متغیرهای موثر بر سازندگی و موفقیت کارآفرینان

۱۳۹۵/۱۱/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۹۵۳۵

گروه بنگاه‌ها|

بررسی دیدگاه‌هایی که چهره‌های موفق در حوزه کسب و کار درباره اسرار کارآفرینی مطرح می‌کنند، معمولا در تمام کشورهای جهان مورد توجه افکارعمومی قرار می‌گیرد؛ مجموعه نوشته‌هایی که از استیو جابز، بیل گیتس و... درباره رموز کارآفرینی و رشد منتشر می‌شود، هنوز در زمره پرمخاطب‌ترین آثار منتشر شده قرار دارند و میلیون‌ها مخاطب، عطش فراوانی برای آگاهی از تجربیاتی که این چهره‌های موفق در بحث کارآفرینی به آن رسیده‌اند، دارند. در ایران اما این فرآیند هرگز آن‌گونه که باید و شاید جدی گرفته نمی‌شود و هنوز درک درستی از اهمیت «تجربه‌های عینی» و «دستاوردهای میدانی» وجود ندارد. اینکه چهره‌های صنعت، تجارت و کشاورزی کشورمان درباره معادلات پیش روی کسب و کار ایرانیان چه دیدگاهی دارند، معمولا کمتر از سوی رسانه‌های گروهی دنبال و بازتاب داده می‌شوند و بیشتر رسانه‌ها مایل به انعکاس چهره‌های دولتی درباره اقتصاد هستند. با این مقدمات از منظر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران و یکی از موفق‌ترین مدیران صنعت برق و تجارت الکترونیک ایران متغیر اصلی کارآفرین شدن، روحیه کارآفرینی است. روحیه‌یی که باعث می‌شود فرد قدرت کنار آمدن با چالش‌های کسب و کار، ریسک‌پذیری و انتقاد‌پذیری را داشته باشد و همیشه در مسیر اصلاح و رشد عملکرد خود و سازمانش قدم بردارد. رییس سندیکای برق درباره کارآفرینی درباره متغیرهای موثر بر سازندگی و موفقیت کارآفرینان با سایت اتاق تهران گفت‌وگویی انجام داده که می‌تواند تصویری از مشکلات این بخش نمایان کند.


راه‌اندازی کسب وکار در شرایط فعلی اقتصاد ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من شرایط برای کارآفرینی مثبت است. دست‌کم راه‌اندازی کسب و کارهای کوچک در شرایط فعلی خیلی دشوار نیست. هرچند در اقتصاد ایران مشکلاتی مثل عدم کیفیت منابع انسانی یا مشکلات مربوط به رقابت‌پذیر نبودن تولید را داریم یا در بحث کسب وکارهایی که به مواد اولیه بستگی دارد، گرفتار مسائلی هستیم اما شرایط به‌طور کلی مثبت است و روی هم رفته بازار مناسبی داریم که می‌توان در آن کار کرد. در این بازار خیلی راحت می‌توان حفره‌ها را شناسایی کرد. اصلا شروع هر کسب و کاری به نظر من با شناسایی حفره‌ها در بازار شروع می‌شود به این معنی که شما نیازی را که در بازار به آن به اندازه کافی پاسخ داده نشده است یا پاسخ با کیفیت و به میزان کافی نبوده است را پیدا می‌کنید و برای برآورده شدن این تقاضا در بازار برنامه می‌ریزید. از جهات دیگر هم می‌شود، حرکت کرد.

برای مثال ممکن است شما با یک تیم خوب آشنا شوید که قابلیت‌های زیادی دارند و بعد فکر کنید که با این تیم چه کارهایی می‌شود، کرد. برای من کارآفرینی همیشه از یکی از این دو مسیر انجام شده و به نظر من خیلی سخت نیامده است. ما کسب و کارهای متعددی را در سال‌های اخیر شروع کردیم و هیچ یک ناموفق نبوده هرچند درصد موفقیت بعضی از کسب و کارهایمان نسبت به پیش‌بینی‌های اولیه متفاوت بوده است. بعضی از کسب و کارها عقب‌ترند و بعضی جلوترند که این مساله هم بیشتر به عملکرد مدیریتی کسانی باز می‌گردد که کسب وکار را اداره می‌کردند.

من در کسب و کارهای جدید به دلیل درگیری‌هایی که در گروه صنعتی دیگری دارم خودم را درگیر مدیریت نمی‌کنم و بیشتر نقش هدایت، پشتیبانی و ایده‌پردازی را دارم. با توجه به مشاهداتی که از عملکرد مدیران متفاوت دارم، می‌گویم که عملکرد مدیر در این زمینه بسیار موثر است. مدیرانی که ذهن باز دارند و خودشان و عملکردشان را نقد می‌کنند و انتقادات را از مشتری و دوستان می‌شنوند و اصلاح می‌کنند، موفق‌ترند اما مدیرانی که روی مواضع خودشان پافشاری می‌کنند به‌طور معمول دچار چالش می‌شوند و نمی‌توانند سازمان را به موفقیت برسانند.

