همچنان انرژیک، سریع و بدون انقطاع صحبت میکند. انگار میخواهد همه حرفهای خود را در کوتاهترین زمان ممکن بگوید و از مخاطبان تاییدیه نیز بگیرد.
بیژن زنگنه وزیر مشهور نفت ایران که برخی از ویژگیهایش را یادآور شدیم اما با زنگنه سال 1376 که همراه با گروه پرشماری از مقامهای سیاسی و اقتصادی میخواست کلنگ فعالیتهای عسلویه را بزند تفاوتهای فاحشی دارد. او چابکی آن روزها را ندارد. دانههای تسبیحی که در دستش میچرخاند درشتتر شدهاند تا راحت در میان انگشتانش از این سو به آن سو بروند و البته اکنون نسبت به آن سالها بیپرواتر شده است.
پیش از شروع گفتوگو، صحبت با بیژن زنگنه از یک طرف سخت است چون زمان محدود و حجم گسترده وظایف و فعالیتهای نفت اجازه نمیدهد در نقطهیی بایستیم و از طرف دیگر آسان است چون زنگنه خوب میداند که در هر مقطع از زمان چه بگوید. گفتوگوی مشترک روزنامه «تعادل» و «اعتماد» با زنگنه پس از آن برگزار شد که او در تلویزیون گفته بود «زمان بخور بخور تمام شده است». وی در این گفتوگو به صورت ضمنی فقدان منابع ارزی برای اجرای طرحهای نفت و گاز را یادآور شد و …
من همیشه گفتهام رفاقتهایمان سرجای خود و کار هم سرجای خود. وقتی به مجموعه نفت برای دومین بار وارد شدم هم همین روال را درپیش گرفتم. گفتم رفاقت سر جای خود، پیمانکار و کارفرما هم سرجای خود. دوستان هم خیلی زود حرف ما را گرفتند واقعا مهندسانی که آنجا هستند عین بچههای خودم هستند. قرارگاه خاتم یک ظرفیت ملی غیرقابل انکار است. من الان مشکلی ندارم، این مجموعه خوب کار میکنند، زحمت میکشند، روابط تنظیم شدهیی با نفت دارند و هیچ تخلفی در مجموعه فعالیت آنها تاکنون به من گزارش نشده است
آقای وزیر یک سال است که مجددا سکان وزارت نفت را در اختیار دارید و آنچه از رفتار شما در این یک سال نشان داده شده این است که شما روالی تهاجمی را در پیش گرفتهاید و در کنار این روال به مردم این امید را دادهاید که تلاش خواهید کرد ایران به همان جایگاه قبلی خود در تولید و صادرات نفت برسد و البته نباید از کنار تلاشهای شما برای واردکردن سرمایهگذاران خارجی و داخلی در پروژههای نفتی گذشت. امری که در بین کارشناسان و البته دوستان رسانهیی به شکست قهر هشتساله مشهور است، شما سعی کردید تا با این رویه، دوستی جدیدی میان بخش خصوصی و نفت ایجاد کنید امری که کمکم شاهد به نتیجه رسیدن آن در بخش صنعت نفت هستیم. با این اوصاف شاید بهتر باشد خودتان کمی بیشتر در مورد برنامههایتان صحبت کنید چیزی که در نمای بیرونیشان با اولویت برداشت از میدانهای نفتی و فازهای پارس جنوبی دیده میشود.
کابینه و بنده در شرایط ناپایدار مدیریتی پا به دولت و وزارت نفت گذاشتیم. پرسنل دولت در وضعیت آرامی نبودند و با روشهای مختلف این محیطها ناآرام شده بود. به این جهت از همان ابتدا در جلسه رای اعتماد مجلس نیز گفتم که در دوران من نفت توسط نفتیها اداره خواهد شد. یعنی کسی را از بیرون بدنه نفت به این صنعت نمیآورم چون اصلا معنی نداشت و ندارد که در این صنعت کاملا تخصصی نیروهای ناآشنا وارد شوند. وارد کردن افراد ناآشنا به مسایل صنعت نفت به این صنعت ضررهای جبرانناپذیری را وارد کرده و میکند. بههمین دلیل هم برای انتخاب چهار معاون اصلی وزارتخانه نیز از کمک مدیران ارشد هر یک از این مجموعهها استفاده کردم. در عمده موارد مدیران ارشد این مجموعهها را دعوت کرده و از آنها خواستم بهترینها را از میان خودشان معرفی کنند و این کار صورت گرفت، در نهایت من از بین بهترینهای معرفی شده معاون مربوط را انتخاب کرده و منصوب کردم. این کار باعث شد تا مدیران و کارکنان زیرمجموعه نفت این حس را نداشته باشند که کسی از بیرون مجموعه بر آنها مدیریت میکند و حس نارضایتی و انفعالی داشته باشند. من سعی کردم از درون خود شرکتها و با فرآیند شایستهسالاری مدیران را انتخاب کنم. سعی شد این امر در سایر ردههای مدیریتی هم انجام شود.
