جای خالی مدیریت HSE در بحران و حوادث ایران

۱۳۹۵/۱۱/۰۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۹۷۰۹

داوود رشتچیان استاد مهندسی ایمنی

حادثه پلاسکو در پایتخت در حالی روی داد که در همین سال جاری دست‌کم چند حادثه آتش‌سوزی زنگ خطر را به صدا درآورده بود. حادثه حریق برج سلمان در مشهد و برج‌های مسکونی طاووس در بندرانزلی در کنار حریق در پتروشیمی بوعلی ماهشهر نمونه‌هایی از این دست بود که نباید ساده از کنار آن می‌گذشتیم. آنچه اینک در مرور این قبیل حوادث برجسته‌تر می‌نماید، این است که ما مدیریت HSE (سلامت، ایمنی و محیط‌زیست) به‌طور فعال در کشور نداریم یا اگر به آن توجه می‌شود به‌طور جدی توجه نمی‌شود.

در تهران ما برج 50 طبقه داریم اما تجهیزات لازم برای عملیات در این ارتفاع را برای حوادث نداریم. برای همین من همیشه آرزو می‌کنم چنین حوادثی رخ ندهد؛ اما مدیریت HSE (سلامت، ایمنی و محیط‌ زیست) چه ارتباطی با مدیریت بحران دارد؟ باید تاکید کنم مدیریت بحران از الزامات مدیریت HSEاست.

در صنایع و فعالیت‌هایی نظیر نفت و گاز و پتروشیمی به سبب نوع آن فعالیت امکان بروز حادثه وجود دارد. درواقع ذات این فرآیندها حادثه‌خیز است. اما تفاوت یک کشور دارای صنعت و یک کشور صنعتی در نحوه برخورد با حوادث است. مثال حادثه بوپال هند و انفجار قطار حامل موادشیمیایی در نیشابور نمونه‌یی برای ارزیابی رفتارهای ما پس از حادثه است. در سال 1984 مطابق با سال 1363 شمسی نشت گاز متیل سیانات در «یونیون کارباید ایندیا لیمیتد» در بوپال هند منجر به کشته شدن 4هزار نفر و معلولیت دست‌کم 20هزار نفر شد. درباره این حادثه که گفته می‌شود 200 تا 300هزار نفر در آن آسیب دیدند صدها مقاله علمی، کتاب‌ها، فیلم و نظایر آن تولید شد و درباره آن از ابعاد مختلف ایمنی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست و... درس‌هایی استخراج شد.

در 29 بهمن 1382 قطار باری در نزدیکی نیشابور منفجر شد. از آن زمان تا به حال ۱۳ سال سپری شده است. دست‌کم 400نفر در پی این انفجار جان باختند. اما با گذشت ۱۳سال از زمان وقوع این حادثه هنوز مشخص نیست این حادثه در پی بروز چه عاملی به وقوع پیوست، هنوز هیچ کس مسوولیت این حادثه را بر عهده نگرفته است. هیچ دیتا و اطلاعات یا مثالی در این باره منتشر نشده است. این در حالی است که ما در همه دنیا شاهد وقوع حوادث هستیم. حوادث مختص کشور ما نیست. اما ما از حوادث درس نمی‌گیریم و در بهبود روش‌ها فعالیتی صورت نمی‌دهیم. علاوه بر فعالیت‌های کلان در صنعت موضوع HSE به فعالیت‌های خرد هم مرتبط است. نگاه کنید ببینید در شهرهای ما چه تعداد آرایشگاه‌های زنانه فعال است و این آرایشگاه‌های زنانه تا چه اندازه از مواد شیمیایی استفاده می‌کنند. استفاده از این مواد شیمیایی آن هم در مورد شهروندان باید یک دستورالعمل و استانداردی داشته باشد، باید حتما پایش شود.

وقتی به حوزه خرد در این موضوع وارد می‌شویم ناگزیریم به رفتارها و تصمیم‌های مردم در قبال این سه سرفصل «سلامت»، «ایمنی» و «محیط زیست» اشاره کنیم. مردم ما وقتی می‌خواهند خانه اجاره کنند یا خانه بخرند به اینکه نقشه آن خانه چگونه است یا پله اضطراری دارد یا نه، سیستم اطفای حریق خودکار دارد یا نه و امثال این موارد توجه ندارند. برای خرید خودرو هم همین گونه است. اصناف هم تابع همین رفتارهای مردم هستند. این در حالی است که ما در کشورمان با خرده اصناف سر و کار داریم در حالی که در کشورهای توسعه یافته با شرکت‌های بزرگ و زنجیره‌یی سر و کار داریم. در کشورهای توسعه یافته با رستوران‌های زنجیره‌یی مواجهیم در حالی که در ایران با رستوران‌های تک شعبه‌یی سر و کار داریم.