کارآفرین شدن به چه متغیرهایی بستگی دارد؟ برخی معتقدند تربیت خانوادگی، ثروت خانوادگی یا تحصیلات عالی در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کند؟ از نظر شما چه ویژگی یا شرایطی کارآفرین‌ساز است؟

فکر نمی‌کنم این متغیرهایی که اشاره کردید موثرترین عامل باشد. من دوستانی دارم که خارج از ایران تحصیل کردند یا وضعیت مالی خانواده‌هایشان بسیار خوب بوده اما روحیه کارآفرینی نداشتند.

کارآفرینی روحیه خاص خودشان را می‌طلبد و باید فرد ریسک‌پذیر باشد. البته قضاوت نمی‌کنم که این روحیه خوب است و روحیه کسی که می‌خواهد در چارچوب کار کند یا کار مشخصی داشته باشد، خوب نیست. برخی زمانی که کار مشخصی دارند حال بهتری دارند اما دیگرانی وجود دارند که ریسک‌پذیرند، از چالش‌های جدید لذت می‌برند و خلاصه روحیه‌یی دارند که با مسائل و حواشی کارآفرینی سازگار است. این روحیه یا تیپ شخصیتی را به ارث می‌بریم. من دوستی داشتم که در انگلیس با هم تحصیل می‌کردیم و کسب و کار خانوادگی بزرگی هم در ایران دارد. همیشه می‌گفت می‌خواهد به انگلیس بازگردد و آنجا کارمند شود. من برایم سوال بود که چرا با وجود درآمد خوب و کار خوب تمایلی به ماندن ندارد. یک روز دیدمش که زیر چشم‌هایش گود رفته بود. گفت خوابم نبرده است چون به اندازه فلان مبلغ سفته امضا کردم. گفتم اگر این‌طوری هستی برگردی انگلیس راحت‌تر است. او این روحیه را نداشت که با چالش‌های کارآفرینی مواجه شود. من سفته امضا می‌کنم و در مورد آن فکر هم نمی‌کنم. البته بی‌گدار به آب نمی‌زنم. همیشه پیش‌تر تحلیل می‌کنم که سرمایه را در چه شرکتی قرار می‌دهم، گروه اداره‌کننده چه افرادی هستند و ایده اولیه را تحلیل می‌کنم. از نظر من روحیه افراد تیم بسیار مهم است و در انتخاب پرسنل و شریک هم همیشه مدرک و تجربه را در اولویت دوم قرار می‌دهم.

فکر می‌کنید نیروهایی که در سازمان شما کار می‌کنند، روزی کسب و کار مستقل خودشان را راه بیندازند؟

به نظر من کسانی که روحیه کارآفرینی و اداره کسب و کارهای مستقل را دارند، اقلیت کوچکی‌اند. روحیه افرادی که داخل سازمان کار می‌کنند در پیشبرد اهداف یک سازمان بسیار موثر است. من از افرادی که دنبال بهبود و رشد امور هستند، استقبال

می‌کنم. پیشرفت هر سازمانی در گرو نیروهایی است که در آن سازمان به کار تیمی اهمیت می‌دهند، می‌خواهند افرادشان توانمند شوند. افراد زیادی در قالب سازمان کار می‌کنند و رضایت دارند. من مدیران قابلی در سازمان خودم دارم که توانمند و باهوش هستند اما به نظر من آنها پیش خودشان ترجیح می‌دهند که در سازمان کار کنند اما مستقل عمل نکنند. راه‌اندازی کسب و کار مستقل چالش‌هایی مثل تعهد برای پرداخت حقوق، اعطای تضمین‌هایی در قالب چک و سفته و مشخص نبودن درآمد را به‌ همراه دارد. همه اینها فشارهای روحی به دنبال دارد که تحمل آن برای هرکسی راحت نیست.

نقطه شروع کارآفرینی شما کجاست؟

من وقتی به ایران آمدم، تصمیم گرفتم برای شروع کار وارد کسب وکار خانوادگی‌ام نشوم. به شرکت دیگری رفتم و به عنوان کارمند ارشد استخدام شدم. آنجا هم بازیکن آزاد بودم و برایم چارچوب تعیین نمی‌کردند. در آن دوره فرصتی برایم فراهم شد تا با شرکت‌های خارجی متعدد آشنا شوم و حوزه‌های مختلف در بازار ایران را هم بشناسم. در آن دوره مشاور مدیریت و مالی بودم که بعد به دلیل فوت ناگهانی پدرم به کسب و کار خانوادگی بازگشتم. در این دوره هم فرصت پرداختن به کسب و کارهای دیگر برای من فراهم نبود به این دلیل که باید در مرحله اول کسب و کار خانوادگی‌مان را به درستی می‌شناختم و در مرحله دوم مشکلاتی مثل بدهی‌های سنگین شرکت را حل می‌کردم و البته فکر می‌کردم که شرکت با مسائلی مثل تعداد زیاد پرسنل و مشکل بهره‌وری هم درگیر است و باید اصلاحاتی انجام می‌شد. بعد از پنج سال کسب و کار خانوادگی برای من تبدیل به دانشگاهی شده بود که به دلیل مواجهه با انواع و اقسام مشکلات و برخورد با سلایق مختلف در آن دوره تجربه کافی برای راه‌اندازی کسب و کارهای جدید را پیدا کرده بودم.

نسل جدید را در حوزه کارآفرینی چطور ارزیابی می‌کنید؟

از نظر من نسل جدید ایران روحیه خوبی در زمینه کارآفرینی دارد. من در مراکز رشد و شتاب جوان‌هایی را می‌بینم که پایگاه‌های خانوادگی خوبی ندارند اما خلاق و پرانرژی و پویا هستند. برعکس کسانی را می‌شناسم که از پایگاه خانوادگی خوب و امکانات زیاد برخوردارند اما انگیزه و روحیه قوی برای کارآفرینی ندارند. برای کارآفرین شدن آنچه لازم است صرف وقت و انرژی، تلاش و ذهن باز است. کسب و کار در مرحله اول به درگیر شدن در جزییات نیاز دارد اما در مرحله دوم قضیه متفاوت است. در مرحله اول کسی که فرمان را دستش می‌گیرد باید انرژی زیادی برای جزییات در کسب وکار بگذارد و فرمان را خودش دستش بگیرد و کارهای اجرایی را خودش انجام دهد اما در مرحله دوم کارآفرین امور اجرایی را به مدیرش می‌سپارد و چند قدم عقب‌تر می‌‌آید تا تصویر بزرگ‌تری از کسب وکارش را ببیند. او بدون درگیری با جزییات در مرحله دوم کلیت کسب و کارش را می‌بیند و فرصت بیشتری برای راه‌اندازی کسب و کارهای جدید پیدا می‌کند. ایده و گروه خوب نقش اساسی را ایفا می‌کند. بدون تیم خوب و تنهایی نمی‌توان کار کرد. اول باید تیم خوب جمع کرد حتی یک تیم سه نفره هم می‌تواند به موفقیت کسب وکار منجر شود. اخیرا گروهی برای راه‌اندازی کسب و کاری در حوزه تجارت الکترونیک سراغ من آمدند و چون آنها را نمی‌شناختم و از نظر زمانی در تنگنا بودم کمی مقاومت داشتم که دعوتشان را قبول کنم. با این وجود یک جلسه مشترک برگزار کردیم و متوجه شدم این تیم برای کار واقعا مناسب است و باید مسیری را پیدا کنم تا با وجود همه مشکلات کسب وکاری را با هم شروع کنیم. اعضای این گروه باهوش، پویا، شفاف و سالم بودند و بهبود در کار را دنبال می‌کردند.

فکر می‌کنید روزی آموخته‌های‌تان را در حوزه راه‌اندازی کسب وکار به دیگران منتقل کنید؟

من هنوز به تدریس فکر نکردم و تحصیلات خودم را به تازگی تمام کردم. هیچ‌وقت فکر نکردم، تدریس کنم به این دلیل که معلم خوبی نیستم. کم حوصله‌ام و سریع از روی مسائل می‌گذرم اما فکر می‌کنم تجربیات کارآفرینی قابل انتقال است هرچند بعضی چیزها را باید در عمل آموخت و در گود یاد گرفت. کار را باید تجربه کرد تا به جوانب و جزییات آن آگاهی پیدا کرد.

چه آسیب‌هایی کارآفرینی را تهدید می‌کند؟ برخی آسیب‌ها بیرونی است و به شرایط اقتصادی باز می‌گردد اما بعضی درون فردی یا درون سازمانی است.

من در کار از چند ویژگی نفرت دارم. دروغ، تک‌روی، حسادت و ویژگی‌هایی مثل اینکه حتی برخی از آنها در فرهنگ ایرانی نهادینه شده است و ضرب‌المثل‌هایی در این باره داریم. این ویژگی‌ها نه تنها خود فرد بلکه سازمان را عقب می‌کشد. افرادی هستند که اطلاعات را در اختیار دیگران قرار نمی‌دهند و فکر می‌کنند با این کار خودشان را تثبیت می‌کنند. این صفات در کسب و کار آزار‌دهنده است به این دلیل که هم فرد را از رشد باز می‌دارد و هم سازمان را از بین می‌برد. انتقادناپذیری مدیران کسب و کارها را دچار مشکل می‌کند و البته در درجه اول هرکس باید خودش، خودش را نقد کند.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر