سال که نو میشود، تقویمهای تازه را جایگزین قدیمیها میکنیم. تند و تند ورق میزنیم تا تعطیلیها را بشمریم و معمولا از روزها و مناسبتهای دیگر غافل هستیم تا زمانی که مناسبتها از راه برسد. از ما نشنیده بگیرید اما نهایتا یک همایش و جشن برگزار و همهچیز تمام میشود تا سال بعد.
برای مثال به همین مناسبت چند روز پیش اشاره میکنیم. 23مهر روز نابینایان بود. تلویزیون برای صدمین بار فیلم سینمایی رنگ خدا را پخش کرد و یکی از خبرگزاریها هم سراغ محسن رمضانی، بازیگر این فیلم رفت و با او مصاحبهیی انجام داد. از دیگر برنامههای این روز یکی دو افتتاح بود و بعد همهچیز تمام. این روز گذشت و از مطالبات نابینایان کمتر گفته شد، هرچند همان حرفهایی هم که زده شد تا عمل فاصله زیادی دارد. حالا پرسشی که بیجواب میماند این است که آیا تا 23 مهر 94 کسی پیدا میشود که به سراغ نابینایان برود و از دغدغههای آنان بپرسد؟اصلا اگر مطلبی یا حرفی در این باره زده شود، مردم تعجب نخواهند کرد؟ شاید رسانهها هم حق دارند که مانند تنور نانوایی عمل کنند و به تناسب هر ساعت و روز خاص، موضوع همان روز را انعکاس دهند. مناسبت دیگر این ماه روز کودک بود که 16مهر برگزار شد و آن هم گذشت. حالا دوباره بچهها ماندند و برنامههایی که برای آنها ساخته نمیشود. حالا بچههایی ماندند و اوقات فراغتی که با تبلت و موبایل پر میشود و حالا... باز هم از ما نشنیده بگیرید اما حالا با تمام شدن این روزهای مناسبتی و بعد از اقدامات نمادین و البته تکراری همهچیز فراموش میشود. شما نشنیده بگیرد اما ای کاش آنهایی که باید بشنوند، بشنوند!