اما هنوز هم از مدیران قبلی بر سر کار هستند.
بله اتفاقا این گلایهیی است که برخی دوستان از من دارند و عنوان میکنند که چرا برخی مدیران قبلی هنوز در سمتهایشان فعالیت میکنند. ما تغییرات را در همان ردههای بالای مدیریتی و آن چیزی که برای ما مهم بود آغاز کردیم، تا آرامش را به بدنه اصلی صنعت نفت بازگردانیم و فکر میکنم تا حدود زیادی موفق شدهایم و در حال حاضر پرسنل در آرامش کار میکنند و نباید فضای ناامنی در دستگاه ایجاد کرد. خوشبختانه امروز پرسنل نفت این تصور را ندارند؛ ظاهرا قبلا کمیتهیی به نام کمیته انتصابات در وزارتخانه بوده که چنین کارهایی را میکرده و همه از آن میترسیدهاند ولی الان این خبرها نیست. البته ما هم مثل همه نهادها و وزارتخانهها حراست داریم و برای مدیرانمان از آنها استعلام میگیریم. در نتیجه در پاسخ به سوال شما باید بگویم که از نظر من دوران تغییرات کلی مدیریتی ماههاست که تمام شده و پس از آن هر تغییری که الزاما در سطوح مدیریتی انجام میشود، در قالب جابهجاییهای طبیعی و متعارف مدیریتی و بر پایه ارزیابی عملکردهاست که در همه دستگاهها معمول است.
دومین نکتهیی که در کنار برنامههای عملیاتی انجام دادید چه بود؟
دومین نکته انضباط مالی و اداری بود که فوقالعاده مهم است. باید در ساختارهای مالی و اداری حتما انضباط لازم برقرار باشد تا اتفاقی ناگوار نیفتد. در گذشته در ساختار نفت ساختارهای مالی و اداری داشتیم که پشتیبان انضباط این بخش بودند که خروج هر کدام باعث برهم زدن انضباط موجود در نفت میشد. در حال حاضر در بررسی مسایل مالی و اداری به مسایلی برخورد میکنیم که نشاندهنده نبود این انضباط مالی و اداری است. البته طبیعی است که نفت در این خصوص تحت تاثیر فضای عمومی حاکم بر دولت هم بوده است. دولت بیانضباطی مالی را قبول ندارد. دور زدن قوانین و مقررات و بیانضباطی با مدیریت جهادى خیلی فرق دارد. من مدیر جهاد بودم، نمیگویم بنیانگذار بودم ولی در عین حال شخصیت و هویت من و جهاد از همدیگر جدایی ناشدنی است. شخصیت، تفکر و روش مدیریتى من با مدیریت جهادى شکل گرفته و توسعه پیدا کرده است. این حسی است که من به انقلاب هم دارم و اینها را مثل بچهها و پدر و مادرم میدانم. هم من در تکوین و شکلگیری اینها نقش داشتهام و هم همه وجودم و هویتم متاثر از آنها بوده و لذا مدیون آنها هستم.
در خاطرم هست که زمانی که در جهاد بودم یک وام سهمیلیارد تومانی تصویب شده بود که از طریق جهاد به روستاییان و کشاورزان داده بشود. در آن زمان همه نگران بازپسگیری این مبلغ بودند اما بنا به اظهار خود مدیران بانکی این وام بالاترین بازگشت را داشت چرا که در جهاد انضباط زیادی برقرار بود. نه اینکه من مسبب این انضباط باشم، نه، من وقتی به جهاد رفتم روالی در جهاد بود که من همان روال را آییننامه کردم.
