انعقاد این قرارداد به دورانی باز میگردد که بازار در اختیار فروشندگان بود و آنها هر آنچه را میخواستند در قرارداد تنظیم میکردند و خریداران را متقاعد به پذیرش آن میکردند.
اما در دوران اخیر بازار تغییر مسیر داده و به بازار خریداران تبدیل شده است. ترکیه علاوه بر اینکه از روسیه و آذربایجان نیز گاز خریداری میکند، فعالیتهای زیادی در زمینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهرهوری در مصرف نیز داشته است. بنابراین در چنین بازاری این خریدار است که به فروشنده اعلام میدارد که با چه شرایطی کالا را دریافت میکند.
بهطور طبیعی در هر قرارداد بلندمدت تجاری، طرفینبندی را لحاظ میکنند که براساس آن بتوانند با تغییر شرایط بازار مجددا مذاکره کنند. ایران پیشتر در چند مورد ترکیه را به داوری برد و موفق شد به پیروزی نیز برسد. اکنون ترکیه نیز یکبار این کار را کرده است و توانست ثابت کند که فروشنده گاز در اجرای قرارداد قصور کرده است. این قصور فروشنده تنها به دولت یازدهم بازنمیگردد. نگاهی به سابقه این قرارداد نشان میدهد که از نخستین سال انعقاد آن با پستیوبلندیهای فراوانی همراه بوده است. خصوصا اینکه در دولت دهم نیز روابط ایران و ترکیه با مشکلاتی مواجه شد و این اختلافات به مشکلات این قرارداد نیز دامن زد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که دولت ایران به عنوان فروشنده براساس حکم داوری موظف شده است که آن مقدار پول اضافهیی که بابت اخذ قیمت بیشتر گاز از ترکیه دریافت کرده بود را به آن بازگرداند.
در واقع ترکها در حال حاضر اظهار میکنند که ما از قبل پول گاز را به شما دادهایم و به نوعی گاز ایران را پیش خرید کردهایم. حال آنها یا تقاضای بازگشت پول به صورت نقد را دارند یا در ازای آن کماکان گاز دریافت کنند. مسلما تمایل ترکها به دریافت پول نقد است. اما دولت ایران این موضوع را برای آنها شفاف کرده است که به خاطر تحریم دلار و مشکلات دیگر امکان پرداخت پول به صورت نقد را ندارد و به نفع طرفین است که ایران در ازای مابهالتفاوت دریافتی، به ترکیه گاز
بفروشد.
اساسا پرونده گازی ایران هیچ ارتباطی به پرونده کرسنت ندارد. رسانهها و روزنامههایی که در روزهای اخیر این مطلب را منتشر کردهاند تنها قصد حاشیهسازی و تضعیف دولت را دارند. شرکت ملی گاز به عنوان یکی از طرفین قرارداد به دلیل تعهد به محرمانه نگهداشتن توافق، امکان انتشار متن قرارداد را ندارد و گرنه مردم متوجه میشدند که ادعاهای این رسانهها تا چه اندازه غلط و در راستای ضربهزدن به منافع ملی است.
اگر همین رسانههای مخالف با حاشیهسازیهای خود دست دولت را نبسته بودند، میشد این پرونده را پیش از ارسال به دادگاه بینالمللی و با توافق طرفین حل و فصل کرد. اما اگر چنین اتفاقی میافتاد همین روزنامهها و خبرگزاریها حاشیهسازی فراوانی را ایجاد میکردند. بدون شک با مطرح شدن این موضوع در رسانههای عمومی و روزنامههای سراسری، وزارت نفت و شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز در پروندهها و موضوعات دیگر نیز آسیبپذیر میشوند. مطالعه مطالب منتشر شده توسط این رسانهها بهخوبی نشان میدهد که طرح موضوعات تجاری و حقوقی از این دست از سر دلسوزی نیست.
خصوصا در شرایطی که ایران و ترکیه بر سر موضوعاتی همچون عراق و سوریه با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردهاند. به نظر میآید که این اقدامات فشارهای قبل از تحلیف است. این رسانهها به دلیل غافلگیری خود در انتخابات و شکست در برابر رأی مردم با وجود تمام هزینهها و برنامهریزیها، به دنبال اخذ حداکثر امتیاز از دولت هستند.
به عنوان یک کارشناس حوزه بینالملل اعلام میکنم که بحث در رابطه با قراردادهای مانند فروش گاز ایران به ترکیه در روزنامهها بدون تردید بقیه قراردادهای تجاری ایران را نیز به خطر میاندازد و مهمتر از آن سبب ایجاد تردید در میان سرمایهگذاران خارجی که قصد ورود به ایران دارند میشود. آنچه مشخص است طیف مخالفان روحانی، از هماکنون قصد دارند که چوب لای چرخ دولت دوازدهم بگذارند و دولت باید در مقابل این اقدامات حداکثر شفافیت را با مردم داشته باشد.