فقدان پلان اصلی توسعه

۱۳۹۹/۰۸/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۵۸۶
فقدان  پلان اصلی توسعه

یوسف مولایی

اینکه مسائل و متغیرهای خارجی تا این اندازه در اقتصاد کشورمان تاثیرگذار شده به دلیل کمبودها و کاستی‌هایی است که ردپای آنها را باید در داخل جست‌وجو کرد. در حال حاضر کشور گرفتار وضعیت آسیب‌پذیری شده که هر بادی در هر جای دنیا بِوزد، تاثیری نیز بر شاخص‌های اقتصادی و عمومی کشورمان می‌گذارد. نمی‌دانم با چه سبک و روشی می‌توان این درد را برای رسانه‌ها و مخاطبان تشریح کرد. این اشکال اساسا ربطی به انتخاب ترامپ یا بایدن هم ندارد. در واقع در داخل کشور باید سیاست معقولی تعریف شود تا بتواند آینده کشور را نه به متغیرهای خارجی بلکه به ظرفیت‌ها داخلی پیوند بزند. البته همه کشورها در روابط بین‌المللی تا حدودی به یکدیگر وابستگی متقابل دارند. اما این وابستگی‌ها، حد متعادل و متعارفی دارند و زمانی که میزان اثرگذاری متغیرهای خارجی از حد متعارف خود عبور کند آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر بخش‌های مختلف وارد می‌شود. وقتی نمی‌توانیم مساله FATF را در داخل حل کنیم و در راستای منافع کلی کشور و نسل‌های مختلف ایرانی تصمیم بگیریم، این دیگر ربطی به انتخابات امریکا و دوگانه بایدن-ترامپ ندارد. طبیعی است که در غیاب تدبیر داخلی این متغیرهای خارجی هستند که هدایت افکار عمومی را به دست می‌گیرند.در واقع رهنمودهای اساسی، استراتژی‌های کلی و پلان اصلی توسعه کشور موضوعاتی است که باید یک‌بار برای همیشه در خصوص آنها تصمیم بگیریم تا وضعیت کشور از این شرایط معلق رها شود. در غیاب این رفتارهای خردمندانه است که کار به جایی میرسد که انتخابات امریکا از چنان درجه اهمیتی برای افکار عمومی ایرانی برخوردار می‌شود که روند تصمیم‌سازی‌های آینده مردم به‌طور مستقیم به آن پیوند می‌خورد. برای کشورهای دیگر اساسا این اندازه مساله مهم نیست. این موضوع از این نشات می‌گیرد که ما مدل رفتاری درست و خردمندانه‌ای در مواجهه با سایر کشورها تعریف نکرده‌ایم. حقیقتا ناراحت می‌شوم، گاهی هم عصبانی می‌شوم از اینکه انتخابات امریکا این همه در افکار عمومی ایرانیان مهم شده به گونه‌ای که ارزش پول ملی، مسکن، ارز، سکه، بورس و...تحت تاثیر این متغیر خارجی قرار می‌گیرد.باید دید مسوولان تصمیم‌ساز چه کرده‌اند که به این وضعیت رسیده‌ایم؟ برای ادامه حیات در جامعه جهانی فعلی، باید واقع بین بود و با استفاده از دیدگاه‌های کارشناسی و شناخت دقیق از پیچیدگی‌ها و حساسیت‌های روابط بین‌الملل، برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی کرد. ما نه قدرت، نه ویژگی‌ها و نه تاثیرگذاری امریکا را به درستی شناخته و تحلیل کرده‌ایم و نه شناخت درستی از ظرفیت‌ها و ویژگی‌های داخلی کشور داریم.

 این جهل مرکب مسوولان ایرانی از واقعیات بیرونی، باعث شده تا فشار مضاعفی بر دوش مردم ایجاد شود. وقتی تصمیم‌سازان متوجه ظرفیت‌های طرف مقابل نباشند و از سوی دیگر تصویر درستی از ظرفیت‌های درونی کشور نیز نداشته باشند، طبیعی است که قادر به طراحی راهبرد مناسب برای مواجهه با شرایط احتمالی نیستند. وقتی شما دشمنانتان را به درستی نشناسید، دوستان‌تان را درست ارزیابی نکرده باشید و نسبت به ظرفیت‌های درونی خود نیز غافل باشید دست به اقداماتی می‌زنید که بیشتر از اینکه گره‌گشایی کنند، مشکل ایجاد می‌کنند. بنابراین فارغ از اینکه نتیجه انتخابات امریکا چه می‌شود و کدام فرد راهی کاخ سفید می‌شود ما باید راهبرد کلی و پلان توسعه کشور را با استفاده از نظرات کارشناسان ارایه کنیم و مبتنی بر آن تصمیمات لازم را اخذ کنیم. در غیر این صورت همچنان باید شاهد تاثیر عوامل خارج از محدوده‌ای باشیم که جهت‌گیری‌های کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...مردم را شکل می‌دهند. 

 

 

 

ارسال نظر