با این تجربه و البته نظم و انضباطی که در وزارت نفت از گذشته حاکم بود سعی کردیم تا این نظم را دوباره ایجاد کنیم. لذا تقویت و تاکید بر اجرای فرآیندهایی که به تقویت انضباط مالی و اداری منجر میشود در دستور جدی کار ما قرار دارد. بیانضباطی خیلی بد است مخصوصا در فروش و معاملات نفت، به این جهت سعی کردم در این مورد خیلی سختگیری کنم. باید قبول کنیم که هر جا پول هست افراد فاسد هم دور آن هستند. همانطور که هر جا شیرینی هست، مگسهای سمج هم پیدا میشوند. پس هر جا گردش پولی بیشتری باشد باید انضباط مالی بیشتری در آنجا برقرار باشد. باز هم تاکید میکنم که هرجا پول و فرصتهاى درآمدى و منابع مالى هست زمینه فرصتطلبى و رانتخوارى وجود دارد و صنعت نفت بهدلیل اینکه پروژهها و طرح هاى بزرگ مقیاس دارد به همین اندازه بستر و زمینههاى فسادپذیرى آن هم بیشتر و لزوما باید انضباط و نظارت بیشترى در آن اعمال شود.
آقای مهندس بعد از این دو برنامه که ظاهرا بسیار هم از پیادهسازی آن رضایت دارید سایر برنامههایتان را چگونه پیگیر شدید؟
ببینید، نظام چند دغدغه در نفت دارد و من موظفم که به آنها بپردازم؛ یکی میدانهای مشترک است، دیگری تاسیسات زیربنایی نفت است که اکثرا نیازمند نوسازی و بازسازی هستند، اینها در کنار کاهش سرمایهگذاری در نفت طی سالهای گذشته موجب شده تا آسیب جدیتری به این تاسیسات وارد شود. در کنار این مباحث، دومین دغدغه ضرورت شفافسازی معاملات و جلوگیری از رانتخواری در نفت است. امری که بسیار مهم است، در بخش نفت خیلی باید مراقب بود چراکه پول زیادی در این مجموعه در حال چرخش است. اجازه بدهید با یک مثال کوتاه این موضوع را برای شما کمی ملموستر کنم. برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که در طول روز یک کامیون حمل گازوییل معمولی بعد از تحویلگیری محموله 30هزارلیتری گازوییل، هزینهاش را با قیمت سهمیهیی 250 تومان پرداخت کند و این محموله را در بازار قاچاق به قیمت لیتری 1250تومان بفروشد، روزی 30میلیون تومان درآمد دارد که در طول یک سال 11میلیارد تومان از این محل درآمد نامشروع خواهد داشت. این یک موضوع خیلی ساده و معمولی است اما بهخوبی نشان میدهد که در نفت راههای بسیار زیادی برای سوءاستفاده وجود دارد و به این جهت باید خیلی مراقبت کرد. سومین برنامهیی که پیگیر آن هستیم موضوع ساخت داخل و استفاده از ظرفیتهای داخل برای رفع نیازهای نفت است آن هم در شرایطی که ما با مشکل شدید بیکاری و رکود مواجهیم. ایجاد تقاضاهای جدید برای کالاهای صنعتی یعنی ایجاد شغل؛ این دقیقا نقطه مقابل خرید از خارج است. ما با خرید خارجی به کشورهای دیگر کمک کردهایم و لذا باید در حداکثر ممکن تلاش کنیم که تولید داخلی را فعال کنیم. چهارمین دغدغه، آموزش نیروی انسانی است، اینکه بتوانیم جریان کیفیسازی نیرو در سطوح مختلف را یک جریان زنده و پایدار کنیم. متاسفانه در سالهای اخیر این صنعت، ناگهان از نیروهای خوب و فنیاش تخلیه شده و نتوانسته برای این مدیران جایگزین خوبی معرفی کند. حتی در سالهای پیش از 84 نخبههایی که جذب نفت شده بودند در این سالها پارهیی از آنها دلسرد شده و ازصنعت نفت رفتهاند.
آقای وزیر این نکاتی که شما فرمودید این استنباط را به همراه دارد که شما میخواهید صنعت نفت را به روزهای اوجش بازگردانید؟
برگشت که امکانپذیر نیست اما انشاءالله باید بامدیریت جهادى و تکیه براصول اقتصاد مقاومتى و باتلاش مضاعف جبران مافات کنیم. اینجا لازم است بر این نکته بسیار مهم تاکید کنم که ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری یک فرصت تاریخی در اختیار دولت برای شتاب بخشیدن به برنامههای اقتصادیاش گذاشته که در این مسیر از بالاترین سطح حمایت هم برخوردار باشد.
بله اینکه بدیهی است ولی این برنامهها خبر از این میدهد که صنعت نفت میخواهد به مسیر یا همان شرایط قبلی بازگردد.
من معتقدم نفت دچار مشکل بوده و البته شرایط حاکم بر آن هم از جمله با تحریمها بسیار نا مناسب بوده لذا باید کار پرتلاشی برای اصلاح وضعیت صورت بگیرد. باز هم تاکید میکنم که صنعت نفت بهطور کاملا حرفهیی اداره شود.
این موارد تا سال 83 وجود داشته و بعد از آن سالها شاهد تغییر و تحولات در بدنه نفت بودیم.
بله، مدیریت یک حرفه است. نفت یک جای حرفهیی است و باید حرفهیی اداره شود. نفت رینگ بوکس سیاسیون نیست که آنها بخواهند نفت را اداره کنند. نفت حیاط خلوت سیاسیون نیست. مراقبت از نفت بهشدت مهم و اساسی است و انضباط و آرامش باید در آن برقرار باشد. من نمیخواهم بگویم از سال 84 نفت از ریل خارج شده ولی درآن سالها در مواردی اقداماتی شده که برای بعدها عملا مشکلساز بوده است.
با این اوصاف برای احیای صنعت نفت با این شرایط چقدر هزینه میخواهیم؟
هزینه مهم نیست بالاخره هزینهها پرداخت میشود. آدمها (مدیران نفتی) را چه کارکنیم؟ سالها طول کشید تا در صنعت نفت مدیرانی تربیت شدند اما اکنون نفت به دلایل متعدد دچار کمبود مدیران کارآمد شده است.
آقای مهندس شما سابقه اداره نفت 7دلاری را در کارنامه خود دارید، حالا بفرمایید مدیریت این نفت سختتر است یا مدیریت نفت 7دلاری؟
ببینید من بارها هم گفتم مدیریت خیلی مهم است و البته مدیریت بدون نظم و انضباط خیلی سختتر خواهد شد من در حال حاضر برای هر بخشی مدیر میخواهم خیلی سخت مدیر پیدا میشود ولی در آن زمان با وجود نفت 7دلاری یا حتی 10 و 12دلاری همه شرایط و ضوابط نظم خاصی داشت و مدیران فنی وجود داشتند؛ امری که در حال حاضر خیلی دشوار شده است. علاوه بر این سعی داریم انضباط لازم در حد صنعت نفت را دوباره برقرار کنیم البته شرایط تحریمها هم خیلی مهم است.
یعنی مدیرانی هستند که نمیخواهند در این شرایط کار کنند؟
نه مدیران قبلی بازنشسته شدهاند و به خاطر نبود آموزشهای لازم، مدیر جدید جایگزین آنها نشده است. کلا سطح مدیریت در نفت نسبت به 12-10سال قبل خیلی پایین آمده است. البته منظور من فرد نیست منظورم بدنه مدیریتی است. من امیدم به نسل جوانتر است. به اعتقاد من مدیر خوب باید نهایتا 50ساله باشد و نباید از مدیران خیلی پیر استفاده کرد. اینها برای مدیریتهای عملیاتی سنشان زیاد است.
اگر اجازه بدهید کمی وارد برنامههای عملیاتی شما بشویم. یکی از دغدغههای اصلی نظام توسعه میدانهای مشترک است که در برنامههای ابتدایی شما در جلسات مجلس و رای اعتماد نیز به آنها اشاره کرده بودید و پس از آن هم در طول یکسال گذشته نیز بارها در این مورد اظهارنظر کردید به گونهیی که رسما در جایی عنوان داشتید که میدانهای مشترک در اولویت برنامههای نفتی شما قرار دارد. با تمام این موارد در عمل شاید آن چیزی که باید دیده میشد هنوز دیده نشده که مطمئنا زمان بیشتری را طلب خواهد کرد. کمی در مورد برنامههای اجراییتر شده این بخش میفرمایید.
