«تنش ژئوپلیتیک درکنار تقاضای قوی باعث میشود سرمایهگذار زیرک رشد قیمت جهانی نفت را پیشبینی کند». اما تابستان امسال، این معادله درست از آب درنیامد. قیمت نفت پس از اینکه مدتی روی 110دلار در هر بشکه توقف کرد، ناگهان سقوط کرد. در سه ماه گذشته قیمت نفت روند نزولی داشته است. رکود در بازار چین و حوزه یورو معاملهگران را غافلگیر کرد. البته ماجرا به اینجا ختم نشد. پیشتر عربستان در سال 1973 درجنگ میان اعراب و اسراییل از نفت به عنوان یک ابزار دیپلماتیک استفاده کرده بود. ظاهرا تاریخ دوباره تکرار میشود. اینبار عربستان میخواهد این بازی را علیه ایران و روسیه تکرارکند. از سوی دیگر نیز امریکا که تاکنون تمایل به تبدیل شدن به قدرت یک تولید نفت در منطقه را داشت ممکن است با این روند نزولی برای تولید نفت از شیل دچار مشکل شود. تمام این معادلات کنار هم بازار نفت را به جنگ سردی میان قدرتها تبدیل کرده است.
درست در همین زمان، اوباما نیز در فکر استقرار یک دولت جهانی است. از یک طرف تلاش میکند تهران را وادار کند برنامههای هستهایاش را متوقف کند. از طرفی از ولادیمیر پوتین میخواهد در مواضعش نسبت به اوکراین کوتاه بیاید و از طرفی نیز بهدلیل اتفاقات اخیر در افغانستان و عراق، دیگر تمایلی به دخالت نظامی ندارد. به گزارش «تعادل» به نقل از گاردین، کاخ سفید اینبار نقشه دیگری در سر دارد. واشنگتن با کمک متحد قدیمیاش، عربستان سعودی تلاش میکند قیمت نفت را در بازار به حداقل برساند. این درحالی است که آنها میدانند ایران و روسیه بهشدت به صادرات نفت وابسته هستند. با این پیشفرض امریکا سعی دارد این کشورها را وادار به مذاکره کند.
در ماه سپتامبر زدوبندهایی بین جان کری، وزیر امور خارجه امریکا و ملک عبدالله صورت گرفت تا عربستان قیمت فروش نفت را پایین نگه دارد. به همین خاطر است که با وجود تنشهای منطقه و اتفاقات اخیر درعراق و سوریه از سوی داعش، همچنان قیمتها روند نزولی داشته است.
کاهش قیمت تا مرز اقتصادی بودن تولید
اما تولید نفت نیز هزینههایی دارد. عربستان نیز مانند اکثر تولیدکنندگان نفتی به قیمت بالای 100دلار عادت دارد. با توجه به واهمهیی که بهارعربی در لیبی و مصر ایجاد کرد و افزایش میزان تولید از سوی عربستان برای جبران کمبود تولید از سوی این کشورها، اکنون عربستان نیز به قیمت 90دلار در ازای هر بشکه نیاز دارد تا بتواند حساب وکتابهایش را به توازن و تعادل برساند. هرچند اندکی درد برای این کشور قابل تحمل است اما به هر حال این یک ریسک است و عربستان وارد یک قمار نفتی شده است. آنها تلاش میکنند مدت زمانی بیشتر از ایران و روسیه با قیمت پایین نفت دوام بیاورند هرچند این کوتاهمدت است.
کاملا واضح است که این بازی تاثیر بسیاری بر اقتصاد روسیه گذاشته است. از آنجایی که 70درصد از صادرات روسیه نفت وگاز است، این کشور نمیتواند بودجه خود را جمع کند مگر اینکه نفت را به قیمت 100دلار در ازای هر بشکه به فروش برساند. درحالی که اقتصاد روسیه از این جنگ سرد متاثر شده اما این طور که پیداست، سیاست خارجی این کشور تغییر پیدا نکرده است. حمایتها از بشار اسد، رییسجمهور سوریه همچنان به قوت خود باقی است و گزارشهایی نیز مبنی بر وررود نیروهای نظامی روسیه به شرق اوکراین در هفته گذشته وجود دارد.
واکنش ایران چه خواهد بود؟
حالا باید ببینیم ایران چگونه واکنش نشان میدهد. هرچند صادرات ایران به واسطه تحریمهایی که تاکنون تجربه کرده به نصف رسیده واکنون به اندازه سابق از کاهش قیمت نفت متضرر نخواهد شد. این وضعیت برای ایران یک هشدار است، هشدار برای کاهش اتکا به کالایی که قیمت آن چندین ماه است روند نزولی داشته است. به این ترتیب این روند نیاز به اصلاح دارد؛ اصلاحی که به گزارش «تعادل» به نقل از فایننشال تایمز، دولت جدید در پی آن است. اصلاحی که دولت روحانی طراحی کرده، جهت تحرک بخشیدن به تولیدات داخلی و ایجاد فرصتهای شغلی درکشوری که 23درصد از جوانانش بیکاری را تجربه میکنند و کاهش اتکا به درآمدهای نفتی است. این اصلاحات کمک کرده تورم از حدود 40درصد به زیر20درصد رسیده در نتیجه ارز ملی به ثبات برسد. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت اخیرا اظهارکرده که اهرم دشمن برای به زمین زدن و تحت فشار قرار دادن ایران از طریق کاهش قیمت نفت است از سوی دولتهایی که خود را اسلامی نامیدهاند اما در حقیقت خدمتگزار امریکا و حکومتهای ظالم هستند. یک تحلیلگر نفت میگوید: «گویی تاریخ درحال تکرار شدن است. هرچند حقیقت دارد که تحریمها منجر به کاهش واردات و عایدی در ایران شده است، اما حقوق کارمندان دولت هنوز پرداخت میشود. مشخص نیست اگر قیمت نفت پایین باقی بماند یا از این کمتر شود و تحریمها پابرجا بماند، چه اتفاقی خواهد افتاد.» در صورت به نتیجه رسیدن توافقات هستهیی و بازگشت ایران به بازار نفت با سقف تولید سابق، معادلات از وضع فعلی نیز پیچیدهتر خواهد شد. اما هیچ کدام از این موارد خللی در آسیبپذیر بودن اقتصادهای متکی به نفت در میان چنین بحرانهایی ایجاد نمیکند. خللی که بسیاری معتقدند تنها راه برونرفت از آن نگاه هرچه جدیتر به تولیدات غیرنفتی درکشورهاست.