یک قرارداد یا برگ اختیار فروش به مالک آن این «حق» (نه تعهد) را میدهد که به فروش دارایی پایه (مثل طلا، نفت، ذرت و... یا قرارداد آتی) با یک قیمت توافقی (یا اجرایی یا قیمت اعمال) در تاریخ انقضای قرارداد مزبور یا پیش از آن اقدام کند.
برای این اقدام، در انگلیسی از واژه «put» استفاده شده، زیرا مالک آن قرارداد میتواند آن دارایی پایه را به فروشنده آن قرارداد اختیار معامله، عرضه یا ارائه کند. به عبارت دیگر، مالک یا دارنده آن قرارداد اختیار فروش میتواند آن دارایی پایه یا مورد نظر را همچون مورد اختیار خرید به قیمت توافقی به فروشنده قرارداد اختیار معامله مزبور بفروشد. در اینجا خریدار باید بها و قیمت (premium) انتقال این «حق» را بپردازد و این مبلغ حداکثر پولی است که او میتواند به عنوان خریدار قرارداد اختیار فروش، از دست بدهد و زیان کند.
این امیدواری وجود دارد که قیمت کالای مورد نظر قرارداد (در این مثال طلا مورد نظر است) کاهش پیدا کند؛ چراکه این امر موجب افزایش ارزش قیمت قرارداد اختیار فروش طلا میشود و به ما اجازه میدهد آن قرارداد را با قیمت بیشتری نسبت به مبلغی که برای آن پرداخته بوده، بفروشد.
سازوکار معاملاتی اختیار معاملهها در انواع مشتقهها، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اصل اساسی معاملات که میگوید «ارزان بخر، گران بفروش» هنوز در اینجا به قوت خود باقی است، ما هنوز در پی آن هستیم تا قرارداد «اختیار فروش» را به قیمت کمتر از آنچه بعدها میفروشیم، خریداری کنیم. (دوباره یادآوری میشود که قراردادها، معامله و مبادله میشوند) تنها تفاوت در اینجا، این است که برای آنکه قیمت یک قرارداد اختیار فروش افزایش یابد، باید قیمت دارایی پایه کاهش پیدا کند.
اقتصاددانان برای درک بهتر موضوع و شفافتر کردن همواره مشکل دارند. لذا سعی میشود در یک قالب کلی مثالی زده شود و مصادیق را با حضور یک واحد (مانند «اونس») تعمیم دهد.
فرض کنید شما به دلایلی میخواهید در بازار آتی طلا فعالیت کنید. فرض کنید در برهه کنونی که در اواسط سپتامبر هستیم و در حال حاضر، آتی طلای دسامبر برای هر اونس (یا یک سکه که آن را 1.8 گرم فرض میکنید و لذا قیمت آن تقریبا یکچهارم اونس شود) هزار و 400 دلار است و برآورد میشود که قیمت طلا در آینده روندی نزولی داشته باشد. بنابر این پیشبینی، به خرید یک قرارداد اختیار فروش طلا که هزار و 300 دلار ارزش دارد اقدام میکنید و در کل هزار دلار پرداخت میکنید (هر دلار طلا در قالب قرارداد ۱۰۰دلاری ارزش دارد). تحت این سناریو به عنوان خریدار قرارداد اختیار فروش، حداکثر ریسکی که خریدار میکند، همین قیمت تمام شده یا بهای پرداختی برای آن قرارداد یعنی هزار دلار است. اما از سوی دیگر سود بالقوه این قرارداد اگر برای آتی طلا در دسامبر، کمتر از هزار و 300 دلار (یا هر واحد پولی دیگر که مبنای مثال میتواند باشد) قرار گیرد، چشمگیر خواهد بود. در یک سناریوی کامل و ایدهآل، زمانی که فکر میکنید قیمت طلا به پایینترین حد خود رسیده است، قرارداد اختیار فروش مزبور را برای سود بفروشید. فرض کنید در اواسط نوامبر، هر اونس طلا هزار و 250 دلار
قیمتگذاری شود (یعنی زمانی که اختیار فروش طلا برای دسامبر منقضی میشود) و در این برهه خریدار میخواهد سود خود را مشخص کنید. برای تعیین سود این قرارداد، باید دریافت که قرارداد فروش مزبور حتی بدون نیاز به مظنه (quote) گرفتن از کارگزار خود یا اینترنت، چقدر معامله میشود.
اگر آتی طلای دسامبر که هزار و 250 دلار است و قیمت توافقی آن در این مثال هزار و 300 دلار بوده را کسر کنیم، عدد ۵۰ دلار به دست میآید که «ارزش ذاتی» یا بنیادی آن قرارداد اختیار فروش محسوب میشود. لذا قیمت ذاتی یک قرارداد اختیار معامله فروش، عبارت است از مبلغی که دارایی پایه (آتی طلا) کمتر از قیمت توافقی است یا شرایط سود و زیان معامله در وضع in- the- money است. بر همین اساس ارزش ذاتی قرارداد آتی طلا ۵۰دلار و در دسامبر پایه هزار و 250 دلار داشته و قیمت توافقی قرارداد نیز هزار و 300 دلار است.
همانطور که اشاره شده هر دلار (یا هر واحد پولی دیگر مثل تومان) در طلا ۱۰۰ دلار ارزش دارد، بنابراین ۵۰ دلار در بازار طلا، در بورس 5هزار دلار ارزش دارد. از این رو برای محاسبه سود 4هزار دلاری باید هزار دلار پرداختی خود را از 5هزار دلار فوق کم کرد.
البته اگر در تاریخ انقضای قرارداد مزبور، قیمت طلا بالاتر از قیمت توافقی آن قرارداد یعنی هزار و 300 دلار قرار گیرد، آن قرارداد دیگر هیچ ارزشی ندارد و شما متحمل زیانی معادل هزار دلار یعنی قیمت آن قرارداد به علاوه آنچه به عنوان کارمزد به کارگزار پرداخته شده، میشوید. (بخش عمده آرامشی که قراردادهای اختیار خرید و فروش به معاملهگران خود میدهند از حداکثر زیان برآورد شده معامله قبل از خرید است).
همانطور که بیان شد، زمانی که قیمتها در بازار آتی کاهش مییابند، سود بالقوهیی برای خریدار رقم میزند. البته شرط کسب این سود آن بوده که این کاهش به اندازه کافی زیر قیمت توافقی آن قرارداد باشد و معامله آن قبل از انقضا صورت پذیرد. به همین دلیل است که اساتید بازارهای مشتقه که خود میداندار تئوری و عمل قضیه هستند، در درس خارج خود تاکید داشتند که معاملهگران بورس کالا در حوزه آتیها و اختیار معاملهها علاوه بر گزینش درست «سمت و سوی بازار»، باید در انتخاب «قیمت توافقی» و «تاریخ انقضای » قراردادها برای سود بردن از معاملات خود، دقت زیادی داشته باشند؛ هرچند در صورت خطا، زیان خریدار به قسمتی یا تمام مبلغ پرداختی برای آن قرارداد اختیار فروش محدود میشود. به یاد داشته باشیم که علم 2عنصر اصلی دارد؛ نخست مشاهده و دوم اندازهگیری.