جبران برداشت نفت از سهم نسل‌های آینده

۱۳۹۵/۱۰/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۷۵۶۸

ارتباط بین منابع نفت به عنوان یکی از نهاده‌های مهم تولید و سطح فعالیت‌های اقتصادی، یک موضوع پایه‌یی در مطالعات تجربی در زمینه اقتصادی کلان است. از سوی دیگر بر اساس بخشی از ایده مدل‌های جدید رشد اقتصادی، عدم حتمیت میزان ذخایر اثبات شده منابع تجدیدناپذیر نشات گرفته از احتمال افزایش بر اثر رشد تکنولوژی و کشف ذخایر غیر قابل انتظار واحتمال کاهش بر اثر زلزله، توفان و جنگ، دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی است و بدین سبب تخصیص زمانی منابع انرژی تجدیدناپذیر در راستای عدالت بین نسلی و رشد اقتصادی بلندمدت حائز اهمیت نیست، بر این اساس هدف اصلی مقاله بررسی تجربی ایده مذکور به واسطه تخمین آثار مستقیم عدم حتمیت میزان ذخایر اثبات شده نفت روی رشد تولید ناخالص داخلی واقعی کشور ایران با استفاده از داده‌های سالانه در مقطع زمانی 92-1359 است.

نتایج این مطالعه دانشگاهی که توسط الهه اسدی مهماندوستی، فاطمه بزازان و میرحسین موسوی در نشریه مطالعات کاربردی اقتصاد وابسته به دانشگاه بوعلی منتشر شده حاکی از آن است که عدم حتمیت میزان ذخایر اثبات شده نفت دارای آثار به‌طور آماری معنی‌داری روی رشد تولید ناخالص داخلی واقعی در اقتصاد ایران در دوره مورد بررسی نبوده و از این‌رو تخصیص زمانی منابع انرژی تجدیدناپذیر در راستای عدالت بین‌نسلی و رشد اقتصادی بلندمدت حائز اهمیت است. همچنین براساس بررسی رفتار پویای متغیرها با استفاده از نمودارهای عکس‌العمل تحریک، ملاحظه می‌شود که پاسخ به نوسانات مثبت و منفی متقارن است.


نقش استراتژیک نفت در فرآیند رشد

نفت خام از جمله کالاهای استراتژیک جهان و به عنوان کی از نهاده‌های مهم تولید هر کشور خصوصا بعد از انقلاب صنعتی به شمار می‌رود و نیاز اصلی فرآیند رشد اقتصادی است. ایران به عنوان یکی از کشورهای غنی دارنده منابع اولیه انرژی در جهان تلقی می‌شود، به‌طوری که از لحاظ ذخایر اثبات شده نفت خام مقام چهارم را در جهان داراست. همچنین از زمانی که درآمدهای ناشی از نفت دراقتصاد ایران سهم بالایی از تولید ناخالص داخلی و بودجه‌های سالانه را به خود اختصاص داده اقتصاد ایران به سوی یک اقتصاد تک محصولی سوق داده شد. لذا با توجه به نهاده اصلی بودن این منبع انرژی در فرآیند تولید و اقتصاد کشور و از سویی تجدیدناپذیر بودن آن، تردیدهای فراوانی در خصوص آینده رشد اقتصادی مطلوب وجود دارد. بدین لحاظ مباحث عدالت بین نسلی و تخصیص زمانی منابع انرژی تجدید ناپذیر در راستای رشد اقتصادی بلندمدت بسیار حایز اهمیت هستند.


2 رویکرد به عدالت بین نسلی

اما از سوی دیگر اقتصاددانان جهان در برخورد با رویگرد رشد اقتصادی بلندمدت به دو گروه بدبینانه و خوش‌بینانه تقسیم شده‌اند. اقتصاددانان بدبین از جمله مالتوس، روزولت، میدیو، اندرسن و دالی به دلیل تهی‌پذیری منابع تجدیدناپذیر انرژی بالاخص نفت خام و اصلی بودن نهادهای مذکوردر فرآیند تولید و با امعان نظر به رشد جمعیت، نسبت به رشد اقتصادی مطلوب در بلندمدت اطمینان نداشته و بر تخصیص بهینه زمانی منابع مذکور در راستای تحقق عدالت بین نسلی تاکید دارند، اما اقتصاد دانان خوش‌بین از جمله میل، هوتلیتگ، بارنت، مورس، سیمون داسگوپتا، استیگلیتز، بارو و سالا مارتین به دلایل بهبود فرآیند تکنولوژی و سرمایه انسانی، عدم حتمیت قیمت و میزان ذخایر اثبات شده منابع تجدید ناپذیر انرژی، به وجود رشد اقتصادی مطلوب در بلندمدت خوش‌بین بوده و چنین تخصیصی را لازم نمی‌دانند.

