دشواری درک یک مساله ساده

۱۴۰۰/۰۳/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۸۶۳۱
دشواری درک یک مساله ساده

آلبرت بغزیان

مهم‌ترین نکته‌ای که در ابتدای این یادداشت به نظرم می‌رسد باید به آن اشاره شود، آن است که اظهارنظرهای اساتید اقتصادی در کشورمان معمولا اثرگذار نیستند. کار ما به عنوان اقتصاددان، شـده راهکار ارایـه دادن و مشکلات را تشریح کـردن و کار مدیران اجرایی و تصمیم ساز کشور هم شده، بی اعتنایی کردن به این اظهارنظرهای کارشناسی. این در حالی است که در سایر کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه از یک طرف، کارشناسان راهکار ارایه می‌دهند، نقد و تحلیل می‌کنند و از سوی دیگر، مدیران و مسوولان پاسخ می‌دهند و اعلام می‌کنند که این دیدگاه، این نظر و این نقد اشتباه است. اما در ایران بحث‌ها و تبادل نظرهای اقتصادی معمولا یک سویه است. این روند یک سویه، نتایج مطلوبی را در نهایت ایجاد نخواهد کرد. اما علی رغم تمام این بی مهری‌ها، اساتید دانشگاهی و کارشناسان در راستای مسوولیت‌های اجتماعی خود دست از نقد، تحلیل و ارزیابی بر نمی‌دارند. چرا که حتی در صورت بی اعتنایی مسوولان، مخاطبان از این واکنش‌های تحلیلی بهره مند خواهند شد و از این خرمن نقد، خوشه‌ها خواهند چند و روزی این نقدها، این تحلیل‌ها و این پویش‌ها ثمر خواهد داد. ایرانیان در مسیر تاریخ پر فراز و نشیب خود، یکبار دیگر در مسیر آزمونی تازه و راهی نو قرار گرفته‌اند. انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 در یکی از حساس‌ترین مقاطع کشورمان طی هفته‌های اینده عملیاتی خواهد شد. افراد و طیف‌های مختلف سیاسی هر کدام به دنبال ان هستند تا سهم افزونتری از این آوردگاه عمومی کسب کنند. اما برای مردمی که هر روز شاهد حذف قلمی تازه از ضرورت‌های معیشتی در سفره هاشان هستند، انتخابات مفهوم دیگری دارد. برای این مردم انتخابات کورسوی امیدی است برای بهبود معیشت، برای رشد اقتصادی، برای افزایش درآمد سرانه، برای مقابله با فقر و...که نباید این دریچه امیدواری مسدود شود. برای پدری که هر روز با نگرانی معیشتی تازه‌ای از خواب بر می‌خیزد و هر شب با دغدغه‌های افزونتری چشم بر هم می‌نهد، انتخابات به معنای یک فرصت تازه برای بهتر شدن وضعیت زندگی و اندکی آرامش بیشتر است. افراد و جریاناتی که وارد این آوردگاه مهم شده‌اند اگر می‌دانستند که مردم با چه دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی چشم به انتخابات دوخته‌اند به راحتی وعده‌های ناشدنی ارایه نمی‌کردند و از آن مهم‌تر بدون مطالعه، تحقیق و استفاده از نظرات کارشناسی و علمی وارد انتخابات نمی‌شدند.  اما در این روزها که بازار ارزیابی‌های تحلیلی در خصوص چالش‌های پیش روی اقتصاد گرم شده، بسیاری به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستند که مهترین چالشی که دولت آینده بلافاصله باید در دستور کار قرار دهد، کدام چالش است؟به نظر من مهم‌ترین اقدامی که باید در دستور کار دولت بعدی قرار بگیرد، مشخص کردن نرخ ارز است.واقع آن است تا زمانی که بازی با نرخ ارز در اقتصاد ایران تمام نشود، همچنان دامنه وسیعی از مشکلات و ناهنجاری‌های اقتصادی وجود خواهد داشت که باعث بروز مشکلات عدیده معیشتی نیز خواهد شد. زیربنای بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور فقدان ثبات در نرخ ارز است. در حال حاضر اعلام می‌شود که در سال آینده حداقل تورم باید 25درصد باشد. در کجای دنیا شما می‌بینید که رسما اعلام کنند، سال آینده تورم حداقلی 25درصد است؟ بالاخره این عدد باید با استدلالی همراه باشد، اما چون در اقتصاد ایران همه عادت کرده‌اند که حداقل قیمت‌ها، اجاره‌ها و...باید 25درصد بالا برود. وقتی نرخ ارز ثبات پیدا کرد، بهتر می‌توان به سراغ سایر مشکلات اقتصادی مثل رشد تولید، مقابله با فقر مطلق، ساماندهی واردات، رشد صادرات و...رفت. در اقتصاد ایران از یک طرف به خاطر تورم دستمزدها افزایش پیدا می‌کند، از طرف دیگر تورم ایجاد می‌کنید با این استدلال که دستمزدها بالا رفته است. یعنی در یک چرخه باطل و پایان ناپذیر گرفتار می‌شویم، چرا که متولیان درکی از تصمیمات خود ندارند. اساسا اقتصاد یک مفهوم یک بعدی نیست که مثلا، مدیران تصمیم بگیرند، یارانه‌ها را افزایش دهند و مشکلات معیشتی حل شود. افزایش یارانه‌ها به معنای افزایش نقدینگی است. افزایش نقدینگی توسعه پایه پولی را در پی دارد. توسعه پایه پولی باعث تورم می‌شود. تورم بیشتر یعنی فقر بیشتر، مردمی که فقیر‌تر شده‌اند، نیازمند حمایت‌های بیشتری هستند. دوباره یارانه‌های بیشتر و... این چرخه معیوب تا ابد ادامه خواهد داشت، اگر مسوولان تصمیم ساز کشور متوجه نشوند که با اقتصاد نباید یلخی برخورد کرد.‌ای کاش مسوولان این کشور همین یک مساله ساده را درک می‌کردند.‌ای کاش...

 

 

ارسال نظر