مهاجرت از روستا به روستا

۱۳۹۸/۰۴/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۸۰۹۵
مهاجرت از روستا به روستا

گسترش کلان‌شهرها، بیش از آنکه نتیجه یک برنامه‌ریزی و مطالبه باشد، معلول مهاجرت از روستا به شهر بوده که رشد غیراصولی آنها را رقم می‌زند. شهرهایی که به دلیل هجوم جمعیت، زیرساخت‌هایشان هر روز فقیرتر شده و پاسخگوی ساکنانش نیست. در واقع کلان‌شهرها به کالایی تبدیل شده‌اند که بیشتر جمعیت روستایی، به دست آوردن شغل بهتر و دست یافتن به امکانات و خدمات مناسب را در آن جست‌وجو می‌کنند اما از طرفی هزینه بالای زندگی و کمبود عرضه زیرساخت‌ها و خدمات به نسبت جمعیت، سبب می‌شود افراد به جای سکونت در کلان‌شهرها به حاشیه‌ها پناه ببرند. حاشیه‌های غیراستانداردی که به گفته کارشناسان تبدیل به خاستگاه آسیب‌های اجتماعی می‌شود. بر اساس آمارهای موجود، حدود 88 درصد از افزایش جمعیت تهران طی پنج سال از سال 90 تا 95 ناشی از پدیده مهاجرت بوده است و پیش‌بینی مسوولان بر این است که به زودی جمعیت این کلان‌شهر به 20 میلیون نفر هم می‌رسد اما حاشیه‌نشینی تنها بلای جان تهران‌نشین‌ها نشده است، همه کلان‌شهرهای بزرگ و کوچک کشور امروز درگیر معضلی به‌نام «حاشیه‌نشینی» شده‌اند. خراسان رضوی که بعد از تهران بیشترین حجم مهاجران را پذیرفته است، امروز به عنوان یک استان مهاجرپذیر با مشکلات زیادی از جمله افزایش آسیب‌های اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند و روز گذشته هم نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی از رشد شدید آمار حاشیه‌نشینی در روستاهای اطراف این شهرخبر داد. با این حال اگرچه زیرساخت‌های کلان‌شهرها برای پذیرش جمعیت جدید کافی نیست اما کارشناسان همچنان یافتن شغل و رسیدن به سطح بالایی از امکانات را مهم‌ترین دلیل مهاجرت از سوی حاشیه‌نشینان به سمت شهر می‌دانند و از طرف دیگر برخی هم افزایش هزینه زندگی در کلان‌شهرها را عاملی می‌دانند که بر اساس آن ساکنان شهر به مناطق حاشیه رانده می‌شوند.

    توسعه منطقه‌ای؛ حاشیه‌نشینی را حل می‌کند

کارشناسان معتقدند تا زمانی که شرایط اقتصادی سر و سامان پیدا نکند، هیچ کدام از انواع حاشیه‌نشینی قابل حل نیست و تا رسیدن به ثبات اقتصادی داستان حاشیه‌نشینی ادامه دارد. اردشیر گراوند، جامعه شناس درباره این موضوع بیان کرد: اشتغال، مهم‌ترین بحثی است که مردم را به حاشیه‌ها به خصوص تهران می‌کشاند. البته آنچه در بالا بردن تعداد حاشیه نشین‌ها تأثیر صددرصد مستقیم دارد، راهی شدن یک عضو خانواده به سمت حاشیه پایتخت است. وقتی به عنوان مثال پسر جوان خانواده‌ای برای پیدا کردن شغل حاشیه نشین می‌شود، پدر و مادر و بقیه خانواده هم قطعا به دنبال او مهاجرت را برمی‌گزینند. اساسا کارشناسان معتقدند که مهاجرت خاصیت چسبندگی دارد و پتانسیلی دارد که در نتیجه آن با آمدن بخشی از خانواده به شهرهای بزرگ، بقیه خانوار هم مهاجرت را بر ماندن ترجیح می‌دهند.

او افزود: ۴۵ درصد از مهاجرت‌ها به خاطر تبعیت از خانوار است و ۱۰ درصد به دلیل جست‌وجوی کار انجام می‌شود. با کوچک‌تر شدن اعضای خانواده‌ها و کاهش فرزندپروری کافی است فرزند خانواده‌ای مهاجرت کند، قطعاً خانواده او هم انگیزه پیدا می‌کنند تا به دنبال فرزند راهی حاشیه شهر‌های بزرگ شوند.

این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه حاشیه نشینی تأثیرات منفی بی‌شماری بر فرد مهاجر، خانواده او و در نهایت جامعه می‌گذارد، می‌گوید: وقتی فرد از سرزمین خود کنده می‌شود و ناگزیر مهاجرت می‌کند، با اختلافات فرهنگی و قومی روبرو شده و احساس خفت و گرفتاری می‌کند. متأسفانه در خصوص معضل حاشیه نشینی، کنترل اجتماعی هم ضعیف است و می‌بینیم که حاشیه شهر، از سازمان و سازوکاری که استانداردهای منظم شهری دارند، تبعیت نمی‌کنند و همواره حاشیه نشین‌ها سبب اخلال در نظام شهری می‌شوند؛ در نهایت هم دولت‌ها برای کنترل افراد مقیم حاشیه‌ها، هزینه فراوانی را متحمل می‌شوند. بطور طبیعی دولت برای ساماندهی خیابان‌ها و خانه‌های بی‌انضباط و بدون کیفیت و ایجاد امنیت در محیط‌های غیرشهری باید با گرفتاری‌های متعددی دست و پنجه نرم کند.