در مجموعه وزارت نفت در دو بخش به میدانهای مشترک پرداختیم؛ یکی میدانهای گازی و یکی میدانهای نفتی. ابتدا اجازه بدهید به میدانهای نفتی وارد شویم. در سالهای اواخر دهه 1370 مجموعهیی ازمیدانهای نفتی کشف شد؛ مجموعهیی که نخستین آنها میدان آزادگان بود، بعد یادآوران کشف شد و در نهایت میدان یاران که همه این مجموعهها را با نام میدانهای غرب کارون میشناسیم و از آنها نام میبریم. پارهیی از این میدانها با عراق مشترک هستند. برای توسعه بخشی از این میدانها پس از فراز و نشیبهای فراوان و عقد قرارداد با ژاپنیها و انجام نشدن آن نهایتا با پیمانکاران چینی قرارداد بسته شد و برای میدان یاران نیز با یک پیمانکار ایرانی قرارداد بسته شده بود. این میدان مقدار کمی نفت تولید میکرد. در نفت اولویتها را توسعه این میدانهای گذاشتیم و حتی در آزادگان جنوبی نیز بخشی را خودمان در اختیار گرفتیم که اگر منابع مالی لازم برای این کار از صندوق توسعه ملی تامین شود انشاءالله ظرف سه سال میتوانیم 700 هزار بشکه افزایش تولید از میدانها داشته باشیم که اگر این اتفاق بیفتد بیسابقهترین و سریعترین طرح توسعه در کل تاریخ نفت ایران به ویژه از میدانهای مشترک است.
توسعه این مجموعه چقدر پول میخواهد؟
مجموعه غرب کارون حدود 20میلیارد دلار پول برای سرمایهگذاری میخواهد. این کار بسیار بزرگ است که خیلی سریع مبالغ آن بازگشت خواهد داشت چرا که 700 هزار بشکه یعنی درآمدی معادل 70میلیون دلاردر روز و در سال یعنی 25میلیارد دلار درآمد جدید برای کشور. البته ما با شرایط تحریم این اعداد را محاسبه و فرض کردهایم. بر این اساس هم بحثهای توسعهیی آن انجام شده و سیر اداری اخذ مجوز در حال انجام است، کار را آغاز کردهایم و همچنان قراردادهای قبلی با پیمانکاران داخلی و خارجی را نیز ادامه میدهیم. به این منظور حتی دکلهای جدیدی را در اختیار گرفتهایم و در حال انجام کارهای سطح الارضی هستیم. کار بزرگی است که هم تولید نفت دارد و هم واحدهای مختلف بهرهبرداری، تلمبهخانه و پایانه صادراتی. این برنامه کار جدیدی است که در حال انجام است و موجب خواهد شد تحولی در صنعت نفت ایجاد شود اینها الزاماتی است برای اینکه بتوانیم سهم و جایگاه کشور را در اوپک بهبود ببخشیم.
بر همین اساس هم از افزایش 7/5 میلیون بشکهیی نفت و میعانات صحبت کردید؟
بله دقیقا. این امری است که قابل تحقق است و البته به موازات آن در کل اقتصاد باید به فکر شرایطی باشیم که وابستگی به نفت را تشدید نکند.
آقای وزیر موضوع اصلی در این میان بحث تامین این 20میلیارد دلار برای اجرای این پروژهها یا بهتر است بگوییم برنامههاست. برای تامین این منابع مالی چه فکری کردید که میخواهید از منابع صندوق استفاده کنید؟
برای اجرای این پروژهها قرار شد امسال سه میلیارد دلار از صندوق به نفت تخصیص یابد و ما سعی میکنیم از تمام مکانیسمهای لازم برای انتقال این مبلغ استفاده کنیم که البته اصلا راحت نیست.
در مورد توسعه این میدانها بحثی هم در چند ماه گذشته مطرح شد که کمی هم قراردادهای چینی را با اما و اگر مواجه کرد. آن هم بحث فروش اطلاعات میدانهای ایرانی مشترک به طرف مقابل بود. حتی بحثهایی مبنی بر احتمال قطع همکاری با این پیمانکارها نیز به گوش رسید ولی شما از ادامه همکاری با این پیمانکارها صحبت میکنید. ظاهرا شما بنایی ندارید که از این پیمانکاران چینی خداحافظی کنید.
من اطلاعی ندارم که اطلاعات دادند یا نه اما به هر حال متاسفانه بعضی از این پیمانکاران در طرف دیگر هم در حال فعالیت هستند و اصلا فعالیت آنها در آن طرف با این طرف قابل مقایسه نیست. در طرف مقابل خیلی بیشتر از طرف ما فعالیت کردهاند. لذا باید بگویم که ما به موازات تاکید بر اجرای قراردادهایی که بسته شده بود به شرکت نفت هم ابلاغ کردیم که با بکارگیری ظرفیتهای داخلی، خودش راسا مسوولیت توسعه آزادگان جنوبی را بر عهده بگیرد که جبران عقبماندگی در توسعه این مجموعه بسیار مهم بشود.
از بند «ق» استفاده نمیکنید؟
چرا، مجوزش را از آنجا میگیریم ولی اشتباه نکنید بند «ق» پولی ندارد فقط میتوان از این محل مجوزهای خاص برای دریافت پول را دریافت کرد و در نهایت ازمحل فروش افزایش تولید مابقی منابع را تامین خواهیم کرد.
این شرایط در پارس جنوبی هم اجرا میشود؟
وقتی در اواخرمرداد ماه سال گذشته مجددا وارد بدنه نفت شدم برای 17فاز پارس جنوبی قراردادها بسته شده بود، قراردادهایی که بخشی از آنها با عنوان قراردادهای 35ماهه خوانده میشدند و زمان اتمام آنها خرداد ماه سال 92 تمام شده بود ولی به بهرهبرداری نرسیده بودند. این فازها منابع مالی زیادی را از بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی دریافت کرده بودند. به این ترتیب در این فازها عمده مبالغ نقدی دریافتی از بانک مرکزی هزینه شده بود و از اواخر سال 91 با اتمام این منابع رکود در پروژهها آغاز شده بود و ما در دورانی به این مجموعه وارد شدیم که میتوان گفت چندان پولی برای هزینه کردن وجود نداشت. من همیشه گفتهام که تحریمها در تاخیرهای پارس جنوبی موثر بوده اما مدیریتها از این تحریمها هم موثرتر بوده است. بگذارید اعتقاد خودم را در مورد توسعه پارس جنوبی بگویم. من اگر میخواستم این کار را بکنم هیچوقت 17 فاز را با هم شروع نمیکردم چرا که اصلا از نظر مدیریتی چنین توانی برای مدیریت این حجم از کار در بدنه وزارت نفت و نیز پیمانکاران داخلی نداشتیم. هیچگاه مدیران شرکتهای داخلی ما نمیتوانستند این حجم کار را همزمان با هم انجام بدهند.ببینید اجرای هر فاز پارسجنوبی بالای 3میلیارد دلار هزینه میبرد که این هزینه در زمان من یک میلیارد دلار بود و حالا برای این فازها به بالای 3میلیارد دلار رسیده است یعنی 50میلیارد دلار اعتبار برای اتمام این فازها. این کار بسیار سختی است و عملا تاخیرها نشان داد که ضعف مدیریت چطور میتواند در اجرای پروژه خود را نشان بدهد. تاخیر، افزایش هزینههای اجرا و کاهش کیفیت نشاندهنده ضعف مدیریت است که همه اینها در پروژههای پارسجنوبی دیده میشود. البته تحریمها هم تاثیرگذار بوده ولی شروع همزمان این حجم کار بسیار بزرگ بوده است. زمانی که من وارد نفت شدم در سال گذشته با این شرایط مواجه شدم و ضمن اینکه با کسری روزانه حدود 150میلیون مترمکعبی گاز در شبکه سراسری هم مواجه بودیم. سال گذشته یک رکورد ثبت شد و آن هم استفاده 27میلیارد لیتر سوخت مایع در نیروگاهها بود که اینها 18میلیارد دلار هزینه به دولت تحمیل کرد که اگر این نیروگاهها با گاز کار میکردند این میزان سوخت مایع را میتوانستیم صادر کنیم و به درآمد کشور بیفزاییم. در کنار این موضوع واردات گاز را نیز داشتیم.
