فردا روز مهمی برای توافق هستهیی ایران و جامعه جهانی است؛ رسانههای داخلی و خارجی بیشتر از اطلاعات و آگاهی، گمانهزنی و موجسازی مخاطبان میدهند عرضه میکنند . دلواپسان و امیدواران کشورهای ذینفع هم مانند دورههای پیشین مذاکرات از دغدغههای خود میگویند. اما در این دور از مذاکرات، گروه جدیدی به خیل دلواپسان کشور اضافه شده است؛ برای نخستینبار فعالان اقتصادی هم نه از عدم توافق که از توافق ایران و کشورهای دیگر ابراز نگرانی کردهاند. حقیقت این نگرانی هم این است که دل تولیدکنندهها از باز شدن درهای بازار کشور بهروی رقبای قدر لرزیده و فعالان برخی اصناف قبل از روی دادن هر توافقی و انتشار هر خبری، درباره «واردات بیرویه» هشدار میدهند؛ وارداتی که قطعا بازار محصولات تولید داخلی را سنگ میکند. با همین منطق هم در شرایط نامشخص کنونی، حمایت دولت از تولید داخلی را مطالبه میکنند. گرچه تولید داخلی کشور درحال حاضر هم زیرچتر حمایت دولت است و کشورهای بسیاری نیز این سیاست حمایتی را اجرا کرده و میکنند اما مساله مهمتر این است که این حمایت از تولید در ایران، این بخش مهم اقتصادی را به کودکی سالخورده تبدیل کرده که هنوز به والدین خود وابسته است؛ به عبارتی حیات نباتی دارد. در چنین شرایطی ورود کالاهای وارداتی میتواند رقابت را در بازار تولید و مصرف کشور تشدید کند و این کودک سالخورده بالاخره از شیر گرفته شود. اما ظاهرا تولید ایران به حامی خود عادت کرده و نمیتواند از آن دل بکند. این نگرانی درحالی گریبان برخی فعالان تولیدی کشور را گرفته که تا پیش از این همواره از مشکلات و مصائبی که تحریمها بر آنها تحمیل کرده و مانع سودآوری و کارایی بیشتر آنها شده گلایه کردهاند. به نظر میرسد تولید کشور باید پیش از هر نگرانی، فکری درباره برنامه آینده خود در برخورد با بازار احتمالی جدید کند؛ بازار و تجارت جهانی را میخواهند یا بازاری دولتی و حمایتی.