سیـــاستمدار یــا سیاستگذار بودن با منتقد بودن تفاوتهای اساسی دارد. مخصوصا اگر این دو، در یک حوزه تخصصی بخواهند پنجه در پنجه هم بیندازند. سیاستمدار مسوولیت و اختیارهای مشخص دارد و طبیعی است که براساس مختصات مسوولیت خود و با نهایت احتیاط فکر کند، اظهارنظر کند، تصمیم بگیرد یا واکنش نشان دهد. اما در مقابل سیاستمدار، منتقد قرار دارد که بسیار سادهتر و از نظر ذهنی بسیار رها میتواند وظایف سیاستمدار را برعهده بگیرد البته غیر از یک وظیفه و آنهم تصمیمگیری.
پای تصمیمگیری که به میان میآید معادلات پیچیدهتر شده و جایگاهها و فضای تصمیمگیری به کلی دگرگون میشود. قاعدتا در هر نظام سیاسی هرجا که صحبت از تصمیمگیری و اختیار به میان میآید نمیتوان مسوولیت را نادیده گرفت.
مسوولیتی که به فراخور جایگاه سیاستمدار با پاسخگویی نیز همراه خواهد بود. اما وجه دوم که تصمیمگیری را با دشواری روبهرو میکند انتظارات و ارزیابی افکار عمومی از سیاستمدار و سیاستهای اجرا شده است. دولت یازدهم که اواخر نیمه اول سال 92 دولت را تحویل گرفت در حوزههای مختلف با چالشها و مشکلات اساسی روبهرو بود که بیگمان سیاست خارجی و اقتصاد از وزن بیشتری برخوردار بودند.