نقش آموزش آکادمیک در توسعه کسب و کار کوچک و متوسط

۱۳۹۶/۰۳/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۶۶۸۸۳

گروه بنگاه‌ها|

تقریبا در آنچه تاکنون در اهمیت صنایع کوچک و متوسط بررسی شده است به یک موضوع کمتر اشاره شده و آن نقش آموزش آکادمیک در حوزه این بخش از صنایع است. کمتر دانشگاهی در ایران به صورت تخصصی در زمینه توسعه صنایع کوچک و متوسط دارای مقاطع تحصیلی و دوره‌های آموزشی است و کمتر پژوهشگر و استادی در این زمینه فعال است. سوال مهمی که در این راستا مطرح است، این است که اصولا آموزش آکادمیک و دانشگاهی چه میزان در توسعه صنایع کوچک و متوسط موثر است؟ برای پاسخ به این سوال گفت‌وگویی با کامبیز طالبی انجام شده است. یکی از معدود اساتیدی که در ایران به صورت تخصصی در این حوزه مشغول به فعالیت است، کامبیز طالبی است که عضو هیات علمی و یکی از موسسان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران است. تارنمای خوشه‌های کسب و کار گفت‌وگویی با طالبی درباره موضوعات کلی مرتبط با کسب و کار کوچک انجام داده که می‌تواند برای صاحبان بنگاه‌های ایرانی و مسوولان نکات مهمی را در بر داشته باشد.

اگر امکان دارد معرفی مختصری از خود و سوابق‌تان در حوزه صنایع کوچک بفرمایید؟

بنده بعد از پایان تحصیلات و اخذ مدرک دکترا در سال 1372 وارد ایران شدم. به دلیل اینکه پایان‌نامه دکترای من هم به نوعی با بحث کارآفرینی و صنایع کوچک ارتباط داشت در طول زمان تکمیل پایان‌نامه هم به ایران سفر کرده و با مشاور صنایع کوچک وزارت صنایع آشنا شدم. آن موقع صنایع کوچک در قالب یک مشاور در وزارتخانه وجود داشت. در حقیقت وزیر یک مشاور داشت که مرحوم آقای مهندس شریف نسبی بودند که با ایشان ارتباط برقرار کرده و ایشان نیز خیلی علاقه‌مند بودند که من به ایران بیایم و در حوزه صنایع کوچک مشغول به کار شوم. آبان 1372 بود که من در سازمان صنایع کوچک فعلی یا در مشاوره صنایع کوچک قبلی وزارت صنایع مشغول به کار شدم.

مشکلی که آن زمان وجود داشت، عدم استقلال سازمان صنایع کوچک بود. مجلس قبلی(اگر اشتباه نکنم مجلس سوم) سازمان صنایع کوچک را منحل اعلام کرده بود؛ آن هم به دلیل اینکه در آن موقع ما دو تا وزارتخانه صنعتی داشتیم: صنایع سنگین و صنایع که وزیر صنایع سنگین با بحث صنایع کوچک مخالف بوده و به همین دلیل لایحه‌یی را برای انحلال آن به مجلس ارائه دادند. تعداد زیادی از کارشناسان در آن زمان اعلام کردند که انحلال صنایع کوچک اشتباه است و تاریخچه‌ سازمان صنایع کوچک نیز نشان می‌دهد که این سازمان تاکنون دو بار ابقا شده و یک بار نیز ملغا شده است.

تلاش اول برای احیای سازمان در سال‌های72و73 اتفاق افتاد که در این میان دو وزارت جهاد کشاورزی و کار خود را متولی این امر می‌دانستند. وزارت کشاورزی به واسطه در اختیار داشتن صنایع کوچک روستایی و وزارت کار نیز به واسطه در اختیار داشتن کارگاه‌های صنعتی زیر 6 نفر خود را متولی راه‌اندازی سازمان صنایع کوچک می‌نامیدند.

کار بعدی ما این بود که اصلا صنایع کوچک را به مسوولان مملکتی بشناسانیم. مذاکراتی با مجلس و سازمان مدیریت برنامه‌ریزی کشور انجام شد و خوشبختانه در برنامه سوم و چهارم 5 ساله کشور یک بخش باز شد به نام صنایع کوچک و تاکید نیز بر آن صورت گرفت.

