گاردین
اگر یک چیز درباره کاخ سفید دونالد ترامپ با ثبات باشد آن مساله اشاره مردم به مواضع و جایگاههایی است که به هیچوجه مناسب آنها نیست. علاوه بر این، این موقعیت بدترین نقش و جایگاهی است که میتوان برای آنها متصور شد. این مساله از خود رییسجمهور آغاز میشود. شواهد این مساله در انتصاب مایکل فلین بهعنوان مشاور امنیت ملی هم دیده شد؛ فردی که از همان ابتدا هم در تور روسیه گیر کرده بود. استخدام چندین نفر از فارغالتحصیلان گلدمن ساکس برای نظارت بر مقررات مالی هم در همین راستاست.
آخرین مثال در این زمینه استفان میلر، معاون جف سشن است. او یکی از کسانی است که معمار تلاش ترامپ برای ایجاد ممنوعیت ورود مسلمانان بود و حالا مسوول ایجاد روابطی برای پیروزی ترامپ در دنیای عرب و بین مسلمانان است. میلر، نویسنده اصلی سخنرانی ترامپ در ریاض بود که در آن رییسجمهور گفت که میخواهد «پیامآور دوستی، امید و عشق باشد.» او بحث کرد که مبارزه او با تروریسم«نبرد با جنایتکارانی وحشی است که خواستار محو زندگی انسان هستند در برابر افرادی که حفاظت از زندگی و دین خود را دنبال میکنند.» ترامپ حتی از واژهیی فاصله گرفت که هیلاری کلینتون و باراک اوباما را به خاطر دوری جستن از آن ملامت میکرد:«تروریسم رادیکال اسلامی».
دیدگاه جدید در تضاد با جهانبینی است که ما از میلر سراغ داشتیم. میلر از حامیان سرسخت و قدیمی استیو بنن است. تقریبا تمام اظهارات ترامپ در این سفر درباره تمامی موضوعات در تضاد کامل با شعارها و حرفهایی است که در یک سال گذشته پای آنها ایستاده بود. پس معنای واقعی سخنرانیهای او چیست؟ آیا صداقتی هم وجود دارد؟ ترامپ یقینا باور دارد که داعش باید نابود شود. اما محل برگزاری سخنرانیها و افرادی که او با آنها سروکار داشت، استفاده از زبانی نرمتر را ایجاب میکرد.
یکی از نتایج چنین رویکردی این است که رییسجمهور به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرد و کارکنان او به جای اینکه نظرات خود را اعمال کنند تنها«اثری پیش فرض و از پیش تعیین شده» خواهند داشت. با نحوهیی که ترامپ کشتی امریکا را میراند، سیاست خارجی ایالات متحده در راهی از پیش مشخص شده، گام برمیدارد. همان چیزی که در کرهشمالی شاهد هستیم وقتی که پس از هیاهوهای ترامپ، دوباره طرحی آشنا در دستور کار قرار گرفت. سفارت ایالات متحده احتمالا به اورشلیم منتقل نمیشود. قولهای مبارزات انتخاباتی در رد قراردادهای تسلیحاتی و همکاری سیاسی با عربستان هم به فراموشی سپرده میشود.
این اشتباهی استراتژیک است. ترامپ در آغوش معاشرت با رهبران کشوری قرار میگیرد که به زنان اجازه رانندگی نمیدهد و زنان حق رای دادن به تنهایی را ندارند درحالی که چند قدم آن سوتر ایران جشن پیروزی حسن روحانی در انتخابات آزاد ریاستجمهوری را برگزار میکند. تهران حتی اگر دموکراتترین شکل ممکن را نداشته نباشد اما در خاورمیانه جلوتر از ترکیه و اسراییل، نزدیکترین معیارها به کشورهای دموکراتیک را دارد. در دوران انتخابات صریحترین انتقادها در ایران را شاهد بودیم درحالی که در رژیمهای عرب خلیج فارس گفته میشود:«به هر کسی اجازه سخنرانی داده نمیشود.»
این مساله تنها از نظر اخلاقی اشتباه نیست بلکه جانبداری از عربستان و مخالفت با ایران برای تضعیف جهادگرایی هم نادرست است. اگرچه پادشاهی عربستان نقش خود را در مبارزه با داعش برعهده گرفته اما کتابهای عربستانیها در مدارس داعش تدریس میشوند و در سوریه، عربستان از شورشیان نظامی داعش حمایت میکند. عربستان هنوز هم صادرکننده نسخه خشن و غیرقابل انعطافی از اسلام است. ترامپ روزهای عجیبی را در عربستان پشت سر گذاشت. شرکت در رقص عربی عجیب و غریبی به همراه شمشیر درحالی که عجیب و غریبتر از آن نشستن استیو بنن در کنار یک محقق ارشد مسلمان بود. ترامپ و بنن با ترسیم نقاشی بهشدت سیاه و سفیدی از جهان درحالی که جای میانهروی و خاکستری دیدن از نظر آنها وجود نداشت، پا به کاخ سفید گذاشتند درحالی که عجیب و غریبترین راهحلها را برای حل مشکلات واقعی داشتند.
دیپلماسی ایرانی