پایانی بر نظم کهن

۱۴۰۰/۰۲/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۷۷۱۴
پایانی بر نظم کهن

پیمان مولوی

متاسفانه به دلیل اینکه جریان روشنفکری کشورمان تحت تاثیر تفکرات چپ رادیکال قرار داشته، اغلب ارزیابی‌های تحلیلی که در خصوص موضوعات مختلف از جمله پدیده راه‌اندازی سوپرلیگ اروپا مطرح می‌شود، برآمده از این نوع تحلیل‌های سوسیالیستی است. به عنوان یک علاقه‌مند فوتبال که در انگلستان زندگی و تحصیل کرده‌ام و بر خلاف اغلب تحلیل‌ها از راه‌اندازی سوپرلیگ اروپا بسیار خوشحالم. طی سال‌های گذشته یوفا رویکردی سوسیالیستی و اقتدارگرایانه در خصوص فوتبال داشته و شاید زمان آن رسیده باشد که باشگاه‌های بزرگ زمینه جهش واقعی فوتبال را فراهم کنند. 

نخست) دلیلی ندارد که علاقه‌مندان فوتبال سال‌ها صبر کنند تا شاهد بازی رئال‌مادرید و آث‌میلان یا منتظر بازی بارسلونا و منچستریونایتد باشند. واقعیت آن است که فوتبال به خاطر تیم‌های بزرگ و ستاره‌هاست که این‌گونه در جهان گسترش پیدا کرده است. بر خلاف افرادی که می‌گویند، سوپرلیگ اروپا به دلیل تحرکات جدید نظام سرمایه‌داری است، معتقدم ذات فوتبال در جهان سرمایه‌داری شکل گرفته است. فوتبال اگر می‌خواست بر اساس تفکرات کمونیستی اداره شود چنین رشدی را تجربه نمی‌کرد و مانند رژیم اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شده بود. نه فقط فوتبال بلکه مجموعه تحولات جهانی به سمت تثبیت سرمایه‌داری پیش می‌رود. در حال حاضر باشگاهداری، امری کاملا صنعتی است که سالانه میلیاردهای دلار ارزش افزوده می‌آفریند. فلورنتینو پرز، رییس سوپر لیگ اروپا در مصاحبه خود به این نکته اشاره کرد که یوفا هر چند ادعا می‌کند پولی که تماشاچیان به خاطر بازی تیم‌های بزرگ می‌پردازند را صرف توسعه فوتبال می‌کند، اما در واقع نه‌تنها توسعه واقعی اتفاق نمی‌افتد، بلکه در بسیاری موارد از تماشاچیان واقعی فوتبال نیز می‌کاهد.

دوم) جالب اینجاست که فوتبال اروپا به نمادی از نظام سرمایه‌داری بدل شده است و همه جهان در آن سهمی دارند. باشگاه اینترمیلان تحت تسلط چینی‌هاست. چلسی را چهره‌ای روس اداره می‌کند. باشگاه منچسترسیتی و پاری‌سن‌ژرمن در اختیار کارتل‌های اقتصادی اماراتی‌ها و قطری‌ها قرار دارند. تایلندی‌ها باشگاه لسترسیتی و یک چهره ایرانی باشگاه اورتون را مدیریت می‌کند. این مساله نشان می‌دهد که فوتبال مانند نظام سرمایه‌داری امری جهانشمول است و هر جامعه‌ای می‌تواند سهمی در آن داشته باشد. پاندمی کرونا هم نشان داد که دیگر نظم کهنه‌ای که توسط یوفا و فیفا مدیریت می‌شد، قابل تداوم نیست؛ باشگاه‌ها در این شرایط بستری را ایجاد کردند تا کارتل‌های عظیم اقتصادی مثل مورگان بانک، آمازون و نتفلیکس، سرمایه‌گذاری‌های پایداری را در این زمینه انجام دهند. بنابراین این یک نظم نوین جهانی است که در بخش‌های مختلف در حال وقوع است؛ با توجه به اینکه فوتبال امری مورد توجه است؛ تحولات فوتبال بازتاب‌های وسیعی پیدا کرده است. اساسا لذتی که علاقه‌مندان از فوتبال می‌برند، محصول نظام سرمایه‌داری است، اما متاسفانه روشنفکران ما متوجه این تحولات و تغییرات نیستند.

سوم) در این میان، برخی مخالفت‌ها در کشورهایی مانند انگلیس قابل قبول است، مردم انگلیس با فوتبال زندگی می‌کنند. من در انگلیس زندگی کردم، در شهر کلچستر، شهری که نیم ساعت با پایتخت فاصله دارد، هر سال بچه‌ها، جوانان و عموم مردم منتظرند تا در جام حذفی، تیم‌شان با تیم‌هایی مثل منچستریونایتد، چلسی و... بازی کنند. در این کشور، نوستالژی وجود دارد، کری وجود دارد و سال‌های سابقه تاریخی مطرح است. این موضوعات قابل قبول است، اما اظهاراتی که برخی رویکردهای سوسیالیستی درباره توافق سرمایه‌داری بر فوتبال مطرح می‌کنند، خنده‌دار است. نباید فراموش کرد سرمایه‌داری سرنوشت محتوم مجموعه تحولاتی است که در سطح بین‌المللی جریان دارد.  چهارم) در جهان امروز دیگر دولت‌ها قرار نیست خرج فوتبال و ورزش را بدهند، باشگاه‌ها خودشان باید درآمدزایی کنند و هزینه‌های خودشان را در بیاورند. اما برخی افراد در ایران و سایر نقاط جهان توهم توطئه دارند و همه موضوعات را به نئولیبرالیسم، نظام سرمایه‌داری و... مرتبط می‌کنند. اما در ایران نه حق پخش تلویزیونی توسط صدا و سیما پرداخت می‌شود، نه قانون کپی‌رایت وجود دارد و نه حق تبلیغات محیطی به باشگاه‌ها پرداخت می‌شود. طبیعی است که چنین فوتبالی نمی‌تواند در سطح بین‌المللی اثرگذار باشد. حتی میزبانی را نیز به تیم‌های باشگاهی ایرانی نمی‌دهند. اما در اروپا رئال‌مادرید، یک پروژه میلیاردی را فقط در خصوص ورزشگاه پیاده‌سازی می‌کند که هزینه‌های آن از بخش خصوصی تامین شده است.

فراز پایانی) بنابراین معتقدم راه‌اندازی لیگ اروپا حرکتی طبیعی است که در مسیر سیال تاریخ فوتبال جریان پیدا کرده است. نمادی از ساختارسازی‌های جدیدی که قبل از فوتبال در پهنه اقتصاد، ورزش، سیاست و... به وجود آمده است. در این میان سایر کشورها یا باید این امر را درک کرده و تلاش کنند خود را به آن برسانند یا اینکه از دور شاهد توسعه سایر کشورها باشند.

 

 

ارسال نظر