مشخص است که نمی‌توان موضوعات مرتبط با آب و برق در کشور را به صورت تک بعدی دید . این موضوعات مانند زنجیره‌ای از مسائل مرتبط با هم ظهور پیدا می‌کنند که حل و فصل آنها نیز نیازمند راهکارهای مشخص و هماهنگ با هم است. همانطور که اشاره شد، مشکل اصلی و حلقه مفقوده، «مدیریت بر منابع »است که کمتر به آن اشاره می‌شود. پرسش کلیدی در این برهه آن است که آیا مشکل مدیریتی در حوزه تقنینی است یا در حوزه اجرا؟ واقع آن است که سیاست‌گذاری در حوزه آب برآمده از 2فاز جداگانه است. نخستین مورد، طراحی و سیاست‌گذاری و دومین مرحله اجرا. در هر بخش که مشکلی وجود داشته باشد، با شکست روبه رو خواهیم شد. متاسفانه اقتصاد کشور هم در حوزه طراحی و سیاست‌گذاری مشکل دارد و هم در بخش اجرا با کاستی‌های فراوانی روبه رو است. سیاست‌گذاری ما هم در حوزه طراحی مبتنی بر معیارهای غلط صورت می‌گیرد و هم در حوزه اجرا در اختیار جریان‌هایی قرار می‌گیرد که عملا تخصص لازم را برای ارزیابی ابعاد مختلف موضوع ندارند. بر این اساس است که مشکلات آب در کشورمان آرام آرام به ورطه تکرار فرو می‌رود و مشکلات ریشه‌ای برای آب استان‌های مختلف شکل می‌گیرد. مسوولان این حوزه پشت درهای بسته و بدون استفاده از دیدگاه‌های کارشناسی تصمیماتی را اخذ می‌کنند که در مرحله اجرا مشخص می‌شود نه تنها گرهی از مشکلات آب در استان‌های مختلف باز نمی‌کنند، بلکه در بسیاری موارد خود به عاملی برای بروز مشکلات تازه بدل می‌شوند. اما زمانی که از طراحی سیاست‌های صحبت می‌کنیم، منظور فقط مجلس نیست، زمانی هم که از اجرای سخن گفته می‌شود، منظور فقط وزارت نیرو و دولت نیست. در فاز طراحی هم مجلس، هم قوه قضاییه، دولت، مجمع تشخیص مصلحت، وزارت جهاد کشاورزی و...متولی طراحی در بخش آب کشور هستند. در فاز اجرا هم تنها وزارت نیرو و جهاد کشاورزی نقش آفرین نیستند، بخش‌هایی چون مدیریت آب شهری، محیط زیست، وزارت صمت، مدیریت شهری و...سهم خود را ایفا می‌کنند. در شرایطی که توجه مردم معطوف مشکلات استان خوزستان است، من هشدار می‌دهم که سایر کلان‌شهرهای کشور از جمله تهران، کرج، مشهد و...در آستانه بروز بحران‌های جدی در حوزه آب قرار دارند . چنانچه هر سریع‌تر برای حل مشکلات آب و برق این کلان‌شهرها فکری نشود و روند سرمایه‌گذاری‌های پایدار بر روی زیرساختهای آب و برق این مناطق آغاز نشود، کشور با بحران‌های جدی‌تری در آینده مواجه خواهد شد. در این برهه رسانه‌های تخصصی باید به واکاوی یک چنین ابهاماتی بپردازند تا برخی افراد و جریانات، مشکل را فرافکنی نکنند و با طرح موضوعاتی فرعی، اصل مساله را به حاشیه نکشانند. البته که روند سدسازی در سال‌های میانی دهه 80 تا دهه 90 مشکلات جدی ایجاد کرده است، اما همانطور که اشاره کردم، این روند سدسازی‌های اشتباه، مانند نوک قله یخی است که از آب بیرون زده است. باید دامنه‌های این قله یخ مورد ارزیابی دقیق کارشناسی قرار بگیرد تا مشخص شود که چرا یک چنین بحران‌هایی به وقوع پیوسته است. سد‌سازی اشتباه نمادی از سیاست‌گذاری‌های غلطی است که در طی دهه‌های متمادی جریان داشته است. باید این سیاست‌گذاری‌های اشتباه اصلاح شود، نه اینکه روند کلی سدسازی در کشور متوقف شود. زمانی که سیاست‌گذاری‌های اشتباه طی دهه‌ها اجرایی شده باشد، حتی اگر میلیاردها دلار هم سرمایه‌گذاری شود، اصلاح روندهای غلط ممکن نخواهد بود. 

مثل اینکه کشاورزی جو  بکارد و بعد با صرف سرمایه‌های فراوان تلاش کند تا مزرعه جوی خود را بدل به باغ سرسبز انار کند. طبیعی است یک چنین تغییری حتی با صرف سرمایه‌گذاری‌های فراوان به وقوع نخواهد پیوست. مشکل آب در کشورمان به خصوص در استان خوزستان نیز برآمده از سیاست‌گذاری‌های اشتباهی است که طی دهه‌های مستمر در بخش‌های مختلف تقنینی، قضایی، محیط زیست، مدیریت شهری، وزارت صمت، جهاد کشاورزی و... شکل گرفته است.

 

ارسال نظر