ماجرای کلیشه‌ای دخالت دولت در بازارها

۱۳۹۹/۰۶/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۱۰۵۹
ماجرای کلیشه‌ای دخالت دولت در بازارها

رضا  غنی‌پور

موضوع تزریق 1درصد از دارایی‌های صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه این روزها سروصدای زیادی ایجاد کرده و اظهارنظرهای فراوانی درباره آن مطرح می‌شود. صندوقی که بر اساس اعلام مسوولان وزارت اقتصاد قرار است یک درصد از منابع خود به ازای هر سال را، نزد بانک عامل در صندوق تثبیت بازار سرمایه به صورت بلندمدت (حداقل ۲۰ ساله) سپرده‌گذاری کند تا بزعم مسوولان تصمیم‌ساز بخشی از مشکلات بورس را پوشش دهد.

 من شخصا به عنوان یک مخاطب اقتصادی و یک فعال بازار سرمایه مخالف هر نوع دخالت دولت‌ها در اقتصاد هستم اما پرسش‌هایی از این دست که آیا قرار است این پول بین افراد در بازار تقسیم بشود یا تصمیم دیگری برای این منظور گرفته شده است؟ و اثرات واقعی این تزریق چیست؟ و... در این میان وجود دارند که باید به آنها پاسخ داده شود. در برابر این مخالفت‌ها اما برخی از افراد هم هستند که معتقدند با توجه به اینکه بازار بورس در بین تمام بازار‌های موازی بیشترین مقدار بازدهی در چند دهه گذشته را داشته است. بنابراین از حالا می‌توان حدس زد که سرمایه‌گذاری در این بازار بهترین سرمایه‌گذاری صندوق توسعه ملی خواهد بود. اما چرا کارشناسان تا این اندازه نسبت به دخالت دولت در بازار سرمایه حساسند و نسبت به ان واکنش منفی نشان می‌دهند؟ 

نقل شده که در اواخر دوران شوروی سابق در خانه‌های اهالی این جماهیر متحد شده، شعله گاز آشپزخانه رو هیچ‌وقت خاموش نمی‌کردند؛ می‌دانید چرا؟

چون هزینه خرید کبریت در اتحادیه جماهیر شوروی به عنوان یکی از ابرقدرت‌های زمان خودش، بیشتر از گازی بود که تقریبا مجانی در اختیار خانوارها قرار می‌گرفت. این رفتار غیرمنطقی و حتی خطرناک نتیجه دخالت دولت، انعکاس اطلاعات دور از حقیقت و قیمت‌های مخدوش و دستکاری شده است.

به نظرم به جایی رسیده‌ایم که همه فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران خرد و کلان نتیجه دخالت دولت حداقل در حدفاصل 3 ماه گذشته را با پوست و گوشت و خونمان حس کرده‌ایم. در واقع این دخالت‌های دولت است که باعث می‌شود سرمایه‌گذاران در ارزیابی ریسک و ارزیابی ارزش دارایی‌هایشان دچار مشکل و خطای محاسباتی بشوند و دست به تصمیماتی بزنند که نتایج مناسب نداشته باشد. 

واقعیت آن است که مشکل اصلی بازار سرمایه شامل دخالتهای بیجا، قیمت‌گذاری‌های دستوری، رانت‌های اطلاعاتی و انحصاری است که مجموعه این عوامل نتیجه قوانین و دستور العمل‌های غیرکاربردی است. سال‌هاست که تصمیم‌سازان در کشورمان برای پایین نگه داشتن قیمت‌ها اقدام به الگوهای قیمت‌گذاری شده (از پتروشیمی و فولاد تا لبنیات و...) می کنند. معنای این نوع دخالت‌ها این است که دولت از جیب سهامداران برای کم کردن فشار تورمی خرج می‌کند و در نهایت هم به سهامداران آسیب می‌زند و هم رشد تورم افسارگسیخته‌تر می‌شود. حذف این قبیل عوامل درونی و مدیریتی و به‌کارگیری روش‌های درست مدیریتی به خودی خود باعث رشد سهام و بهبود شاخص‌های سرمایه‌گذاری خواهد شد. 

در نقطه مقابل هم تداوم این بی‌نظمی‌های مدیریتی و تصمیمات عجولانه و غیرکارشناسی باعث تداوم مشکلات خواهد شد. در مورد ریسک‌های سیاسی و آسیب‌هایش هم که معمولا هر هفته در حال رخ دادن است و باعث می‌شود تا سهامداران دعا کنند بین چهارشنبه تا شنبه هفته بعد که بازار بسته هست اتفاق مترقبه و غیر مترقبه‌ای رخ ندهد که طول و عرض بازارها را به هم بدوزد، فعلا چیزی ننویسیم بهتر است.

 

ارسال نظر