اتحاد دوباره طالبان با القاعده پس از دو دهه قهر و آشتی

۱۳۹۸/۰۷/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۳۷۰۴

گروه جهان|

در حملات هوایی و زمینی اخیر نیروهای دولتی افغانستان و نیروهای خارجی در ولایت هلمند بیش از 40 تن کشته شده‌اند. در شرایطی که برخی مقام‌های محلی از کشته شدن شمار زیادی غیرنظامی خبر داده‌اند، رسانه‌های افغانستان نوشته‌اند که در میان کشته‌شدگان اعضای طالبان و گروه تروریستی القاعده نیز دیده می‌شود.

افغانستان‌دیلی سه‌شنبه با اشاره به نزدیک شدن دوباره طالبان و القاعده پس از توقف مذاکرات صلح با امریکا نوشته: طالبان و القاعده به‌لحاظ گونه‌شناسی در طول هم قرار می‌گیرند. این دو گروه تروریستی به‌لحاظ بن‌مایه فکری در ضدیت هم قرار ندارند و این موضوع می‌تواند زمینه‌های تفاهم و همکاری این دو گروه را تقویت کند. سال 1989 بود که آخرین سرباز شوروی از افغانستان خارج شد و حکومت کمونیستی افغانستان با کمترین محبوبیت داخلی و فقدان حمایت بین‌المللی در برابر افراط‌گرایانی قرار گرفت که توسط دولت‌های غربی مخصوصاً امریکا تا به دندان مسلح شده بودند و جهان‌بینی آنها امکان هرگونه سازش با نظام عرفی یا غیرمذهبی را از بین برده بود. در این میان جهادگرایان بین‌المللی که اکثراً عرب‌تبار بودند در سال 1989در اطراف فرد ثروتمند سعودی‌تبار به نام اسامه بن‌لادن جمع شدند و یکی از مخوف‌ترین سازمان تروریستی جهان را بنیاد نهادند. در ابتدای امر نظریه تشکیل چنین سازمانی از سوی «عبدالله عزام» تروریست مشهور مطرح‌شده بود و اسامه صرفاً به‌لحاظ مالی و اشتیاق فراوانی که در این راستا داشت می‌توانست فرد مهم در این سازمان باشد. در آخرین سال حضور نیروهای شوروی در افغانستان، عبدالله عزام با دو تن از پسرانش در پیشاور به‌گونه مرموز به قتل رسیدند اما سازمان تروریستی القاعده بدون نظریه‌پرداز باقی نماند بلکه ایمن الظواهری تروریست مصری به داد اسامه بن‌لادن رسید و رهبری فکری این سازمان را به عهده گرفت. در ابتدای تشکیل این سازمان در اوایل اغلب عرب‌ها و تعداد پاکستانی و افغانی عضویت القاعده را داشتند. پس از سقوط نجیب‌الله در 1992 کابل به دست مجاهدین سقوط کرد که سرآغاز جنگ‌های خونین داخلی در کشور شد. دو گروه جهادی افغانی مخصوصاً اتحاد اسلامی عبدالرب رسول سیاف و حزب اسلامی شاخه مولوی یونس خالص با اعضای القاعده رابطه نزدیک داشتند. خالد شیخ محمد مغز متفکر حمله یازدهم سپتامبر از دوستان نزدیک سیاف بود. در نیمه دهه نود میلادی قرن بیستم وقتی بازی به نفع طالبان تغییر کرد، سایر احزاب به حاشیه رانده شدند اما این طالبان بودند که با القاعده وارد یک رابطه استراتژیک شدند. پس‌ازاین که سودان تحت‌فشار عربستان سعودی مجبور به اخراج اسامه بن‌لادن از آن کشور شد، این طالبان بودند که از رهبران القاعده پذیرایی کردند و برای آنها در شهرهای مرزی افغانستان و پاکستان پایگاه‌های آموزشی ایجاد کردند. مهم‌ترین دلایلی که طالبان و القاعده را متحد کرد چند عامل عمده بود از جمله داشتن دشمنان مشترک، استفاده از توانایی‌های نظامی و امکانات همدیگر و دلایل ایدئولوژیکی. در سال 1996 طالبان در جنوب و شرق افغانستان قدرت فائقه به شمار می‌رفتند اما اسامه بن‌لادن از امکانات مالی و فنی پیشرفته برخوردار بود چیزی که طالبان در نبرد با اتحاد شمال شدیداً به آن نیاز داشتند. القاعده اعضای طالبان را آموزش نظامی می‌دادند، برای آنها تسلیحات و پول فراهم می‌کردند و گاهی اعضای القاعده در کنار طالبان علیه اتحاد شمال می‌جنگیدند و در مقابل طالبان برای اعضای القاعده پناهگاه فراهم کرده بودند و حتی در برخی موارد با اعضای القاعده رابطه خویشاوندی برقرار کرده بودند که رابطه شخصی ملاعمر و اسامه بن‌لادن از این نوع بود. به‌لحاظ ایدئولوژیکی طالبان برای برقراری امارت اسلامی جنگیدند و جغرافیای آن افغانستان تعریف‌شده بود درحالی که القاعده جغرافیای جهانی را هدف قرار داده بود که در ذیل آن جهانی‌سازی جهاد، مبارزه با غرب مخصوصاً امریکا و سرنگونی دولت‌های غرب‌گرا در خاورمیانه مهم‌ترین اهداف ترسیم‌شده بود.

تا سال 2001 که حادثه یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد، میان طالبان و القاعده هماهنگی تام وجود داشت اما حملات القاعده در خاک امریکا باعث شد طالبان درباره آینده رابطه این گروه با القاعده با دودستگی روبرو شوند. عده‌ای از اعضای طالبان پس از درخواست امریکا مبنی بر تحویل اسامه بن‌لادن این موضوع را مطرح کرده بودند که با تحویل اسامه به امریکا می‌توانند از یک‌طرف از حمله امریکا در امان ‌بمانند و از طرف دیگر با این کار می‌توانند زمینه‌های به رسمیت شناخته شدن این گروه را از سوی جامعه بین‌المللی فراهم کنند. اکثر رهبران طالبان از جمله ملاعمر نظر متفاوت داشتند و تحویل اسامه بن‌لادن را مخالف آموزه‌های اسلام و عرف پشتون‌والی دانستند و از طرف دیگر استدلال کردند که میان طالبان و امریکا معاهده رسمی وجود ندارد و ازاین‌رو نمی‌توان بن‌لادن را به امریکا تحویل داد. اصرار طالبان بر تحویل ندادن اسامه به امریکا موجبات سرنگونی این گروه را فراهم کرد. رابطه طالبان و القاعده پس از حمله امریکا به افغانستان در 2001 دچار و فرازوفرود شد. هردو گروه در خاک پاکستان پناه گرفتند اما القاعده از دیدگاه نظامیان پاکستانی غنیمتی شمرده می‌شد که از آنها می‌شد در مبارزه با هند در کشمیر استفاده کرد؛ درحالی که از طالبان برای شکل‌دهی نظام سیاسی همسو با اسلام‌آباد در کابل و مبارزه بانفوذ هند در افغانستان استفاده کرد. از زمان به قدرت رسیدن باراک اوباما، امریکا همواره بر این بوده که طالبان باید رابطه خود را با سازمان‌های تروریستی بین‌المللی از جمله القاعده قطع کند. برخی استراتژیست‌های طالبان قطع رابطه با گروه‌های تروریستی را به عنوان یک ابزار در راستای عادی‌سازی روابط با امریکا و قدرت گرفتن این گروه در افغانستان می‌دانند و از همین رو طی مذاکراتی که میان زلمی خلیل‌زاد و نمایندگان طالبان در دوحه جریان داشت، طالبان تعهد کرده بودند که با گروه‌های تروریستی از جمله القاعده دیگر رابطه ندارند. پس‌ از اینکه ترامپ نشست کمپ دیوید را لغو کرد، طالبان بار دیگر رابطه با القاعده را از سر گرفت و کشته شدن اعضای القاعده و طالبان در حملات هوایی اخیر در ولسوالی موسی‌قلعه هلمند گواه بر این مدعا است. آنچه از حادثه اخیر هلمند برمی‌آید این است که تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه با گروه‌های تروریستی بین‌المللی قابل‌اعتماد نیست زیرا طالبان هرچند در قالب معاهدات با کشورهای خارجی مانند امریکا تعهد نمایند که دیگر با القاعده رابطه نخواهند داشت اما در عمل نمی‌توانند با این گروه‌ها قطع رابطه کنند زیرا ازیک‌طرف اکثریت مطلق اعضای طالبان با گروه‌های تروریستی القاعده و داعش اشتراک فکری و ایدئولوژیکی دارند و نمی‌توانند به‌صورت یک‌شبه تغییر جهت دهند. از طرف دیگر سطوح رهبری و مذاکره‌کنندگان طالبان کاملا بر اعضای دون‌پایه که در میدان‌های نبرد مبارزه می‌کنند یا خود را منفجر می‌کنند کنترل ندارند و از این‌رو هر نوع تعهد مذاکره‌کنندگان طالبان مبنی بر قطع رابطه این گروه با گروه‌های تروریستی بین‌المللی باورپذیر نیست. به همین دلیل آنچه از کارنامه طالبان و ماهیت فکری آنها نتیجه‌گیری می‌شود این است که راه برقراری صلح در افغانستان بسیار پیچیده و طولانی است.

 

ارسال نظر