ادعاهای عجیب از عرضه اولیه شستا

۱۳۹۹/۰۱/۳۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۶۱۹۹

عضو اتاق بازرگانی ایران با ادعاهایی تازه درباره عرضه اولیه شستا و نقش بانک مرکزی در رشد ۶۰۰ درصدی بورس، پیش‌بینی کرد سهامداران شستا دچار زیان شوند.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، پدرام سلطانی با رد نظر کارشناسان مبنی بر اثر عرضه سهام شستا در افزایش شفافیت بزرگ‌ترین هلدینگ چند رشته ایران از یک سو و عمیق‌شدن بورس با ورود این شرکت از سوی دیگر ادعاهای تازه و گاه عجیب مانند نقش بانک مرکزی در رشد 600 درصدی بورس طی 1.5 سال به شرق اعلام کرد که انتظار می‌رود مسوولان بورس، شستا و کارشناسان به این ادعاها پاسخ دهند. همچنین انتظار می‌رود سلطانی که دانش‌آموخته دانشگاه تهران و دانشگاه منچستر است به حداقل دو مورد درباره بازار سرمایه از جمله نحوه محاسبه 600 درصدی بورس در 1.5 سال و تحت کنترل بودن بازار سهام توسط چند نهاد عمومی دولتی و شبه‌دولتی توضیح دهد.

     فرار به جلوی دولت با واگذاری شستا

وی گفت: کسانی که در بازار سرمایه هستند، موضوع را در حد عرضه اولیه تقلیل داده‌اند و از دریچه تنگ دیدگاه که بحث بازار سرمایه است، نگاه می‌کنند. در حالی‌که موضوع شستا بسیار فراتر از این است که با ورود به بازار سرمایه تمام اتفاقاتی که در سال‌های اخیر از شستا شنیده‌ایم اعم از فساد اقتصادی و انتصابات مدیریتی، اصلاح و شفافیت به معنای واقعی و کامل در شستا محقق شود یا ارزش واقعی بازار آن کشف شود. این راهبردی که دولت برای شستا اتخاذ کرده، در بهترین حالت یک فرار به جلو است.

     انتقال اتاق فرمان تأمین اجتماعی

از دولت به بورس

موضوع هم فقط بازار سرمایه و مزایای ورود شستا به بورس نیست بلکه موضوع خود شستا و تأمین اجتماعی است. زمانی‌که یک شرکت می‌خواهد وارد بازار سرمایه شود، حتی اگر یک شرکت صنعتی با یک فعالیت مشخص باشد، سلسله‌ای از اصلاحات ساختاری در آن انجام می‌شود تا آماده عرضه باشد. بعد چگونه شستا را در این اندازه و مقیاس، در یک فرایند فشرده بدون هیچ‌گونه اصلاح ساختاری و بدون هیچ دورنمایی یک‌راست به بازار سرمایه می‌بریم؟ نکته مهم این است که سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی، شرکت بالادستی تأمین اجتماعی و به‌تعبیر دیگر اتاق فرمان آن است. دولت الان اتاق فرمان تأمین اجتماعی را به بورس برده است. درحالی‌که باید این کار از انتها شروع می‌شد و عرضه کامل شرکت‌های زیرمجموعه شستا انجام می‌شد، آنها را بعد از اصلاح ساختاری وارد بازار سرمایه می‌کردند و برخی از آنها هم از صنایع خارج می‌شدند. شکل بنگاه‌داری سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی باید اصلاح می‌شد. برخی از فعالان بازار سرمایه فکر می‌کنند حالا که شستا وارد بورس شده، یعنی تأمین اجتماعی از بنگاه‌داری خارج شده است. درحالی‌که همچنان انتصابات و سهام کنترلی کمافی‌سابق ادامه دارد، مواردی که باعث فساد در شستا می‌شد.

     انتقاد از میزان شفافیت شستا

آیا مدعیان شفافیت همین مقدار اندکی که صورت‌حساب‌های مالی این شرکت روی سامانه کدال قرار بگیرد و پیش‌بینی سود کنند را برای شفافیت کافی می‌دانند؟ تمام انتصابات مدیریتی در 250 شرکت زیرمجموعه شستا کماکان در اختیار دولت و گروهی است که شستا را در ید قدرت دارند. یعنی عملا در مبارزه با فساد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، تنها دل‌خوش‌کنک ماجرا این است که مقدار اندکی از صورت‌حساب‌های مالی شستا روی کدال قرار می‌گیرد که این هم به‌نظر خدشه فراوان در آن وارد است، کافی است چند تا از این شرکت‌ها، صورت‌حساب‌های مالی‌ ایراداتی داشته باشد، این مانند یک اثر پروانه‌ای بالا می‌آید تا به صورت‌حساب مالی نهایی برسد. برای کسانی که در بازار سرمایه هستند البته پاسخ‌هایی از قبیل اینکه تعداد دیگری از زیرمجموعه‌های شستا هم در بورس هستند، بسیار خوش‌بینانه است. سوال این است که اگر اینها در بورس هستند، پس چرا این فساد همچنان وجود دارد، چرا شرکت‌های فرعی شستا که قبلا وارد بورس شدند، تاالان شفاف نشدند؟

     گیر به بورس ایران

این نکته مهم را باید درنظر بگیریم که اساسا بورس ایران ظرفیت ایجاد شفافیت را ندارد که حالا شستا را به آن ببریم و فکر کنیم بورس یک ناجی برای مبارزه با فساد است. شفافیت بورس در ایران آن‌چنان‌که تجربه آن را در این سال‌ها دیدیم، اصلا قابل مقایسه با بورس‌هایی نیست که سازوکار جا افتاده دارند، نظارت جدی بر آنها است و از دولت استقلال دارند. بورس ایران عملا تحت کنترل چند نهاد عمومی دولتی و شبه‌دولتی است. این مجموعه‌ها به‌طور خزنده در ماه‌های آینده خواهیم دید که این سهام‌های شستا را که مثلا به مردم عرضه شده، جمع خواهند کرد. این دقیقا همان بلای خصوصی‌سازی است که بر سر کشور آمد و اکنون در شستا هم دارد اتفاق می‌افتد. یعنی در نهایت چند مجموعه عمومی غیردولتی کنار دست دولت در شستا می‌نشینند و دیگر بحث تضاد منافع چندین برابر می‌شود.  تا الان دولت دست بالا را داشته و کارگر و کارفرما عملا به‌صورت تشریفاتی آنجا بوده‌اند و بعد نهادهای عمومی پرقدرتی می‌آیند و می‌توانند هر مداخله‌ای در آن انجام دهند.

     نگاه ساده‌انگاران به واگذاری شستا

دیدگاه حاکم فعلی درباره واگذاری شستا یا خیلی ساده‌اندیشانه است یا از سرناچاری. می‌گویند: «بالاخره کاچی به از هیچی است. بگذار الان شستا بیاید و ارزش آن شفاف شود»، اما درواقع دارند سرنا را از سرگشاد می‌زنند. شستا در درجه اول یک انقلاب ساختاری در خود باید به وجود می‌آورد، باید شروع می‌کرد به تنک‌کردن خودش و صنعت به صنعت برای زیرمجموعه‌های خود به‌صورت حداکثری تعیین تکلیف می‌کرد و گام آخر می‌توانست برسد به شستا که در آن زمان هم باز جای بحث داشت.

می‌گویند در همه جای دنیا صندوق‌های بازنشستگی در بورس هستند اما چرا به این واقعیت توجه نمی‌کنند که این صندوق‌ها جزو آخرین مجموعه‌هایی بودند که وارد بورس شدند نه اولین آن. بنابراین این مثال‌آوردن فقط یک مغلطه است. همان شرکت‌های فرعی شستا که تاکنون وارد بورس شده‌اند، هنوز قریب‌به‌اتفاق سهام کنترلی آن دست شستا است. کسانی که اعلام می‌کنند سود این مجموعه فقط 3500 میلیاردتومان بوده چرا به‌دلایل آن اشاره نمی‌کنند؟ مگر این شرکت‌ها در بورس نبودند، پس چرا سودآور نشدند؟ چرا مدیریت کارآمدی بالای سر آن نبوده؟ کلی سوال روی میز موجود است که بی‌پاسخ مانده است.

     ادعای نقش بانک مرکزی 

در رشد 600  درصدی بورس؟

از یک‌سال‌ و‌ نیم گذشته بانک مرکزی تمام بازارهای موازی را قفل کرده و به همین دلیل بازار سرمایه تورم قیمت پیدا کرده، فعالان بازار سرمایه نمی‌خواهند قبول کنند اما این رشد بورس قطعا حباب است. در اقتصادی مثل اقتصاد امروز ایران، رشد 600 درصدی بورس کاملا مشخص است که در تناسب با اقتصاد نیست. سهام صنایعی که زمین‌گیر شده‌اند، بانک‌هایی که مطالبات معوق دارند و خودروسازی‌ها همگی دارد رشد می‌کند. این چطور ممکن است؟

     پیش بینی زیان سهامداران شستا

ایراد به اقتصاد بیمار فعلی بازمی‌گردد و از این وضعیت سوءاستفاده می‌شود. خدا می‌داند چند ماه دیگر چه سرنوشتی در انتظار بازار سرمایه خواهد بود. پیش‌بینی می‌کنم، کسانی که این سهام را خریدند، متضرر می‌شوند و در نهایت این سهام با قیمت پایین به نهادهای عمومی خواهد رسید. مشکلات مدیریتی شستا باقی خواهد ماند و این داستان شفافیت‌سازی هم فراموش می‌شود. مبلغی که از سهام شستا به فروش رفت. مانند قطره‌ای آب در دیگ مذاب ذوب می‌شود. با صندوق تأمین اجتماعی مواجه هستیم که وضعیت آن بسیار بد و دولت به‌شدت به آن بدهکار است و توانایی پرداخت مستمری‌ها همین الان به‌گونه‌ای است که تأمین اجتماعی مجبور است از بودجه دولت برای تأمین آن استفاده کند.در چنین وضعیتی خود را مجبور دیده که اموال و سهام بفروشد تا پول مستمری‌بگیران را پرداخت کند. در حال‌حاضر هشت صندوق بازنشستگی عملا ورشکسته هستند و صندوق تأمین اجتماعی هم وضعیت بهتری از دیگران ندارد. به جد نیاز به اصلاح ساختاری داریم و نمی‌توانیم با اقداماتی مانند اقدام اخیر، ذهن‌ها را از اصل موضوع منحرف کنیم.

کانون محوری بحران تأمین اجتماعی ارتباط معیوب دولت، مجلس و صندوق تأمین اجتماعی و انتصابات مدیریتی و مالی شستا است.


 

ارسال نظر