رویکرد طرح خاورمیانه بزرگ به اقتصاد آن

۱۳۹۹/۱۱/۳۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۶۱۶۲
رویکرد طرح خاورمیانه بزرگ به اقتصاد آن

پرهام پوررمضان 

توسعه اقتصاد و گشایش در ساختارهای اقتصادی در صورت توسعه یافته بودن یا نبودن کشورهای خاورمیانه یکی از رویکردهای سه‌گانه دولت ایالات متحده در رابطه با کشورهای منطقه خاورمیانه بوده است، در چنین رویکردی به مساله با نگاه اقتصادی و سیاست در اذهان دولتمردان ایالات متحده شاهد بر شمردن ویژگی‌های متعددی از جمله توسعه‌نیافتگی، عقب‌ماندگی و وابستگی اقتصادی برای دولت‌های منطقه خاورمیانه می‌باشیم. این عوامل در جوامع این منطقه سبب شده است که این کشورها موارد مهم اجتماعی از جمله فقر و تضاد طبقاتی را به عنوان خصوصیتی مشترک در کنار یکدیگر بشناسند. فلذا کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده وجود چنین عواملی را درکنار عنصر مهمی به نام ایدئولوژی بسیار خطرناک می‌پندارند و همین امر را سبب به وجود آمدن جریان‌های افراطی در این منطقه می‌دانند. از این رو در پسا 11 سپتامبر در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی ایالات متحده برای کشورهای این منطقه بهبود وضعیت اقتصادی و همچنین بالابردن حجم سرمایه‌گذاری‌های خارجی در دستور کار قرار گرفت و از آن زمان بود که ضرورت یک نهاد تحت عنوان صندوق پول و بانک توسعه در این منطقه برای کشور خاورمیانه به‌شدت نیاز شد و این کشور تحت عناوین مختلف از جمله خرید و فروش سلاح، توسعه زیربنایی و همچنین سرمایه‌گذاری علمی دست به پرداخت وام‌های کلان به بعضی از این کشورها زد، البته جمهوری اسلامی ایران به دلیل عوامل مختلف از جمله گفتمان مقاومت خارج از بررسی این یادداشت می‌باشد.نمودهایی از این امر را به‌طور مزید در مناطق آزاد تجاری این کشورها از جمله امارات متحده عربی می‌توان یافت.اما رویکرد کشورهای اروپایی نسبت به این اقدام ایالات متحده رویکرد مثبت یا منفی نبوده است بلکه بیشتر به عنوان یک نظر خنثی محسوب می‌شود.ایالات متحده جدای از این امر به دنبال این مساله بود که با ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی و آموزشی بتواند اهداف سیاسی خود از جمله ایجاد نخبگان مورد تایید خود را فراهم کند و بتواند با استفاده از این افراد دموکراسی ساخته خود را در کشورهای این منطقه جاری کند. حتی در تکمیل این بخش از یادداشت باید این نکته را ذکر کرد که کشورهای اروپایی در غالب طرح ابتکار بارسلون برای کمک به همسایگان مدیترانه‌ای خود عددی نزدیک به 11 میلیارد دلار را هزینه کرده‌اند اما ایالات متحده برای پیشبرد اهداف خود در سه رکن سیاست، اقتصاد و فرهنگ و اجتماع بیشتر از 12 میلیارد دلار در این کشورها سرمایه‌گذاری کرده است از این رو می‌توان به این موضع اشاره کرد که آن چیزی که خاورمیانه را در رویکرد حضور ایالات متحده در منطقه خاورمیانه ترغیب می‌کند نفت نیست و نخواهد بود. البته این مساله بر خلاف بسیاری از تفکرات نخبگان این کشورها است، ایالات متحده در این کشور‌ها در گام نخست در پی این است که اقتصاد در این کشورها جهانی شود و ازاین رو بتواند با مترادف کردن جهانی شدن و غربی شدن یک رویکرد اقتصادی- فرهنگی در این کشورها ایجاد کند. به‌طورمثال در کشور قطر شاهد حضور بسیاری از شرکت‌های ایالات متحده هستیم، ده‌ها شرکت امریکایی که در این کشور وجود دارند تلاش می‌کنند در قطر و مناطق آزاد قطر فعالیت کنند؛ و دلیل این امر هم در آن است که زیرساخت‌های قطرو همچنین آغاز کردن پروژه غربی‌سازی انگیزه مهمی برای سرمایه‌گذاری شرکت‌های امریکایی در این کشور است. البته برای حضور ایالات متحده در این کشور نباید از مواردی چون وجود محیط مناسب تجاری، مواد اولیه و خدمات لجستیکی و قوانین آسان برای تاسیس شرکت‌ها در قطر غفلت کرد .در آخرین برآورد‌ها از میزان ارزش کل دارایی‌های ذخیره قطر به عددی بالغ بر 202.8 میلیارد ریال معادل (55.7 میلیارد دلار امریکا) رسیده‌اند. در پایان این یادداشت باید این نکته را مطرح کرد که ترکیب دو علم اقتصاد و سیاست در جهان امروز یک مساله بسیار مهم در نگاه دولتمردان به سیاستگذاری است و همانطور که شاهد بودید در بررسی رویکرد طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده نسبت به خاورمیانه نیز عنصر اقتصاد از قلم نیفتاده است.

 

ارسال نظر