گروه سیاسی| دیروز علی شمخانی با یک عکس و یک دل نوشته در مورد آیتالله هاشمیرفسنجانی در صدر خبرها بود. تصویری که از سالهای جنگ مانده بود و آنچه که علی شمخانی در دلش از رفتن آیتالله مانده بود. شمخانی در این دلنوشته گفته بود: «بالاخره نوبت تو هم رسید چریک پیر! پریدنی شدی همسنگر!عادت به استقبالت داشتیم نه بدرقه، چون همیشه بودی، آنجا که سربازهای بی ادعا در کوچهپسکوچههای جهاد، کلید طلایی باغ آسمان را جستوجو میکردند. رفتنت هم چون بودنت شور و حماسه و استثنا بود و قاعده همدلی برای زنده نگهداشتن نهضت. چون همیشه گوشهای در میان مردم در فرصتی که برای آخرین وداع با تو داشتم به گفتوگو و درد دل بی تکلف با هم میهنان نجیبی گذشت که محبت و قدرشناسی و عشق به ملک و مملکت را سوگمندانه فریاد میکردند و چه زیبا ما را به خودمان فرامیخواندند. میدانی که ما کهنهسربازها نسبتی با تملق و تکلف و چاپلوسی نداریم واین شرافت، گوهری است که در دکان سیاست بازان خریداری ندارد. راستی چقدر خندهدار است عیار اندکت را عدهای به امید شفقتی یا طمع در عنایتی، بسیار بخوانند و خندهدارتر که باور کنی و با آن تملق دروغ، خودت را گم کنی و
وامصیبت... پس نمیخواهم از امروز بگویم که مردانگی را با قیاس ادعا وزن میکنند. از خونروزهایی میگویم که مردانِ مرد از میان خیل مدعیان به عیار خطر پذیری و جنگ محک میخوردند. انگشتشمار بودند امثال شما، که عافیت دنیا را گذاشتند و بیبهانه، همراه با خیل یاران خود، لباس رزم بر تن و اسلحه بر دوش، سنگر به سنگر جبههها را همنفس و همپای جوانانی تازه بالیده، مشق عشق کردند و نبرد را نه در خانههای امن که از میان خاک و آتش و باروت و خون راهبری کردند. عکسهای پادگانی برخی مدعیان که کیلومترها دورتر از گلستان خون و خطر برای روزهای مبادا با فلاشهای بیصداقتی و تکلیفگریزی پرنور میشد هنوز در لطیفههای فرهنگ جبهه پرخواننده است. تو میدانی، برای آنان که شهادت را در لحظههای ناب شب عملیات درک کردهاند، رفتن و پرکشیدن عادتی قدیمی است اما نمیشود که دم پرواز را درک نکرده آرام بیابی! وقتی یار ورفیق و همسنگر دیرینت در پیام وداع میگوید «هیچکس برای ما هاشمی نمیشود»، چون منی چه میتوانم بگویم؟ برای نسل ما این رزم شبانه پایانی ندارد سردار. نوبتمان کی میرسد؟! ترسم که گاه پریدن، نفسها به شماره افتاده باشد... این آخرین پرواز
گوارایت مرد!» اماپس از انتشار دلنوشته دریابان علی شمخانی خطاب به آیتالله هاشمی رفسنجانی(ره) همراه با عکسی از این دو شخصیت برجسته انقلاب در جبهه، یکی از محافظان قدیمی دبیر شورای عالی امنیت ملی، توضیحات جالبی را در مورد آن عکس بیان کرد. به گزارش جماران، وی، در شرح آن روز گفت: هنگام گرفتن این عکس که در مناطق عملیاتی جنوب، گرفته شده، آفتاب بسیار تندی میتابید؛ بنابراین، چند عینک به آیتالله هاشمی (ره) داده میشود تا برای استفاده مقابل آفتاب، به چشم بزنند. وی افزود: در نهایت پس از آنکه آن عینکها متناسب با صورت ایشان نبود، علی شمخانی (که ناراحتی چشم وی از تابش آفتاب در عکس پیداست) عینک خود را به ایشان میدهد و در همین لحظات عکس مذکور گرفته میشود.