پس اتمام فازهای پارسجنوبی را در اولویت برنامههای گازی خود قرار دادیم. به این جهت فازهای پارسجنوبی را به دو قسمت تقسیم کردیم؛ یک بخش که زودتر باید اجرا میشد و فازهای 12 و15 و 16 و 17و 18 بودند، اینها سریعتر میتوانستند به تولید گاز برسند. البته دلیل انتخاب این فازها میزان پیشرفتشان بود تا بتوانیم در سال 93 افزایش تولید گاز و تزریق به شبکه را شاهد باشیم.
محدودیت منابع مالی هم در کنار همه این شرایط بر وزارت نفت فشار میآورد. در ابتدای این نوع انتخاب ما دوستان پیمانکار تصور میکردند که در پس این انتخاب و دستهبندی هدف دیگری نهفته است ولی بعد از مدتی متوجه شدند که اینطور نیست. بعد از تمرکز مدیریتی و منابع مالی بر این فازها سراغ سایر فازها خواهیم رفت به این ترتیب تا پایان امسال برنامه داریم انشاءالله100میلیون مترمکعب به ظرفیت تولید گازمان بیفزاییم.
بر این اساس اولویت اولمان اتمام پارسجنوبی است که این کار بسیار سخت است و پیمانکاران بهصورت شبانهروزی در حال فعالیت هستند. ما زمستان پارسال را با سختی پشتسر گذاشتیم. من شبها از فکر تامین گاز کشور خوابم نمیبرد و نگران بودم. ما حتی در کمال شرمندگی مجبور شدیم گاز پارهیی از صنایع را قطع کنیم، اینکه افتخاری نداشت. به این ترتیب بعد از اجرای این فازها سراغ تمرکز بر اتمام فازها به ترتیب 19 تا 24 و 13 و 14 میرویم و آنها را انشاءالله به مدار تولید میآوریم.
با این اوصاف و باتوجه به مشکلات مالی که نفت دارد چطور میخواهید منابع لازم برای اجرای این فازها را تامین کنید؟
برای توسعه این فازها هم قرار شد از صندوق و بند «ق» استفاده کنیم. به این ترتیب از محل فروش و صرفهجویی نفت کوره و سایر محصولات استفاده میکنیم. ببینید اگر 17 فاز پارسجنوبی را تمام کنیم، میتوانیم از هر فاز 25میلیون مترمکعب گاز تولید کنیم که این میزان با ضرب در 17 فاز تعریف شده یعنی تولید روزانه بیش از 400میلیون مترمکعب گاز اضافه که این میزان تولید جدید در کنار تقریبا 600هزار بشکه میعانات گازی جدید و میلیونها تن اتان و گاز مایع میتواند منابع بزرگی برای ما ایجاد کند. البته ما را به هدف افزایش تولید میعانات گازی به یک میلیون بشکه نیز برساند، ضمن اینکه در موضوع میزان برداشت روزانه از پارسجنوبی ما را از قطر جلو خواهد انداخت. البته تجمعی هنوز عقب خواهیم بود. برای تحقق 100درصدی این کار سال گذشته قراردادی برای خرید فولاد با هند بستیم که از محل افزایش فروش نفت به هند این مبالغ تسویه شود و با ورود این ورقها و ساخت لوله در کشور عملیات ورود این گاز به شبکه سراسری و انتقال گاز را آغاز کنیم. فکر میکنم قدمهای مهمی برای کار بزرگمان برداشتهایم و امیدواریم این کار بزرگ تا سه سال آینده جواب بدهد.
حالا که بحث در مورد اجرای پروژههای پارسجنوبی است کمی هم در مورد تخلفات انجام شده پیمانکاران در فازهای پارسجنوبی میفرمایید تخلفاتی که به فراخور در این فازها موجب شده تا تاخیرهای زیادی به پروژه تحمیل شود.
چیزی که تا الان دیدهام یا به من گزارش شده، تخلف نبوده چراکه تخلف یعنی یک کار عمدی. ذات پیمانکاران دریافت پول اضافه از کارفرماست و این علم و زرنگی کارفرماست که بتواند پول اضافه به پیمانکار پرداخت نکند. این تخلف محسوب نمیشود از سوی دیگر من تخلفی ندیدم همه پیمانکاران در حد توان خود خوب تلاش میکنند، من یک اصطلاح دارم که کارفرمای خوب پیمانکار را خوب میکند و کارفرمای بد پیمانکار را بد میکند.