گراوند با بیان اینکه در حاشیه نشینی هیچ نقطه مثبتی وجود ندارد، می‌افزاید: بعضی‌ها می‌گویند با آمدن افراد به حاشیه شهرها، ارایه خدمات توسط آنها سبب به چرخش درآمدن چرخ اقتصاد می‌شود و نبود آنها سبب به وجود آمدن مشکلات اقتصادی ولی در حقیقت این امر به هیچ عنوان دلیل اثبات درست بودن حاشیه نشینی نیست. کاملاً بی‌معنی است که هموطن و همشهری‌های ما از شهرها و روستاهای محل سکونت خود به حاشیه‌ها رانده شوند و برای به دست آوردن کمی درآمد انواع بی‌احترامی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها را به جان بخرند. چاره کار و تنها راه درمان توجه به «تعادل منطقه‌ای» است. باید به شهرستان‌ها و استان‌ها خدمات لازم ارایه شود تا مهاجرت به حداقل برسد.

    جابه‌جایی جمعیت جایگزین حاشیه‌نشینی

از طرف دیگر برخی کارشناسان هم معتقدند آنچه امروز با عنوان حاشیه نشینی نامیده می‌شود در واقع جابه‌جایی جمعیت است به این معنی که قشر کم درآمد شهرنشین به حاشیه‌ها رانده شده و افراد با درآمد متوسط به شهرها مهاجرت می‌کنند. مهدی سلطان محمدی، کارشناس بازار مسکن درباره این موضوع بیان کرد: در بحث حاشیه‌نشینی شهر تهران باید بگویم که ما با پدیده کاهش جمعیت این شهر روبرو نیستیم، اکثر حاشیه‌نشینی‌ها از روستاها و شهرهای کوچک است. این افراد سعی می‌کنند از امکاناتی که در کسب درآمد در کلان‌شهرها وجود دارد استفاده کنند، اما چون استطاعت زندگی در شهر را ندارند بنابراین در اطراف شهر سکونت می‌کنند و باعث ایجاد سکونتگاه‌های غیررسمی می‌شوند. بنابراین می‌توانیم بگوییم که گرانی در مسکن باعث حاشیه‌نشینی شده است و این پدیده بسیار گسترده است اما باید توجه داشته باشیم که این مساله باعث کاهش جمعیت در تهران نشده است.

او افزود: در شرایط کنونی باید بگوییم که ما با پدیده جابه‌جایی جمعیت روبرو هستیم. افرادی با درآمدهای بالا در شهرستان‌ها تمایل دارند که به تهران بیایند و در مقابل هم بخشی از شهروندان تهران هم که باتوجه به شرایط اقتصادی دیگر قادر به تامین نیازهای اساسی‌شان نیستند به اجبار به شهرهای کوچک‌تر یا حاشیه شهر مهاجرت می‌کنند. این پدیده از گذشته تاکنون در تمام شهرها بوده است. من معتقدم با افزایش نرخ بیکاری و نامناسب بودن فضای کار در برخی از استان‌ها، بخشی از خانوارها برای مهاجرت ترغیب می‌شوند و کلان‌شهرها آنها را برای جابه‌جایی جذب می‌کنند. اما آنچه درخصوص حاشیه‌نشینی این افراد مورد توجه قرار می‌گیرد این است که در بسیاری از موارد آنها در حاشیه کلان‌شهرها به دستفروشی یا جمع‌آوری زباله مشغول می‌شوند تا زندگی بگذرانند و همان‌طور که قبلا به آن اشاره کردم چون استطاعت زندگی در شهر را ندارند جذب حاشیه شهر می‌شوند. سلطان محمدی با اشاره به مطلوبیت بالای تهران برای زندگی ادامه می‌دهد: البته باید بگویم که امروزه افزایش قیمت در حوزه مسکن زاغه‌نشینی و حاشیه‌نشینی برای شهروندان تهرانی را گسترش داده است اما با این شرایط ما شاهد کاهش جمعیت در تهران نیستیم و در مقابل افرادی از شهرهای دیگر برای زندگی این شهر را انتخاب می‌کنند. اگر ما کاهش جمعیت در تهران را داشتیم یقیناً اجاره‌بها و قیمت خرید و فروش به دلیل کم شدن تقاضا کاهش پیدا می‌کرد. هنگامی که به بازار مسکن در تهران نگاه کرده و قیمت‌ها را با سال‌های گذشته مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که این شهر هنوز برای سکونت مطلوبیت بالایی دارد و همچنان تقاضای قوی برای همین میزان عرضه وجود دارد بنابراین باتوجه به مسائلی که ذکر کردم ما اکنون بیشتر شاهد جابه‌جایی جمعیت هستیم. اگر پدیده حاشیه‌نشینی را اینگونه نبینیم دچار خطا خواهیم شد.

 

ارسال نظر