خاطرم است نخستین باری که واژه کارآفرینی را در سال 1372در ایران به‌کار بردم، همه یک جوری به من نگاه می‌کردند و می‌گفتند این یعنی چه؟ این امر منجر شد که ما دوره‌های آموزشی برای مدیران کل ستادی و استانی وزارت صنایع بگذاریم که جا دارد در اینجا از آقای نعمت‌زاده که آن موقع هم وزیر صنایع بود، تشکر شود که خیلی حمایت کردند که این دوره‌ها اجرا شوند.

این تلاش‌ها ادامه داشت تا اینکه در 21مرداد ماه سال 1380 سازمان صنایع کوچک رسما در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و وزارت صنایع متولی آن شد.

شما آن موقع در سازمان صنایع کوچک بودید؟

بله؛ آن موقع در سال 1380 که سازمان صنایع کوچک تشکیل شد، بنده مشاور رییس سازمان صنایع کوچک و مدیر منابع انسانی و کارآفرینی سازمان صنایع کوچک بودم. دو سال قبل از آن هم (سال 1378) بنده با ارتباطاتی که با سازمان یونیدو داشتم، توانستم زمینه انعقاد قرارداد 3خوشه‌ صنعتی توسط یونیدو در ایران را فراهم کنم که همان نخستین جرقه‌های خوشه در کشور شد. سازمان یونیدو دوره‌های بسیار خوبی در ایران پیاده کرد و کمک کردند که اساس خوشه‌های صنعتی شکل گرفته و حتی قرار بر این بود تا پس از آن یونیدو 10خوشه‌ دیگر را مورد مطالعه قرار دهد و کمک کند این خوشه‌ها شکل بگیرد.

3 خوشه‌یی که نام بردید کدام‌ها بودند؟

خوشه‌هایی که ما روی آنها کار کردیم: چرم‌شهر تبریز، سنگ اصفهان و سنگ لرستان بود. این 3 خوشه‌یی بود که به همراه یونیدو به‌شدت روی آنها کار شد. یونیدو یک پکیج خیلی خوبی را وارد ایران کرد و راه انداخت. بنده تا سال 1383در وزارت صنایع و سازمان صنایع کوچک بودم؛ اما به دلیل اختلافاتی که وزارتخانه روی مسوولیت صنایع کوچک داشت از وزارت صنایع استعفا دادم و تمام وقت در دانشگاه مشغول شدم. ابتدا در دانشگاه علم و صنعت بودم و بعد به دانشگاه تهران آمدم.

در دانشگاه تهران هم که به عنوان یکی از موسسان دانشکده کارآفرینی بودید؟

بله.

به دلایل مختلف بعضی از اقتصاددان‌ها معتقدند که صنایع کوچک مناسب ایران نیست؛ یک دلیلشان این است که می‌گویند ما سرمایه اجتماعی و فرهنگ کاریمان به گونه‌یی نیست که شرکت‌های کوچک بتوانند بلندمدت دوام پیدا کنند. یک دلیل دیگر نیز که ارائه می‌دهند، آن است که چون ما بیشتر اقتصادمان مبتنی بر منابع طبیعی(مانند نفت، گاز، جنگل و معدن) است و بهره‌برداری از آنها کسب و کارهای بزرگ و سرمایه‌گذاری بالایی می‌خواهد لذا صنایع کوچک در ایران ضرورتی ندارد. نظر شما چیست؟

من سوال شما را با مثال‌هایی عینی پاسخ می‌دهم. نخستین برنامه کره جنوبی 1965میلادی بعد از رهایی از جنگ و فقرزدایی از کشور اهمیت یافت این بود که 4-5 صنعت بزرگ در کشور که به عنوان صنعت مادر می‌شناختند را در اولویت اول کاریشان قرار می‌دهند (مثل صنعت فولاد، کشتی‌سازی، شیمیایی‌ و...). با توجه به محدودیت‌های تحرک صنایع بزرگ و ایستا بودنشان بعد از مدتی این صنایع رشد خود را کردند ولیکن خیلی از نیاز‌های جامعه هنوز باقی مانده بود. بعد از آن پی بردند که نیاز است تا بازارهای مصرفی کشور نیز حمایت شود و بهترین کار برای حمایت از بازار مصرفی را در حمایت از صنعت کوچک یافتند. جالب این است که کره‌ جنوبی جزو نخستین کشورهایی بود که صندوق اعتبارات صنایع کوچک راه انداخت و بیمه‌ صنایع کوچک را ایجاد کرد.

علت اینکه ما در کشورمان به یک فرمول خوب نرسیده‌ایم، این است که بخش خصوصی هنوز خودش را نتوانسته در صحنه اقتصادی(به خصوص تکنوکرات‌های صنعتی) نشان بدهند و سهمشان را پیدا نکرده‌اند. بزرگ‌ترین خدمتی که دولت می‌تواند برای صنایع کوچک و متوسط انجام دهد، این است که بیاید به ریشه‌های عقب‌ماندگی صنعت کوچک در کشور نگاه بیندازد؛ بخش قابل توجهی از این عقب ماندگی برمی‌گردد به بحث ناکارآمدی مدیران، نیروهای انسانی، عدم ارتباطات اقتصادی بین کارآفرینان و دنیای بیرون و... که ‌باید کمک شوند.

بنده می‌توانم عنوان کنم که دو معضل در کشور ما بزرگ‌ترین آسیب را به صنایع کوچک زدند: یکی طرح 3میلیون تومان دادن وام به ازای اشتغال هر نفر به صاحبان صنایع کوچک بود(که در سال 82 اتفاق افتاد) و یکی طرح بنگاه‌های زودبازده که ما اصلا این واژه اقتصادی را در هیچ جای دنیا نداریم.

ما به کارآفرین نباید بگوییم چه تولید بکند و چه تولید نکند؛ این خود کارآفرین است که باید فرصت‌ها را خب بشناسد.

آیا نیروهایی که می‌خواهند صنایع کوچک را اداره کنند باید انتخابی باشند یا در جریان مسیری راه‌اندازی کسب و کار آنها را آموزش بدهیم؟

بنده اعتقادی به آموزش کلاسیک و این نوع کارآفرینان ندارم، یعنی ما نمی‌توانیم اینجا کارآفرین را انتخاب کنیم، آموزش دهیم، رهایش کنیم و بگوییم خب حالا برو کارگاه بزن و مطمئن باشیم کارگاه می‌زند.

باید قبول کنیم که 3 سال اول ورود به یک کسب و کار دارای خطرات زیادی است و خیلی‌ها در این 3سال فرو می‌ریزند و برخی نیز موفق می‌شوند. ما می‌توانیم یک مقدار تغییر در نظام آموزشی(مثل آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای) ایجاد کنیم و از طریق آن الگوی کارآفرینی و تخصص را در کنار یکدیگر قرار دهیم. این کار کمک می‌کند تا کارآفرین خطای کمتری در کسب و کار داشته باشد.

حتی بنده اعتقاد دارم، دولت می‌تواند به عنوان حمایت‌کننده‌ تشکل‌های صنعتی نیز نقش موثری ایفا کند. مصداقی که می‌خواستم خدمتتان بگویم. در اتریش برنامه‌ حمایتی مادام ا‌لعمر از صنایع کوچک دارند.

به چه صورت؟

آن کسانی که کارآفرینی را آغاز کرده‌اند در حقیقت تقاضای جدید دارند. فرض کنید کسب و کار می‌آید و تقاضای نیاز می‌کند(به عنوان مثال نیازهای آزمایشگاهی، نیاز آموزشی و...) در این میان شرکت‌های خصوصی حمایت‌کننده و مشاوره‌دهنده‌یی وجود دارند که تشخیص می‌دهند کسب و کار دقیقا چه نیازی دارد و چگونه می‌توانند او را کمک کنند. پس از عقد قرارداد حمایت‌کنندگان کار را شروع می‌کنند.

در این میان صاحب کسب و کار که در بنگاه نشسته هیچ دغدغه‌ پرداخت مالی را ندارد. بیمه‌یی که به عنوان حامی صنایع کوچک است (که دولت دارد حمایتش می‌کند) با آن شرکت مشاور روبه‌رو بوده و پیش از پرداخت پول به نوعی صاحب کسب و کار را بدهکار می‌نماید و او نیز مطمئن است که این پول را باید بازگرداند. کسب و کار به مراحل رشد خود که می‌رسد، بررسی می‌کنند که فعالیت و رشدش مناسب است یا خیر؟

ما نیز باید بیاییم در ایران جست‌وجو کنیم که اگر عدم مراجعه کارآفرینان به مشاور به دلیل مسائل مالی است، این قسمت را حمایت کنیم ولیکن اگر نگرفتن مشاور به دلیل این است که به مشاور اعتقادی ندارند و بنگاه‌های مشاور داخل کشور خیلی ضعیف هستند، مشاوران را تقویت و حمایت کنیم.

در مجموع بحث بنده این است که در فاز اول امکانات محدود ما باید به کارآفرینان یا صنایعی تخصیص داده شود که بازار را خوب تشخیص و درک کرده‌اند و تنها مشکلات مالی یا مهارتی دارند.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر