جای خالی سردبیران و مدیران مسوول دهها رسانه مکتوب و دیداری و شنیداری ایران که به هر حال نبض افکار عمومی را در اختیار دارند در مراسم برگزار شده برای دادن جایزه امینالضرب خالی بود. مدیران و دستاندرکاران برگزاری این جایزه میتوانستند با دعوت از این گروه با نفوذ رسانهیی، شرایط را برای جا انداختن جایزه امینالضرب که گامی رو به جلو در تجلیل از بخش خصوصی است را در میان شهروندان آماده کنند اما این فرصت به هر دلیل- که ضعف عمومی روابط عمومی اتاقهاست- از بین رفت. میشد در این مراسم از طریق رسانهها- که متاسفانه در انتشار اخبار و تحلیل و گزارشهای جایزه امینالضرب کار زیادی نکردند- مرتضی سلطان، بنیانگذار گروه صنعتی زر، غلامعلی سلیمانی صاحب و بنیانگذار کاله و محمد فنایی مالک و بنیانگذار یک گروه صنعتی را به شهروندان ایرانی بیشتر معرفی کرد. در این مراسم اگر دقت میشد و به جای تنگنظری از همه مدیران رسانهها و سردبیران دعوت میشد با زحمت کم و پرداختی کمتر کار بزرگی در جهت آشتی رسانهها و شهروندان با بخش خصوصی انجام داد.
محصولات هر کدام از این 3 نفر هر روز در خانوادهها مصرف میشود اما صاحبان آنها در جامعه ایرانی چقدر مشهوراند؟ این 3 نفر به همراه چندین پیشکسوت صنعتی و کارآفرین برجسته ایرانی که هفته گذشته تندیس و لوح و نشان جایزه امینالضرب را اتفاقا از دست مدیران ارشد دولتی و رییس اتاق تهران دریافت کردند، نامی آشنا در میان خانوادههای ایرانی نیستند و حتی شاید تبلیغات گسترده ضد سرمایهداران آنها را هنوز کسانی میدانند که خون مردم را میمکند، غارتگر هستند و... هنوز رسوب تبلیغات ضد سرمایهداری و ضد اقتصاد آزاد در جامعه ایرانی وجود دارد. با نگاهی به رسانههای بزرگ و پرمخاطب ایرانی مثل روزنامههای بزرگ پرتیراژ که با منابع و بودجههای عمومی منتشر میشود، میتوان دریافت چقدر اخبار جایزه امینالضرب را بازتاب دادند؟ روزنامههای سیاسی کشور چطور؟ رسانههای دیداری و شنیداری با چندین شبکه تلویزیونی و رادیویی چقدر از وقت خود را برای معرفی کسانی که هزاران شغل در کشور ایجاد کردهاند، اختصاص دادند؟ جامعه خصوصی ایران هنوز راه حرف زدن با شهروندان را نیاموخته است و شاید حتی به حرف زدن با مردم اعتقادی ندارد و تصورش این است که حفظ وضع موجود با
چسبیدن به نهاد دولت کافی است. آیا بخش خصوصی ایران اعتقادی دارد که حفظ وضع موجود با توجه به شرایط پیشرو حتی سخت است چه برسد به اینکه بخواهد توسعه یابد و جای دولت را بگیرد.
مدیران ارتباطات دهها اتاق بازرگانی، صنعت و معدن و دهها تشکل بزرگ و کوچک خصوصی اگر قصد دارند ذهن خصوصی در جامعه ایرانی نهادینه شود، راهی جز عبور از شرایط سنتی تبلیغات ندارند و باید راههای تازه برای گفتوگو با مردم پیدا کنند. دادن جایزه امینالضرب که به هر حال گامی به جلو بوده و هست اگر با صرف کمی اعتقاد به مشارکت بیشتر علاقهمندان انجام میشد قطعا میتوانست نقطه عطفی در مناسبات مردم با بخش خصوصی ایران باشد.
بخش خصوصی ایران تصویری غیردقیق از روزگار دارد و تصور میکند که همواره دولت مستقر همانند دولت یازدهم است که دستکم کاری به کار آنها ندارد و تصور میکند که وضع و حال درآمدی کشور به گونهیی است که دولتها به آنها احساس نیاز کنند و آنها را در برابر شرایط سخت قرار ندهند.
بخش خصوصی ایران در مناسباتش با شهروندان ایرانی همانند دولت مستقر ضعف دارد و این به زیان آنهاست. دادن جایزه امینالضرب میتوانست نقطه عطفی باشد که متاسفانه بیتوجهی و ناکاربلدی در بهرهبرداری از آن در سطح جامعه این فرصت را از دست داد. تا سال بعد که زمان زیادی مانده است میتوان و باید این نهاد را یک نهاد تخصصی - مردمی کرده و از مزیت آن بهرهبرداری مناسب کرد.