همین طور سوپرمارکت‌های زنجیره‌یی و بزرگ در کشورهای توسعه یافته و در ایران خرده فروشی. همین موضوع را می‌توانیم به اصناف هم تعمیم بدهیم. در کشور ما در چنین فعالیت‌هایی شما شاهد هستید که «ناظر»، «عامل» و «کارفرما» یکی است. در حالی که در یک شرکت زنجیره‌یی «ناظر»، «عامل» و «کارفرما» متفاوت هستند. همین سبب می‌شود که ناظران بیرونی در فعالیت بیشتر باشند. در شرکت‌های بزرگ دست‌کم از طرف دفترمرکزی آن شرکت سیاست‌های واحدی به زیرمجموعه‌ها ابلاغ می‌شود که برای بررسی آنها ناظرانی مراجعه و به ارزیابی می‌پردازند.

همین طور در بحث ساخت و ساز؛ من در سایر کشورهای دنیا کمتر دیده‌ام هرکسی وارد کار ساخت و ساز ساختمان شود. شرکت‌های بزرگ هستند که ساخت و ساز را انجام می‌دهند.

بنابراین حتما آنها به موارد استاندارد و شاخص‌های لازم توجه کرده‌اند. در کشور ما متولیان ملی با توجه به ساختار فرهنگی موجود خرده صنف‌ها را تشویق می‌کنند. باید به سمتی برویم که کار نظارت جدی گرفته شود. شهرداری یکی از آن متولیان است که می‌تواند این نظارت را جدی‌تر کند.

برپایه آنچه مرور شد تاکید می‌کنم ما باید بتوانیم مقوله مدیریت HSE را برجسته کنیم. به این دلیل که «سلامت»، «ایمنی» و «محیط زیست» هر یک متولیان و مجریان خاص خود را داراست و هریک نیز فعالیت‌ها و دستورالعمل‌های خود را دارند. اما مدیریتی که بتواند این سه را به صورت یکپارچه نگاه کند از نظر ما اهمیت دارد.

برای مثال وقتی حادثه چرنوبیل اتفاق افتاد ابتدا از منظر ایمنی در زمان و مکانی محدود تلفات و قربانیانی درپی داشت، در زمان و مکانی بزرگ‌تر موضوع بهداشت و انتشار مواد سمی مطرح شد و سپس در زمان و مکانی وسیع‌تر موضوع محیط زیست و آلودگی‌های ناشی از آن مطرح شد. همین مقوله می‌تواند در مسائل شهری مد نظر باشد و در نتیجه مدیریت HSE در مقولات شهری مطرح باشد. وقتی در شهر حادثه‌یی اتفاق می‌افتد، یا حتی برای تمیزکردن و پاکسازی از موادی استفاده می‌کنند این مواد چه آثار و تبعاتی بر محیط زندگی دارد. بنابراین باید موضوع مدیریت HSE حاکمیتی باشد و متولی ملی داشته باشد.

همان‌طور که می‌بینید مقوله حفاظت از محیط زیست به عالی‌ترین مقام اجرایی کشور یعنی ریاست‌جمهوری سپرده شده است. مدیریت HSE باید توسط یک سازمان صورت بگیرد. شهروندان باید خیالشان آسوده باشد در شهری زندگی می‌کنند که از نظر بهداشت از نظر ایمنی و از نظر محیط زیست اصول لازم رعایت می‌شود. بنابراین وقتی سخن از وظایف سازمان حفاظت محیط زیست به میان می‌آید مشخصا منظور این نیست که این سازمان وظیفه دارد هوای تهران را پاکیزه کند. مساله این است که این سازمان باید دستورالعمل‌ها و شاخص‌هایی را تعیین کند و هریک ازدستگاه‌های مرتبط آن را به اجرا درآورند تا این پاکیزگی ایجاد شود.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر