اتاقهای مشترک هر زمان از یک سوی بام میافتند. زمانی که تازه به عنوان خبرنگار به اتاق بازرگانی آمده بودم با اتاقهای مشترک آشنا شدم. در آن زمان چند چهره قدیمی مسوولیت اکثر اتاقهای مشترک را داشتند و هر فرد پرنفوذ چند اتاق را مدیریت میکرد. قدیمیهای اتاق بازرگانی عملا سردمداران اتاقهای مشترک بودند و انتقادهای زیادی نسبت به انحصار در اتاقهای مشترک مطرح بود. در آن زمان نیازی به دادن قدرت به اتاقهای مشترک نبود؛ چرا که روسای آنها به قدری قدرت داشتند که بدون هیچ مشکلی برای اتاقهای مشترک امتیاز میگرفتند. در حقیقت قدرت اتاقهای مشترک نه در جایگاه قانونی آنها بلکه در قدرت زیاد روسای وقت آنها بود. سالها گذشت و شرایط تغییر کرد. دیگر ریاست اکثریت اتاقهای مشترک در دست قدیمیهای اتاق بازرگانی ایران نیست و آن قدیمیها هم دیگر قدرت سابق را ندارند. هرچند تصور کلی هنوز همان نگاه قدیم به اتاقهای مشترک است اما واقعیت این است که شرایط به کلی تغییر کرده است. با گذشت دوران روسای پرقدرت اتاقهای مشترک مشکلات قدیمی این اتاقها به خوبی دیده میشود. اتاقهای مشترک فاقد امکانات اولیهیی هستند که برای یک تشکل باید در نظر گرفت
و اصولا به چشم تشکل به این اتاقها نگاه نمیشود. یک بار باید به این سوال جواب داد که اصولا اتاق مشترک چه ماهیتی دارد؟ آیا این اتاقها بخشی از نهادهای زیرمجموعه اتاق مانند ایکریک و کمیته ایرانی ICC هستند که در یک روند دموکراتیکتر مسوولان آنها مشخص میشوند یا تشکلهایی هستند که موضوع فعالیت مشخصی دارند؟ من همیشه به چشم یک تشکل به این اتاقها نگاه کردهام اما به نظر میرسد این دیدگاه در بسیاری از مسوولان اتاق بازرگانی وجود ندارد. عالیترین رکن یک تشکل مجمع عمومی آن است و اگر مجمع عمومی هر تصمیمی بگیرد طبیعتا بقیه نهادها هم باید از آن پیروی کنند. با وجود این در اتاقهای مشترک شاهد این هستیم که در آیین نامه جدید تلاش شده است محدودیتهایی برای اتاق مشترک در نظر بگیرند. هرچند این محدودیتها برای دموکراتیکتر شدن اتاق مشترک است اما چرا این اجازه داده نمیشود که مجمع عمومی بر اساس درک و فهم خود در این رابطه تصمیم بگیرد؟ آیا بهتر نبود به جای اینکه اتاق این آییننامه را اجرا کند از ابزارهای تشویقی استفاده میشد؟ شاید بهترین اتفاق درباره اتاقهای مشترک این باشد که بعد تشکلی آنها توسط اتاق بازرگانی ایران به رسمیت
شناخته شود و اصولا نظارت بر آنها به جای معاونت بینالملل به معاونت تشکلها سپرده شود و تنها همکاریهای لازم بین اتاقهای مشترک و روابط بینالملل را شاهد باشیم. در کنار این موضوع باید امتیازات و اختیارات تشکلها مانند داشتن کرسی در هیات نمایندگان را به آنها اعطا کرد تا بتوانیم انتظار داشته باشیم که اتاقهای مشترک از وضعیت فعلی به اتاقهایی بهروز و قوی بدل شوند.