این روزها کبری خانم زن همسایهمان که همیشه به گشتوگذار با خانوادهاش است،
به مسافرت میرود.
او به اصفهان رفته بود. به محض رسیدن آمد و شماره یک مسوول در وزارت بهداشت یا تعزیرات شاید هم اتحادیه رستورانداران را درخواست کرد. وقتی تعجبم را دید شروع کرد در مورد مشکلی که برایش بهوجود آمده توضیح دهد.
کبری خانم میگفت: باورتان نمیشود رفتم یکی از این مجتمعهای رفاهی و استراحتگاههای بین راهی، آنقدر دستشوییهایش کثیف بود که حتی رغبت نکردم آبی به دستم بزنم چه برسد به اینکه از دستشویی استفاده کنم. با کمال تعجب هم دیدم که اتوبوسهای زیادی آنجا ایستادهاند و مسافرانشان مجبورند از این مجتمع استفاده کنند. سری به رستورانهایش زدم. آنجا هم چنگی به دل نمیزد.
از یکی از مسوولان آنجا پرسیدم چرا اینقدر اینجا شلوغ است؟ گفت که شنیده به رانندهها یکدرصدی میدهند یا غذایشان مجانی میشود.
همانجا تصمیم گرفتم به همه مجتمعهایی که سر راهم مانده سر بزنم. بعضی از آنها که نام و آوازهیی برای خودشان دست و پا کردهاند، از وضعیت بهتری برخوردار بودند. من که به آشپزخانههایشان سر نزدم اما میزها به سرعت تمیز میشد و همه چیز هم شکیل بود و هم تر و تمیز. حتی دستشوییهایشان هم تمیز بود.
این مجتمعها شلوغ بودند و بیشتر خودروهای شخصی آنجا ایستاده بودند.
حالا تصمیم دارم به یکی از مسوولان زنگ بزنم و بگویم به این وضعیت رسیدگی کنند. میدانی آلودگی این مجتمعها چقدر مشکلساز خواهد شد و اگر به بیماریهای قابل جبران ختم شود چه هزینهیی روی دست مردم و دولت میگذارد؟ با اینکه دولت هزینه درمان را کم کرده اما هنوز هم این هزینه کمرشکن است.