آسمان طرح کاشی فیروزهیی زده بود. انگار که دستی نامریی، شهر را گردگیری کرده باشد. دماوند سفیدپوش از دور دیده میشد. برف و باران پاییزی چند ساعت رویایی را برای شهر زنده کرده بود. تمام فضای مجازی پر شده بود از عکسها و فیلمهای پاکی هوای تهران. دیگر لازم نبود برای نشان دادن آسمان آبی از فیلترهای عکاسی استفاده شود. برج میلاد بدون فیلتر، شفاف و درخشان ایستاده بود در امتداد افق. به غروب نرسیده اما آرامآرام تصویرهای واضح شهر، زیر پردهیی خاکستری محو شد.
بارندگی جانی نداشت تا خروارها آلودگی شهر را کم کند. عابران هم عکسها و فیلمهایشان را از تهران پاک گرفته بودند و از آنجا که به شهر خاکستری عادت داشتند، خستهتر از آن بودند که به دوباره دیدن دماوند فکر کنند. سالها پیش وقتی حرف از آلودگی هوای تهران میشد و اخبار هوا را برای گروههای حساس، سالمندان و کودکان، ناسالم اعلام میکردند، تصور میشد که یک بحران چند روزه در پیش است که به زودی برطرف میشود. هیچکس فکر نمیکرد روزی دیدن آسمان آبی شهر، رویایی دور از ذهن شود. این روزها اگر خبری از پاکی هوا منتشر شود همه میدانند که باید عکسهای یادگاری زیادی با این آسمان بگیرند. اورژانس بیمارستانها دیگر نگران بیماریهای ناشی از آلودگی هوا نیستند:«آلودگی که همیشه هست، تصادفی زیاده، اونها مهمترن. اگر هم کسی در این روزهای آلوده حالش بد شد، همین جا دکتر عمومی معاینهاش میکنه. کم پیش میاد بفرستیمش بخش. از همین اورژانس مرخص میشه. بالاخره هوا آلوده است دیگه. اگه کسی سابقه بیماری قلبی یا مشکل ریه داره بیرون نیاد، یا بره پیش متخصص خودش.»
پرستارهای بخش قلب و ریه بیمارستان درگیر بیماران قدیمی خود هستند که به گفته پرستار بخش، پاییز و زمستان تعدادشان بیشتر هم میشود: «معمولا بیماران قدیمی خودمان هستند که در فصل سرما بیشتر بستری میشوند. خیلی کم پیش میآید کسی به خاطر آلودگی هوا بدون سابقه بیماری به بخش قلب و ریه بیمارستان منتقل شود. معمولا از همان اورژانس مرخص میشوند.»
این ساده نگاه کردن به آلودگی هوا و معضلات آن فقط به کادر درمان ختم نمیشود. این روزها مردم بسیاری با ماسکهای تصفیه هوا در خیابان هستند که گرد و غبار و دود تهران را هم بخشی از زندگیشان میبینند. شبیه مادربزرگی است که لرزش دستانش را پذیرفته و میداند نباید گله کند:«خدا عمرش بده، دکتر خوبیه، سالهاست مریضشم. این ماسک نباشه که نمیتونم نفس بکشم. همیشه تو کیفم پره اسپری اکسیژنه. تو روزایی که آلودگی هوا زیاده اونها رو استفاده میکنم، خیلی خوبه. میتونم پلهها را بالا، پایین برم. نباشه که خونهنشین میشم...»
حتی متخصصهای قلب و ریه که در مطبهای شخصی طبابت میکنند، اگر بخواهند کمکی به بیمارانی که در آلودگی هوا دچار مشکل شدهاند بکنند، سریعترین زمان نوبتدهیشان یک ماهه است:«مریضهای خودمون اونقد زیاد هستن که بین مریض هم وقت ویزیت نداریم. کسی بیاد خیلی حالش بد باشه خوشبینانهترین حالت اینه که یک ماه بعد نوبت بدیم. مخصوصا وقتهایی هم که هوا آلوده و سرد میشه دیگه جای سوزن انداختن نیست تو مطب.»
به نظر میرسد آلودگی هوا آنقدر که اسمش ترسناک است، شکل یک بحران نیست. انگار آلایندهها چند صباحی مهمان ناخوانده شهر شدهاند و گاهی که ابری ببارد از شهر میروند و چون کبوتر چند ساعت نگذشته، بازمیگردند. شاید به مردم مهماننواز شهر وابسته شدهاند. مگر چقدر جا میگیرند؟ عادت میکنیم.