اقتصاد مقاومتی با محوریت تولید و اشتغال توسط مقام معظم رهبری به عنوان شعار سال انتخاب شد تا همه برنامهها و تلاشهای مسوولان بر پایه آن بازتعریف شود. سامانه جامع گمرکی، بیشک یکی از موثرترین اقدامات دولت در ارتباط با تجارت فرامرزی کشور بوده است، اقداماتی که گمرک را از انزوا و رخوت خارج کرده و آن را به سازمانی موثر و پیشرو تبدیل کرده است. اما حدود و نحوه تاثیر این سامانه تا کجاست؟ از زمان اجرای آن تاکنون هر تحولی در اقتصاد را به آن نسبت میدهیم بدون اینکه توجه کنیم افزایش توقعات غیرواقعی بیش از آنکه به تقویت آن بینجامد باعث تضعیف سامانه خواهد شد. در این مجموعه گزارشات بر آن هستیم تا ضمن تشریح فواید و امتیازات واقعی سامانه جامع، نقدی هم بر بزرگنماییهایی که در مورد آن انجام شده است، داشته
باشیم.
اخیرا گزارشات بسیاری در تحلیل جهش درآمدی گمرک در سال گذشته نسبت به سال 94 همچنین از زمان اجرای سامانه در سال 92 ارائه شده است. گزارشها نشان میدهد حقوق ورودی دریافتی گمرک در سال 95 نسبت به سال 94، 61 درصد رشد داشته است درحالی که میزان واردات به لحاظ وزنی 5 درصد کاهش و به لحاظ ارزشی 5 درصد افزایش نشان میدهد. تحلیلها این افزایش درآمد را به کارکرد سامانه و جلوگیری از قاچاق کالا نسبت دادهاند، بیایید یک بار موضوع را از دریچه دیگری ببینیم
حقوق ورودی ماخوذه در گمرک به 3 پارامتر وابسته است، اول ارزش کالا، دوم نرخ تسعیر و سوم ماخذ تعرفه. در سال 95 نسبت به سال 94 تفاوت فاحشی در نرخ ارز مورد محاسبه گمرک نداشتهایم. از طرفی ارزش نیز صرفا به میزان 5 درصد افزایش داشته است لذا باید بپذیریم بیشترین تاثیر را در این میان افزایش ماخذ متوسط تعرفه یا همان تعرفه موثر کالا داشته است. حال ببینیم این افزایش تعرفه موثر چگونه رخ میدهد.
در سال 95 حداقل حقوق ورودی مکتسبه از کالاها از 4درصد به 5 درصد افزایش یافت. بنابراین سهم حقوق ورودی دریافتی از کلیه کالاهای مواد اولیه و حد واسط تولیدی که حجم قابل توجهی از واردات کالا را تشکیل میدهد یک درصد افزایش یافت که باعث افزایش 20درصدی در حقوق ورودی دریافتی از این کالاها میشود.
کاهش طبقات تعرفه باعث حذف برخی اقلام ماخذها و ادغام آنها در یکدیگر شده است به عنوان نمونه تمامی مأخذهای 8، 10و 12درصدی سال 94 در سال 95 به 10 تبدیل شده است لذا برخی اقلام کالا حقوق ورودی بیشتر و برخی کمتری نسبت به سال قبل از آن پرداختهاند.
حذف اولویت دهم کالایی و تغییر تعرفه آنها به نحوی که دو برابر محاسبه شدن سود بازرگانی کالا نیز کنار گذاشته شد از دیگر اقدامات موثر بر نرخ متوسط تعرفهها در سال گذشته بوده است.
جدا از موارد فوق که ممکن است بتواند تا 10درصد افزایش درآمد را توجیه کند، افزایش تعرفه موثر به میزان نزدیک به 60درصد، به معنای تغییر سبد وارداتی کالا از مواد اولیه و کالاهای اساسی به سمت کالاهای مصرفی و آماده است زیرا همانطور که میدانیم، مأخذ حقوق ورودی برای کالاهای اساسی و مواد اولیه بهصورت حداقلی تعیین میشود، حال آنکه تعرفه کالاهای مصرفی و غیرضروری برای حمایت از تولید بالاتر تعیین میشود بنابراین میتوان ادعا کرد که این افزایش درآمد (که البته هیچ ربطی به گمرک نداشته و گمرک صرفا مجری قوانین بوده است) نه تنها خبر خوشایندی نیست بلکه به عنوان یک اتفاق در جهت معکوس اقتصاد مقاومتی و تبدیل واردات کالاهای اساسی به مصرفی بوده است.
کاهش میزان وزنی و افزایش مبلغ ارزشی واردات نیز این نظریه را تایید میکند چراکه نسبت ارزش به وزن کالا در مواد اولیه کوچکتر و در کالاهای مصرفی بزرگتر است (وجود ارزشافزوده در کالاهای ساخته شده) بدین معنی که اگر یک تن مواد اولیه مثلا دو هزار دلار قیمت داشته باشد، وزن کالای ساخته شده از همان مواد به ارزش دو هزار دلار شاید کمتر از 500 کیلوگرم باشد بنابراین جایگزینی این مواد با کالاهای ساخته شده از آن باعث کاهش وزن واردات و افزایش ارزش آن میشود (همان اتفاقی که آمار نشان میدهد)
شاهد دیگر این مدعا، کاهش تولید واحدهای تولیدی در اثر رکود حاکم بر بازار است، طبیعی است وقتی یک واحد تولیدی نتواند با ظرفیت قبلی فعالیت کند، نیاز کمتری به مواد اولیه خواهد داشت لذا واردات کمتری در مواد اولیه به وقوع خواهد پیوست با این وضع، ثابت ماندن حجم واردات باید با اقلام دیگری تامین شده باشد که مطابق تحلیل فوق باید از کالاهای ساخته شده باشد.
همچنین توجه داشته باشیم افزایش بهای جهانی فولادها در کنار افزایش شدید مأخذ تعرفه واردات فولاد نیز به کاهش واردات آن منجر شده که باید از محل سایر کالاها(ی مصرفی برای تامین حقوق ورودی بیشتر) جبران شده باشد.
از همه اینها گذشته در مورد تاثیر سامانه بر قاچاق کالا در جای خود جداگانه خواهیم گفت ولی آنچه نباید از خاطر دور داشت اینکه، آمارهای منتشر شده در مورد کالاهای اظهار شده به گمرک و ترخیص شده از آن است لذا این آمار برای نشان دادن کاهش یا افزایش قاچاق یا اظهار کالا با ارزش واقعی یا غیر آن کارایی لازم را ندارد، اگرچه به عنوان یک پیشبینی، افزایش واردات کالای مصرفی، انگیزه کم اظهاری در گمرک را بالا برده لذا ممکن است ارزش واردات واقعی کالا، چیزی بیش از آنچه آمار نشان میدهد باشد، این نکته توجیهی برای چرایی مثبت شدن تراز تجاری کشور نیز میتواند باشد!