بر این اساس در این تحقیق تلاش می‌شود اولا یکی از اختلافات اصلی اقتصاد دانان بین دو رویکرد بدبین و خوش‌بین به وجود رشد بلندمدت اقتصادی مبنی بر چگونگی تاثیر‌گذاری عدم حتمیت میزان ذخایر اثبات شده منابع نفت به عنوان یکی از نهاده‌هایی تولید روی رشد اقتصادی به صورت تجربی بررسی شود. ثانیا تحلیل تجربی‌ای در خصوص عوامل اثرگذار روی رشد اقتصادی در راستای ایجاد بینش برای سیاست‌گذاران جهت سیاست‌های بهینه در مقاطع زمانی مختلف، ارائه شود. ثالثا ضرورت تخصیص زمانی منابع انرژی تجدیدناپذیر در راستای عدالت بین‌نسلی بر اساس ایده اقتصاددانان خوش‌بین، به‌صورت تجربی بررسی شود. در همین رابطه پرسش اصلی مقاله این است: آیا اثر عدم حتمیت میزان ذخایر منابع تجدیدناپذیر انرژی بر رشد اقتصادی ایران معنادار است؟


در جست‌وجوی یک سوال اساسی

شایان ذکر است، عدم حتمیت میزان ذخایر منبع تجدیدناپذیر نفت‌خام نشات گرفته از احتمال افزایش بر اثر رشد تکنولوژی و کشف ذخایر غیرقابل انتظار و احتمال کاهش بر اثر زلزله، توفان و جنگ است. قابل ذکر است بررسی ایده عنوان شده عمدتا به‌صورت نظری و تجربی در مطالعات بین‌المللی انجام شده است، اما بیان تجربی آن در ایران صورت نگرفته است. هرچند در ایران مطالعات زیادی در خصوص رابطه رشد اقتصادی و منابع نفتی به لحاظ درآمدی دیده می‌شود اما موضوع عدم‌حتمیت میزان ذخایر منابع مغفول مانده است. در این راستا میزان اثرگذاری عدم‌حتمیت میزان ذخایر ثابت‌شده نفت خام بر روی رشد تولید ناخالص داخلی واقعی اقتصادی ایران و همچنین چگونگی پاسخ رشد GDP واقعی به شوک‌های ذخایر اثبات‌شده نفت (تقارن)، مدل‌سازی و محاسبه می‌گردد. بدین منظور از داده‌ها سالانه برای اقتصادی ایران در مقطع زمانی 92-1359 که شامل هر دو افزایش (رشد تکنولوژی و کشف ذخایر غیرقابل انتظار) و کاهش (جنگ) در ذخایر نفت است، استفاده شده است.

بر اساس مبانی نظری بیان شده و با توجه به پیشرفت ادبیات اقتصادسنجی کلان و اقتصادسنجی مالی، تعداد مطالعات تجربی جهت بررسی به‌طور تجربی و تحلیلی این عقاید در زمینه رشد اقتصادی بلندمدت با لحاظ عوامل مهم آن (عدم‌حتمیت، تهی‌پذیری منابع، رشد تکنولوژی و...) صورت پذیرفته که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.


ادبیات موضوع در جهان و ایران

تیلتون در مطالعه خود به بررسی دو رویکرد خوش‌بین و بدبین به رشد اقتصادی بلندمدت با توجه به تهی‌پذیری منابع طبیعی و عدم‌حتمیت آن و رشد تکنولوژی پرداخته است. پاسکال و سوتو در مطالعه‌یی به بررسی مقوله رشد بلندمدت اقتصاد با توجه به مدیریت منابع طبیعی تحت حتمیت پرداخته و اثبات کرده‌اند‌ توزیع بین‌نسلی منابع مذکور تضمین‌کننده رشد اقتصادی پایدار است. همچنین گرلاگ‌ها و کیزرب مسیر رشد اقتصادی بلندمدت را با لحاظ محدودیت‌های بین‌نسلی و منابع تجدید ناپذیر تحت حتمیت بررسی نموده‌اند که نشان دادند همگرایی اقتصاد وابسته به موجودی منابع اولیه است. مارتینت و دوین (2007) نیز در مقاله خود رشد بلندمدت اقتصاد را با لحاظ منابع تجدیدپذیر و لحاظ رشد تکنولوژی و عدم لحاظ سایر نااطمینانی‌ها با استفاده از رویکرد کنترل متغیر مورد مطالعه قرار داده‌اند. در مطالعه‌یی دیگر استمفورد دا سیلوا امکان رشد بلندمدت اقتصاد را در حالت تهی‌پذیری منابع تجدیدناپذیر و لحاظ نرخ استخراج درون‌زا و پویای جمعیت بررسی کرده است.

