آیا بهار عربی دومی وجود خواهد داشت؟

۱۳۹۷/۰۷/۱۹ - ۰۰:۰۷:۲۷
کد خبر: ۱۳۱۴۴۶

گروه جهان| زلزله جوانان در خاورمیانه هنوز هم می‌تواند انقلاب خودش را داشته باشد. جوانان خاورمیانه‌ای با به کارگیری تکنولوژی‌های نوین، به یکدیگر و جهان به گونه‌ای مرتبط شده‌اند که پیشینیان آنها اینگونه نبودند. به گزارش ایسنا، دیلی‌بیست درباره بهار عربی نوشته: کسانی که روزهای طولانی و شب‌های طولانی‌تر در میدان التحریر قاهره در سال ۲۰۱۱ به سر بردند، در همان ساعت‌های اولیه که بهار عربی شکل گرفت، هیجان، شور، شوق و امیدهای شکل گرفته را به یاد دارند اما این امیدها به سرعت از بین رفت و حال پرسش اینجاست که آیا خوش‌بینی آن دوران می‌تواند دوباره بازگردد؟ در عرض چند ماه از آن قیام‌های محبوب اول، بهار عربی به زمستانی طولانی و وحشی تبدیل شد. دیکتاتوری‌های جدید در برخی مناطق خاورمیانه جایگزین قدیمی‌ها شدند. کشورهای دیگر به سمت هرج و مرج و جنگ داخلی حرکت کردند و میلیون‌ها پناهنده را به سراسر مرزها، نه تنها در منطقه بلکه به غرب اروپا، هل دادند. پس از آن، در اواسط دهه، ناگهان داعش سر برآورد تا اراضی گسترده‌ای در سوریه و عراق را به چنگ گیرد. جیلز کپل، محقق فرانسوی در کتاب جدیدش تحت عنوان «فراتر از هرج و مرج» می‌نویسد، آرمان‌ها و رضایتمندی از بهار عربی به سرعت به گروگان‌ افراطی‌ها تبدیل ‌شد و داعش نفوذش را از «بین‌النهرین به سمت اروپا» پیش برد. داعش به مثابه محرک یا عامل حملات تروریستی از پاریس تا اورلاندو و سن برناردینو تا برلین، به بیگانه‌هراسی و ترس در اروپا و ایالات متحده دامن زد. اما این بار موتور حرکتِ پوپولیسم راست افراطی در سیاست‌های غرب است که کمک می‌کند بریتانیا از قاره اروپا جدا شود و دونالد ترامپ درون کاخ سفید جولان دهد. امروز، پس از خونریزی گسترده، داعش که شعارش «پایداری و گسترش» بود، ثابت کرده است که قادر به انجام هیچکدام نیست.  اما آنچه امروز شاهد هستیم، درگیری میان غرب و اسلام نیست بلکه درون خود اسلام است. در حقیقت این شکاف دیرینه موجب شد تا داعش و سازمان‌های تروریستی در عراق بهره‌برداری کنند و با شروعی موفقیت‌آمیز برانگیخته شوند. دشمن اصلی ابومصعب الزرقاوی (رهبر سابق القاعده در عراق) و بعد ابوبکر البغدادی نه امریکا که ایران و دولت‌های دمشق و بغداد بودند که به نوعی به تهران وابسته بودند. داعش یک “نشانه “ برجسته در این درگیری طولانی مدت در درون خود مسلمانان بود، نه خود این بیماری و امروز، با خنثی‌سازی داعش، اختلافات را می‌توان به وضوح بیشتری دید؛ عربستان و متحدان سنی آن علیه ایران وارد عمل شده‌اند و نشانه‌های چندانی از کوتاه آمدن طرفین دیده نمی‌شود. در چنین فضایی که تهدید مداوم وجود دارد، وقوع اشتباه محاسباتی به نزاع آشکار و رو به تشدید تبدیل می‌شود. دولت ترامپ هم نه تنها بابت خصومتش با ایران، از عربستان جانبداری کرد بلکه