ایرنا| مرگ دو کودک کار هفت و هشت ساله بهنام احد و صمد بهرامی بسیاری از مردم را آزرده کرد. گرچه این کودکان دیگر نیستند، اما هنوز کودکان بسیاری را در خیابانها میبینیم که در برابر دیدگانمان به جمعآوری زباله مشغول هستند.
احد و صمد بهرامی پنجشنبه بیست و سوم دی ماه امسال هنگام تحویل ضایعات جمع شده به پدرشان در کارگاه بازیافت در محله غنیآباد یافتآباد، با انفجار کپسول گاز از دنیا رفتند.
افخم صباغ فعال مدنی درباره کودکان کار زباله گرد گفت: «کودکان زباله جمعکن نان آوران کوچک خانههای محقر هستند که دیده نمیشوند.»
او افزود: «جمهوری اسلامی ایران در سال 1372 پیماننامه حقوق کودک را به صورت مشروط پذیرفته است. براساس ماده 27 این پیماننامه، دولت مکلف به تامین حقوق کودکان برای برخورداری از سطح زندگی مناسب برای رشد جسمی، ذهنی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی است. این حق شامل همه کودکانی است که در این سرزمین زندگی میکنند. هرچند در سالهای اخیر گامهایی برای شنیدن صدای این کودکان برداشته شده، اما متاسفانه آنقدر ناکافی است که روزبهروز بر تعداد این کودکان افزوده میشود.»
این فعال سازمانهای مردم نهاد (سمن) با بیان اینکه فقر خانواده عامل اصلی کار این کودکان است، گفت: «وجود متولیان متعدد و ناهماهنگ و در برخی موارد اقدامهای غیرکارشناسی (اشاره به طرح جمعآوری کودکان کار خیابانی از سوی برخی از نهادها) مسوولان باعث موفق نشدن طرحهای متنوعی میشود که نهادهای مختلف ارائه میدهند.»
به گفته صباغ، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی و شهرداری هر کدام بطور مجزا دارای طرحهایی درخصوص کودکان کار هستند.
او با بیان اینکه لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوان سالها در انتظار بررسی در مجلس است، ابراز امیدواری کرد با اجرای این لایحه به بخش بزرگی از خواستهای کودکان توجه جدی شود.
صباغ در ادامه به آمار معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی که پیشتر اعلام کرده بود بالغ بر هفت هزار کودک کار و خیابان در تهران هستند، افزود: «آمارهای غیررسمی این رقم را دوبرابر اعلام میکند. برخی مواقع شنیده میشود که میگویند پس پرده این کودکان مافیایی قوی وجود دارد، اما آمار اکثر موسسهها و حتی خود بهزیستی نشانگر آن است که بالغ بر 80درصد این کودکان دارای خانواده هستند و با خانواده زندگی میکنند و آنچه این کودکان را به خیابان میکشاند، فقر است.»
به گفته صباغ، این کودکان زمانی که به خیابان آمدند دیگر به سختی میشود به مدرسه و پشت نیمکتهای کلاس برگردند. در خیابان تجربههایی از سر میگذرانند که با شرایط عادی نمیتوان به مدرسه بازگردند و اینجا است که کودکی خود را فراموش میکنند و بستر مناسبی برای ناهنجاریها و آسیبهای دیگر پیدا میشود.
این فعال مدنی تاکید کرد: «سالهاست که سمنهای حامی حقوق کودکان، خواهان شنیده شدن صدای این کوچکهای فراموش شده هستند. توقف کار کودک نخستین خواسته این موسسههاست اما برای رسیدن به این خواسته مهم نمیتوان دست روی دست گذاشت. این موسسهها با تحت پوشش قرار دادن کودکان کار سعی بر آموزش و تامین نیازهای اولیه آنان و خانوادههایشان دارند. آموزشی که در این موسسهها داده میشود باتوجه به شرایط خاص و ساعات کم و نیازهای ضروری این کودکان است. در بسیاری موارد آموزش رسمی مدارس اولویت این کودکان به حساب نمیآید. مشکلات و ناهنجاریهایی که در خانوادههای آنان دیده میشود، تعیینکننده نوع آموزش و برخورد با این کودکان است. آموزشهایی که برای این دسته از کودکان برنامهریزی میشود باتوجه به ساعات کار و نیازهایشان است.»