بدون تردید «نفت»، سرنوشتسازترین پدیده تاریخ ایران معاصر است. از روزی که برق سکهها و نرمی اسکناسهای حاصل از درآمد فروش نفت چشم و دست مدیران سیاسی ایران را به خود خیره کرد تا همین امروز، هیچ پدیدهیی به اندازه نفت در کانون توجه قرار نداشته است. همه ایرانیان از عوام عادی تا خواص، روزی نیست که لفظ نفت را بر زبان نیاورند و از اینکه درآمدهای نفت، ایرانیان را بدعادت، بهانهجو، نازپرورده، بیاعتنا به دموکراسی، طمعورز و تنبل کرده را سرزنش نکنند. نکته جذاب و طنز ماجرا این است که در همه 10 برنامه عمرانی و توسعه اجرا شده از 1327 تا امروز «قطع وابستگی به درآمدهای نفت» در کانون توجه سیاستمداران و برنامهریزان ارشد اقتصادی بوده است و البته هنوز راه به جایی نبردهایم. بد یا خوب، تلخ یا شیرین باید بپذیریم که ایران در فضای امروز خود بدون درآمد حاصل از صادرات روزهای سخت و نفسگیری را تجربه خواهد کرد. از طرف دیگر اما توجه داشته باشیم عنصری که این میزان برای زندگی اقتصادی ایران اهمیت دارد به مرور اهمیت خود را از میدهد و تجربه چند سال اخیر نیز نشان میدهد که دنیا بدون نفت ایران نیز میتواند روی پای خود بایستد و قیمتها نیز هرگز سر به آسمان نمیسایند. با این همه، اما ایران هنوز در بازار انرژی امروز و فردای جهان نقش پررنگ و سهم بالایی دارد که دلایل آن را کارشناسان ارشد انرژی بارها تشریح کردهاند و جای تکرار آنها در این نوشته نیست. اما آنچه اهمیت دارد توجه اکید ایرانیان به ویژه مسوولان و نخبگان به سخنانی است که این روزها از زبان وزیر نفت میشنویم. واقعیت این است که ایران منابع ارزی کافی برای فعالیت در دو حوزه نفت و گاز را ندارد و نمیتواند منابع کافی برای بهرهبرداری از نفت غرب کارون و گاز عسلویه فراهم کند و ناگزیر است که اولویتبندی کند. اما با وجود همه صرفهجوییها و تلاشهایی که برای استفاده بهینه از منابع کمیاب ارزی میشود، باز هم ارز کافی برای تسریع فعالیتها در عسلویه وجود ندارد. در چنین وضعی است که میتوان پرسید آیا اختصاص میلیونها دلار از ارز گرانبهای ایران به واردکنندگان خودروهای لوکس با قیمت تثبیتشده یک رفتار منطقی است؟ آیا تخصیص ارزهای کمیاب به واردکنندگان قند و شکری که در انبار کارخانهها انباشت شده است منطقی است؟ شاید دولت تنگناهای خاص خود را دارد، اما مظلومیت عسلویه محروم از دلارهای حاصل از صادرات نفت نیز نباید از نظرها دور بماند. چه میتوان کرد؟ اگر دیر شود و نتوانیم گاز فرو رفته در اعماق زمین و ژرفای دریا را به بازار عرضه کنیم روزی میرسد که بازار اشباع خواهد شد و کار از کار میگذرد. ثروت طبیعی ایران روزی و تا زمانی ارزش دارد که بتوان آن را به جریان درآمدی تبدیل کرد.