نمایشگاه آثار داریوش حسینی در گالری امکان، نمایشگاه یادبود رضا مافی در گالری ترانه باران، نمایشگاه نقاشیهای سولماز توحیدلو در گالری سیحون و نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه با عنوان «نقش بند» در گالری ویستا، رویدادهای هنری هستند که در این هفته برپا شدهاند.
«دیستوپیا» یا به قولی شهر فاسده مورد نظر داریوش حسینی در گالری امکان به واسطه رویکر مینیمالیستی او در استفاده از رنگها و بهدلیل حضور فیگورهای متحرک و منهدم شده که با هوشمندی هنرمند با رنگ قرمز به تصویر در آمدهاند، تنها بیش از هر چیز دیگری شرایط و فضای یک انهدام و فساد جسمانی را به تصویر میکشند.
او بهدلیل استفاده مناسب از عنصر خط در میان صفحه سفید این انهدام را مجسم میکند و بهواسطه سطوح قرمز رنگی که از رنگ قرمز بر سطح سفید سایه گسترانده این انهدام را در بعد تصویری عمیقتر میکند و در بسط دادن حس انهدام مخاطبش را بهگونهیی دیستوپیای خود مواجه میکند.
او صرفا با محدود کردن عناصر تصویری شکلی از شهری فاسد شده را به تصویر میکشد و در این بین تفاسیر و علت وجودی این شهر را از مخاطب خود میگیرد و او را با حسی از پیش تعیین نشده مواجه میکند که به نظر به واسطه شیوهیی که انتخاب کرده این کار او درست است.
نمایشگاه بزرگداشت رضا مافی به مناسبت روز جهانی موزه در گالری ترانه باران، به نوعی بازخوانی رویکردهای نخستین هنرمندان در تلفیق خط با نقاشی و تاثیراتی است که این هنرمند روی این زمینه از هنر نقاشی خط گذاشته است. مافی به واسطه اینکه جزو نخستین یا شاید نخستین کسی بود که از خطاطی روی بوم استفاده کرد، جایگاه در خورتوجهی را در این عرصه برای خود به وجود آورده است.
او رویکرد خاص خود را در این سبک از نقاشی به جای گذاشته است و استفاده افراطی او از رنگ قهوهیی در زمینه آثارش که حاصل نگرش او به مفهوم سنت در هنر ایرانی است، یکی از نکاتی است که آثار این هنرمند را منحصر به فرد کرده است.
با اینکه آثار او متوجه و متاثر از هنرهای سنتی است، ولی دستیابی به فرمهای جدید از اصول تخطی ناپذیر آثار این هنرمند است. در واقع بیان تصویری آثارش تکبعدی نیست و از ویژگیهای مهم کارهای او چندبعدی بودن نگرش او در قلمرو هنر خوشنویسی است. سیاهمشقهای مافی نمایشگر قدرت و نوآوری در هنر خوشنویسی سنتی است. او بدون استفاده از قلممو، با قلم نی و مرکب بر بوم آثاری را خلق کرده است و این شیوه کاری آثار او را نیز منحصر به فرد کرده است. سولماز توحیدلو با در هم تنیدن، فیگور و پرترههای زنانه با عناصر بصری ایرانی سعی کرده هویتی را که در ذهن خود از زن ایرانی در نظر دارد به تصویر بکشد. هر چند او بهدلیل آنکه پرترههایی مغموم را به تصویر میکشد سعی کرده تا این پرترهها را در جهان مورد نظر خود بگنجاند و با توجه به نشانههای بصری تلفیقی از سنت و مدرنیته را که در نهایت تصاویری مخدوش اما زیبا به وجود آورده را رقم بزند.