جابهجایی نقدینگی در بازارهای مختلف سرمایهپذیر، قاعدتا به بازدهی مورد انتظار سرمایهگذاران از بازار بستگی دارد. به این معنا که بازدهی متناسب با ریسک، سرمایهگذاران را به سمت بازارهای مختلف هدایت میکند. نکتهیی دیگری که وجود دارد این است که طیف سرمایهگذارانی که به سمت هر کدام از بازارها جذب میشوند، با یکدیگر متفاوت است. طبیعتا در بازارهای پرریسک، سرمایهگذاران ریسک پذیرتر وجود دارند و در بازارهای کم ریسکتر، سرمایهگذاران ریسکگریز به داد و ستد میپردازند.
در حال حاضر در ایران سه بازار وجود دارد که این بازارها، بخش عمده نقدینگی را از سوی سرمایهگذاران به سمت خود جذب میکنند. نخستین بازاری که تقریبا بازار بدون ریسکی نیز محسوب میشود، بازار سپرده بانکی یا ابزارها و اوراق با درآمد ثابت است. این دسته از بازارها طبیعتا یک بازدهی تقریبا ثابتی را به سرمایهگذاران منتقل میکنند در حالی که سرمایهگذاران نیز ریسک چندانی را متحمل نمیشوند. همچنین یکی دیگر از مزایای این بازار، نقدشوندگی بسیار خوب آن است، یعنی سرمایهگذاران هر زمان اراده کنند، به راحتی و به سرعت میتوانند از این بازار خارج شوند و در بازار دیگری سرمایهگذاری انجام دهند. اما بازار دیگری که نسبت به بازار سپردههای بانکی و اوراق از ریسک کمتری برخوردارست، بازار ارز است. هرچند که فعالیت در بازار ارز قاعدتا برای اشخاص حقیقی و فعالان غیر اقتصادی توصیه نمیشود، اما در حال حاضر باتوجه به تورم حاکم بر اقتصاد کشور بعضا برخی افراد برای مصون ماندن از کاهش قدرت خرید به سمت این بازار جذب میشوند. بازار ارز میتواند به نسبت بازار سپرده بانکی، بازدهی بیشتری داشته باشد اما در مقابل سرمایهگذاران طبیعتا ریسک بالاتری دارند.
همچنین نقدشوندگی این بازار نسبت به بازار سپرده بانکی کمتر است.
سومین بازاری که در ایران میتوان در آن سرمایهگذاری کرد، بازار سهام (بورس) است. رویکرد این بازار شبیه به بازار ارز است و نسبت به سپرده بانکی، میتواند بازدهی بیشتری به سرمایهگذاران بدهد. البته سهامداران در بورس از ریسک بالاتری نسبت به بازارهای دیگر برخوردار هستند و نقدشوندگی نیز در بازار سهام نسبت به دو بازار دیگر کمتر است. بنابراین در شرایطی که مشاهده میشود طی چند ماه گذشته نرخ بهره در اقتصاد ایران روند صعودی داشته و حدود 5 درصد افزایش پیدا کرده است طبیعتا این نرخ به سرمایهگذاران این علامت را میدهد که بازده مورد انتظار سرمایهگذاران در حال افزایش است.
در این میان بانکها هم بعضا به صورت غیررسمی در طول چند ماه گذشته به سرمایهگذاران سود بالاتری را پیشنهاد میکنند. این موضوع کاملا برخلاف سیاستهای بانک مرکزی در سال 94 است، چرا که به بانکها این اجازه را میدهد تا نرخ سود را با افزایش مواجه کنند. طبیعتا در این شرایط سرمایهگذاران ترجیح میدهند به سمت بازار ارز مهاجرت کنند. این در حالی است که میانگین نرخ بازدهی بازار سرمایه از دو بازار دیگر کمتر است. در این شرایط طبیعی است که بازار ارز و سپردههای بانکی که سیگنال بازدهی بیشتر برای سرمایهگذارها ارسال میکنند، جایگاه بهتری برای سرمایههای آنان به شمار میرود.
اما تجربه نشان داده معمولا افزایش نرخ ارز با توجه به اینکه بیش از نیمی از ارزش بورس در اختیار شرکتهایی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم فروشنده و صادرکننده مواد و محصولات خام هستند، خود را با تاخیر نشان میدهد. نرخ ارز متغیری است که در واقع روی درآمد و سودآوری این شرکتها تاثیرگذار است و اثر رشد نرخ ارز، همواره با یک تاخیر خود را نشان میدهد.
یعنی اگر نرخ ارز فعلی برای یک دوره میانمدت تثبیت شود، آثار آن را تا چند وقت دیگر در قالب رشد قیمت سهام در بورس مشاهده میکنیم. هرچند که بخش زیادی از این رشد در حال حاضر در قیمتهای فعلی سهام شرکتها پیشخور شده و ممکن است رشد زیادی هم نباشد، مگر اینکه نرخ ارز باز هم افزایش یابد. در یک نگاه کلی رفتاری که در اقتصاد ایران شکل گرفته، طبیعی است.