جولیان آسانژ: دوست یا دشمن، قهرمان یا خائن؟

۱۳۹۸/۰۱/۲۷ - ۰۱:۲۱:۲۵
کد خبر: ۱۴۲۶۴۲
جولیان آسانژ: دوست یا دشمن، قهرمان یا خائن؟

گروه جهان|

لنین مورنو رییس‌جمهوری اکوادور، جولیان آسانژ بنیان‌گذار وب‌سایت افشاگر ویکی‌لیکس را متهم کرده که قصد داشته از سفارت اکوادور در لندن به عنوان مرکزی برای جاسوسی استفاده کند. آسانژ هفته گذشته پس از لغو پناهندگی‌اش توسط پلیس لندن دستگیر شد. پیش‌تر ویکی‌لیکس اعلام کرده بود اکوادور به‌دلیل انتشار گزارش‌هایی درباره فساد مالی لنین مورنو، قصد دارد پناهندگی آسانژ را لغو کند.

رییس‌جمهوری اکوادور در گفت‌وگویی با گاردین گفته که آساتژ شرایط پناهندگی خود را زیر پا گذاشته است. لنین مورنو گفته کشورش برای دیگر کشورهای دنیا احترام قائل است و نمی‌تواند اجازه دهد سفارت‌خانه‌های این کشور تبدیل به مکانی برای دخالت در امور داخلی دیگر کشورها شود. او همچنین وجود هرگونه ارتباطی میان افشای اسنادی درباره فساد مالی او و خانواده‌اش و لغو پناهندگی آسانژ را رد کرده است. گفته شده، اگر آسانژ به امریکا تحویل داده شود، احتمالا با حکم ۴۰ سال زندان روبرو خواهد شد.

نیویورک‌تایمز درباره این فعال جنجالی نوشته: ویدیوهای دستگیری این پیام‌آور ریش‌سفید عصر افشاگری، افسران امنیتی را با قیافه‌های جدی نشان می‌دهد که او را به سمت یک ون خاکستری می‌کشانند. این صحنه نمایان‌گر تازه‌ترین ـ و قطعا نه آخرین ـ چرخش در حرفه مردی است که از یک‌سو با دستاوردهای درخشان شناخته می‌شود و از سوی دیگر در معرض قضاوت‌های مشکوک است. آسانژ از مدت‌ها پیش استعداد مشهورشدن داشت و در قامت یک متفکر و کاربلد حوزه فناوری و شخصیت جهانی تقریبا بی‌وطن، شهرت و نفوذ جدیدی را که اینترنت می‌تواند به شهروندان بدهد، به دست آورده است. آسانژ با ایجاد ویکی‌لیکس به توانمند‌سازی نسلی از افشاگران/ رسواکنندگان و خودی‌های ناراضی کمک کرد که می‌توانند در مقیاس صنعتی کار کنند، ترابایتی اطلاعات را افشا کنند و قدرتمندان را در سراسر جهان به خشم بیاورند. او هم به عنوان قهرمان اطلاعات آزاد ستایش شده و هم به عنوان جنایتکار خائن سزاوار مرگ، مورد نفرت واقع شده است. واکنش‌ها در برابر آسانژ اغلب بسته به عملکرد ویکی‌لیکس بوده است.

آسانژ به‌ویژه در سال‌های اخیر یک قهرمان شدیدا دردسرساز و حتا شرم‌آور برای اصول آزادی مطبوعات و حق دسترسی مردم به اطلاعات، از آب درآمده است. او در 7 سال گذشته در سفارت اکوادور در لندن مخفی شده بود. پناه‌بردن به سفارت اکوادور نه فقط به دلیل ترس از دادستان‌های امریکایی، بلکه برای دوری از بازجویان جرایم جنسی سوئد بود که در نهایت پرونده را بستند.

آسانژ، معروف‌ترین پناهنده سیاسی خودخوانده، در اتاق کوچکی در گوشه سفارت اکوادور با گربه‌اش زندگی می‌کرد. او از همان اتاقش ویکی‌لیکس را اداره می‌کرد، از بالکن آن کنفرانس‌های خبری‌اش را در حضور صدها تن از هوادارانش برگزار می‌کرد، در سالن‌های آن اسکت‌بورد سواری می‌کرد و از بازدیدکنندگانش میزبانی می‌کرد. دستگیری او در پایان روند حقوقی پر فراز و نشیبی رقم خورد که در ۲۰۱۰ هنگامی که وزارت دادگستری امریکا علام کرد که درباره ویکی‌لیکس تحقیق می‌کند، آغاز شده بود. برخی هواداران امریکایی سابق آسانژ سال 2016 و پس از اینکه ویکی‌لیکس ایمیل‌های هک‌شده‌ دموکرات‌ها را برای تحت تاثیر قراردادن فضای انتخابات و راه‌انداختن کارزارهای توییتری علیه کلینتون منتشر کرد، به‌شدت به او تاختند.

عملکرد ویکی‌لیکس در انتخابات ۲۰۱۶ امریکا، تمجید پرسروصدای دونالد ترامپ را به همراه داشت. ترامپ در سخنرانی‌های انتخاباتی‌‌اش مرتب به ایمیل‌های افشاشده‌ کارزار انتخاباتی کلینتون اشاره کرده و یک بار هم گفت که عاشق ویکی‌لیکس است. (ادعایی که کاخ‌سفید دیروز، دوشنبه آن را یک شوخی خواند.) اما چند ماه بعد، وقتی ترامپ رییس‌جمهور شده بود، ویکی‌لیکس مجموعه‌ای از اسناد محرمانه را درباره ابزارهای هک سازمان سیا منتشر کرد که به‌دنبال آن مایک پمپئو انتخاب اول ترامپ برای ریاست سازمان سیا، آسانژ را خودشیفته خواند و ویکی‌لیکس را یک سازمان اطلاعاتی غیردولتی متخاصم نامید. سخنان پمپئو پیش‌درآمدی شد بر این اتهام علیه آسانژ که با دسیسه‌ قصد نفوذ به رایانه‌های دولت امریکا را داشته است. وزارت دادگستری این اتهام را هفته گذشته علنی کرد.

جولیان آسانژ تا ۲۰۰۶، هنگامی که ویکی‌لیکس را تاسیس کرد، شیوه زندگی عشایری را در پیش گرفته بود؛ در اطراف جهان پرسه می‌زد و گاهی اظهارات سربسته‌ای درباره پنهان‌کاری و اطلاعات داشت. او 2008 در شرق آفریقا زندگی می‌کرد و فساد کنیا را در ویکی‌لیکس منتشر می‌کرد. ویکی‌لیکس تا آن زمان بیش از یک میلیون سند را منتشر کرده بود، از جمله برخی از اسناد محرمانه جنگ عراق و زندان گوانتانامو را.

اما این چلسی منینگ، تحلیل‌گر دون‌پایه اطلاعات در پایگاهی در عراق بود که واقعا ویکی‌لیکس و در نتیجه آسانژ را در کانون توجه قرار داد. منینگ که درباره جنگ عراق و سیاست خارجی امریکا تردید داشت، شروع به نسخه‌برداری هزاران اسناد کرد. در ویکی‌لیکس، آسانژ و تیمش ابتدا ویدیوی دلخراشی را منتشر کردند که دو هلی‌کوپتر جنگی امریکایی را در عراق در حال تیراندازی نشان می‌داد. به‌دنبال آن، ویکی‌لیکس در هماهنگی با نیویورک‌تایمز و سایر سازمان‌های خبری جریان اصلی، نزدیک به ۷۷ هزار سند نظامی جنگ افغانستان و سپس حدود ۳۹۲ هزار سند نظامی جنگ عراق را منتشر کرد. سیاهه‌های جنگ در هماهنگی با لوموند، گاردین و اشپیگل منتشر شدند و اطلاعات تازه‌ای را درباره تلفات غیرنظامیان، روحیه سربازان، رفتار با زندانیان و استفاده از پیمان‌کاران در این دو جنگ ارایه کردند. هنگامی که پیام‌های دیپلماتیک منتشر شد، نیویورک تایمز و سایر سازمان‌های خبری با ویکی‌لیکس از نزدیک همکاری کردند تا نام‌ها را برای محافظت از افراد آسیب‌پذیر، تغییر دهند، اما بعدها، آسانژ در نتیجه‌ اختلاف با یک ویراستار بریتانیایی، تصمیم گرفت که این مجموعه گسترده از مکاتبات دیپلماتیک را بدون هیچ‌گونه اصلاحی منتشر کند.

اطلاعات روز نوشته: در همین‌حال، ویکی‌لیکس دستخوش اختلافات داخلی بود که اغلب سرچشمه‌ آن شیوه‌ کار سخت‌گیرانه آسانژ بود. از سوی دیگر دو زن از رفتار آسانژ شکایت کردند. سیاستمداران عصبانی امریکا آسانژ را محکوم کردند و خواستار دستگیری و حتا اعدام او شدند. وزیر خارجه اکوادور سال 2012 اعلام کرد که آسانژ در سفارت این کشور در لندن به سر می‌برد و درخواست پناهندگی سیاسی داده است. محدوده زندگی آسانژ در سفارت اکوادور، تمایل او را برای ماندن در کانون توجه، محدود نکرد. او نظراتش را در توییتر بیان می‌کرد و به نظارت بر انتشار اسناد در سایتش ادامه داد. گفته شده، آسانژ، دفتر مجهز به تخت‌ خواب، لامپ خورشیدی، تلفن، رایانه، آشپزخانه کوچک، حمام، تردمیل و قفسه‌های کتاب داشت. اما انزوای آسانژ به خصوص آخرهفته‌های طولانی و تنها در سفارت که نمی‌توانست از آن بیرون رود، شرایطش را دشوار کرده بود. یکی از دوستان آسانژ گفته که او روزبه‌روز افسرده‌تر می‌شد، روابطش با میزبانانش به هم خورده و حتا خصمانه شده بود، زیرا دیپلمات‌های اکوادوری از رفتار او به تنگ آمده بودند. این دوست می‌گوید که آسانژ درگیر فکر بیرون رفتن بود. حتا دوستان آسانژ او را به عنوان انسان پر دردسر و خودشیفته‌ای توصیف می‌کنند که بیش از حد به خود اهمیت می‌دهد و علاقه اندکی به مسائل امروزی مانند بهداشت شخصی دارد. آسانژ که پس از دستگیری‌اش در دادگاهی در وست‌مینستر در‌حالی که موهای نقره‌ای‌اش را پشت سرش بسته بود، ظاهر شد، خونسرد به نظر می‌رسید. این صحنه امر بدیهی را روشن می‌کرد: اینکه او از وضعیت دشوار حقوقی فعلی خود به عنوان سکوی جدیدی برای بی‌اعتنایی به قدرت و نیز کارزارش برای ویکی‌لیکس استفاده می‌کند. آسانژ تا آمدن وکلا سرگرم مطالعه‌ کتابی بود. او برای اینکه رسانه‌ها کتاب را ببینند، آن را بلند کرد؛ آن کتاب «تاریخچه‌ کشور امنیت ملی» از گور ویدال بود. ویدال از مخالفان سرسخت جنگ ویتنام و جنگ عراق بود اما به‌تدریج در پایان عمر از شهرت و محبوبیتش کاسته شد. کتاب او اکنون به سبب دستگیری آسانژ پرفروش شده است.

 

 

ارسال نظر