خودش را به میانه این درگیری انداخته است؛ موضعی که آن را تحت فشار زیادی قرار می‌دهد که اگر جنگ علنی به وقوع پیوست به لحاظ نظامی وارد عمل شود. اسراییل هم با تمرکز بر نفرت مشترک از ایران، با عربستان ائتلاف کرده است. روسیه هم به نوبه خود از جنگ سوریه برای کمک به تحکیم جایگاه خودش به منزله یک قدرت جهانی استفاده کرد و وارد بازی پیچیده دوست و دشمن در خاورمیانه شده است. ائتلاف‌ها و خصومت‌ها گاها برای روسیه جابه‌جا می‌شود اما پوتین از تمامی آنها سوءاستفاده می‌کند. هیچکدام از اینها برای مردمان این منطقه مناسب نیست. شاید اگر نگاهی دقیق به بهار عربی بیندازیم، درس‌هایی برای عبرت گرفتن وجود داشته باشد و کور سویی از خوش‌بینی وجود داشته باشد. قیام علیه نظم قدیمی در خاورمیانه مسلمان بود که در دسامبر سال ۲۰۱۰ در تونس با خودسوزی یک جوان شعله گرفت. با مرگ آن جوان، حاکم تونس سلطه بر قدرت را از دست داد، ناآرامی سیاسی به تدریج گسترش یافت و موجی از نارضایتی به راه افتاد که به نظر می‌رسید دیکتاتوری‌ها و دودمان‌هایی با چندین دهه‌ سلطه را از لیبی تا مصر و سوریه و فراتر از آن می‌تواند کنار بزند. بروز نارضایتی موجب شگفتی دولت‌ها، دیپلمات‌ها و روزنامه‌نگاران شد. جوانان خاورمیانه‌ای با به کارگیری تکنولوژی‌های نوین به یکدیگر و جهان به گونه‌ای مرتبط شدند که پیشینیان آنها اینگونه نبودند. در مصر فعالیت جوانان در فیس‌بوک و اعتراض به سوء رفتارهای پلیس نهایتا موجب تجمعاتی در میدان التحریر شد. تغییر شگرف در زندگی و آینده مردمان خاورمیانه به نظر قریب‌الوقوع بود؛ امیدی که آزادی و سعادت به ارمغان می‌آورد و این امیدها به عرب‌ها محدود نمی‌شد. چنانچه جنبشی گسترده فاقد سازماندهی کافی باشد، با خطراتی مواجه می‌شود. در میدان التحریر، حرف‌های خوش‌بینانه‌ای در روزهای اولیه درباره رهبری قیام‌ها وجود داشت. اما در حالی که جمعیت برای اعتراضات چشمگیر تلاش می‌کرد، در مواجهه با تمام نیروهای ارتجاعی چندان رهبری مناسبی نداشت. در مصر، مردم سرنگونی حسنی مبارک را رقم زدند اما فرصت‌طلبان به سرعت برای کنترل اوضاع رقابت کردند و ایده‌آلیست‌ها را به انزوا کشانده، راهی زندان کرده یا کشتند. در لیبی، معمر قذافی برای ماندن در قدرت تلاش کرد و شاید اگر فرانسوی‌ها و امریکایی‌ها مداخله نمی‌کردند، در قدرت هم می‌ماند. هرگونه انقلاب جدید، چنانچه قیام‌های جوانان لیبرال با روحیه امیدی باشد که ما اولین بار در میدان التحریر دیدیم، باید از داخل رشد کرده و گسترده باشد. آنها باید سازمان‌هایی ایجاد کنند که بازتاب حرف مردم باشد. جیمز کپل می‌نویسد، عراق شاید بهترین و مهم‌ترین مکان برای آغاز بازسازی باشد. بازسازی موصل، که قرن‌ها یکی از شهرهای مهم در جهانگردی خاورمیانه بود و ترکیبی از جمعیت‌ سنی‌، شیعه، کرد و مسیحی را داشت، احتمالا بهترین مکان برای آغاز کار باشد.

 

 

ارسال نظر