چقدر از این افزایش تولید را برای تزریق به میدانهای نفتی درنظر گرفتهاید؟
ما تزریق میدانها را همان 80میلیون مترمکعب از فازهای 6 7 و 8 درنظر گرفتهایم چراکه آن گاز، گاز ترش است که اگر بتوانیم تامین کنیم خیلی خوب است ولی الان نمیتوانیم این میزان تزریق داشته باشیم چون بخشی از واحدهای تولید گاز در فازهای جدید پارسجنوبی آماده نیستند لذا ناچار هستیم از گاز ترش این فازها در پالایشگاههایی که در خشکی زدهایم استفاده کرده و آنها را شیرینسازی کنیم ولی انشاءالله از سال بعد اوضاعمان متعادل میشود هم برای تزریق و هم برای استفاده در شبکه سراسری و امیدواریم که از سال 95 به برنامه پیشبینی شده برای تزریق برسیم.
آقای وزیر، بحثی که در مورد پیمانکاران موجود در پارسجنوبی در سالهای گذشته مطرح بوده استفاده از پیمانکاران کوچک و ضعیف تازه تاسیسی است که در زیرمجموعه قرارگاه خاتمالانبیا قرار دارند و در این سالها به پشتوانه این قرارگاه بهعنوان پیمانکار مطرح شدهاند. حتی برخی حضور این پیمانکاران را در تاخیرهای این فازها موثر میدانند. در همان ماههای ابتدای حضور جنابعالی در راس وزارت نفت نیز مباحثی در مورد اولتیماتومهای شما به آنها مطرح شد. با این پیمانکاران چطور برخورد میکنید؟ اصلا موافق حضور مجموعههایی همچون قرارگاه خاتم در پروژههای اقتصادی هستید؟
من مهندسان و مدیران جوانی را که در قرارگاه خاتمالانبیا کار میکنند، مثل بچههای خودم میدانم. نخستین کار تعیینکننده را برای حضور این قرارگاه در پروژههای اقتصادی به آنها واگذار کردم و در آن زمان اجرای سد کرخه را من به قرارگاه واگذار کردم. آن زمان این قرارگاه شرکتی به نام سپاصد ایجاد کرد که کار اجرای این سد را برعهده گرفت و خیلی هم با افتخار ساختند. من همیشه حرفم به این دوستان این است که آقای داناییفر که در حال حاضر سفیر ما در عراق است و در آن زمان مدیرعامل سپاصد بود و در همان زمان مهندس حجتی، وزیر فعلی کشاورزی مجری سد کرخه بود، این دو نفر در روزهای اول سرسختانه با هم برخورد میکردند ولی از آنها خواستم تمام سنگهایشان را با هم وا کنند و مشخص شود چه کسی پیمانکار است و چه کسی مجری؟ این کار موجب شد تا آخر کار هر دو بهخوبی کار کنند و سپاه با بهترین کیفیت سد کرخه را انجام داد، در زمانبندی خوب و قیمت خوب، ساخت و افتخاری شد برای جمهوری اسلامی و سازندگان آن.
من همیشه گفتهام رفاقتهایمان سرجای خود و کار هم سرجای خود. وقتی به مجموعه نفت برای دومین بار وارد شدم هم همین روال را درپیش گرفتم. گفتم رفاقت سر جای خود، پیمانکار و کارفرما هم سرجای خود. دوستان هم خیلی زود حرف ما را گرفتند واقعا مهندسانی که آنجا هستند عین بچههای خودم هستند. قرارگاه خاتم یک ظرفیت ملی غیرقابل انکار است. من الان مشکلی ندارم، این مجموعه خوب کار میکنند، زحمت میکشند، روابط تنظیم شدهیی با نفت دارند و هیچ تخلفی در مجموعه فعالیت آنها تاکنون به من گزارش نشده است. حتی اگر پول اضافه گرفته باشند این اشکال و عیب عمدتا متوجه کارفرماست. علاوه بر این برداشت من این است که بچههای قرارگاه نمیخواهند جای بخش خصوصی را تنگ کنند.
ادامه در صفحه 15