همچنین مارکوس اسچیلینگ و لیچون چیانگ در مقاله‌یی به‌صورت نظری دو رویکرد خوش‌بین و بدبین در مورد رشد اقتصادی بلندمدت را با لحاظ آثار خارجی و نااطمینانی‌ها از جمله تهی‌پذیری منابع، رشد تکنولوژیکی، جانشینی نهاده‌ها و منابع مورد بررسی قرار داده‌اند. لی و همکاران نیز در مطالعه‌یی به مدل‌سازی اقتصادی - زیست محیطی - انرژی با لحاظ پیشرفت‌های تکنولوژیکی و تهی‌پذیری منابع انرژی فسیلی و محدودیت عرضه انرژی برای اقتصاد چین در آینده پرداخته‌اند. آنان نتیجه گرفته‌اند محدودیت انرژی نقش کلیدی در توسعه اقتصادی چین در آینده خواهد داشت و ‌باید سیاست‌های مقتضی از جمله تسریع در بهبود تکنولوژی، توسعه سوخت‌های غیرفسیلی، بهبود ساختار انرژی و به‌روزرسانی ساختار صنعت و الگوی مصرف خانوار، اجرا شود.

در مطالعات داخلی نیز عمده مطالعات در زمینه عوامل موثر بر رشد اقتصادی در خصوص اثرات سرمایه انسانی، رشد تکنولوژی و نااطمینانی نرخ ارز، تورم و قیمت نفت بوده است.

دژپسند در مطالعه‌یی با تاکید بر مبانی نظری مدل‌های رشد، به مطالعه پیرامون شناسایی عوامل موثر بر رشد اقتصادی، پرداخته و برای دستیابی به هدف مطالعه، با تکیه بر آمارهای سری زمانی و همچنین کارگاه‌های بزرگ صنعتی کشور ایران، تابع تولید و مدل رشد در مقیاس کلان و همچنین تابع تولید در بخش صنعت را برآورد کرده است. نتایج مطالعه، نشان می‌دهد که انباشت سرمایه پژوهشی و نیز آموزشی در همه مدل‌های برآورد شده در سطح کلان از مهم‌ترین عوامل رشد اقتصادی در ایران است و عاملیت سرمایه انسانی، تحقیق و پژوهش و سرمایه فیزیکی در همه مدل‌های برآورد شده، تایید شده و این امر نشان‌دهنده تقدم دو عامل سرمایه انسانی و تحقیق و پژوهش بر سرمایه فیزیکی در آن مدل‌هاست.

امیری و بهبودی در مطالعه خود به بررسی رابطه بلندمدت بین محورهای مختلف دانش در چارچوب اقتصاد دانش‌بنیان و رشد اقتصادی ایران طی دوره 1386-1346 با استفاده از مدل تصحیح خطا‌برداری و آزمون هم‌انباشتگی جوهانسن پرداختند. نتایج مطالعه مذکور نشان داده است که بین محورهای مختلف دانش (سرمایه انسانی و آموزش، رژیم‌های نهادی و اقتصادی و زیرساخت‌های اطلاعاتی) رابطه بلندمدت وجود دارد و تمام محورهای دانش تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی ایران دارند.


تاثیر معنادار حتمیت بر تولید واقعی

نتایج اصلی تجربی حاکی از آن است که عدم‌حتمیت در مورد ذخایر نفت اثر معنی‌داری روی تولید واقعی در اقتصاد ایران در دوره مورد بررسی، نداشته است. همچنین از آنجایی که پاسخ GDP واقعی نسبت به شوک مثبت و منفی مشابه است نتیجه حاصل می‌شود که عکس‌العمل رشد GDP واقعی نسبت به شوک مثبت و منفی متقارن است. مطالعات بیشتر می‌تواند با انواع شاخص‌های مختلف کمی‌سازی عدم‌حتمیت انجام شود.

نهایتا نتایج حاصل‌شده برخی شواهد تجربی برای حمایت از این امر که عدم‌حتمیت مقادیر ذخایر اثبات‌شده نفت می‌تواند عاملی برای وجود رشد اقتصادی بلندمدت مطلوب برای اقتصاد ایران باشد، ارائه نمی‌دهد و لذا سیاست‌گذاران در اجرای سیاست‌های بهینه در مقاطع زمانی مختلف ‌باید به این امر توجه کنند. همچنین نتایج، تاکیدی بر این امر است که تخصیص زمانی منابع انرژی تجدیدناپذیر نفت‌خام در راستای رشد اقتصادی بلندمدت و عدالت بین‌نسلی بسیار حایز اهمیت است. به‌عبارت دیگر، بر اساس اثبات تجربی ایده اقتصاددانان بدبین توسط این مطالعه، تخصیص زمانی منابع تجدید‌ناپذیر انرژی برای کشور ایران در راستای عدالت بین‌نسلی و حفظ رشد بلندمدت حایز اهمیت بوده و سیاست‌های مقتضی در این راستا توسط دولتمردان می‌بایست توجه شود.

لذا دو رویکرد برای سیاستمداران در خصوص ذخایر اثبات‌شده نفت وجود دارد. رویکرد اول، تقسیم منابع مذکور برای هر نسلی و انطباق استخراج متناسب با سهم هر نسل است و رویکرد دوم، استخراج بر اساس قاعده بهینه هوتلینگ و نگهداشت عایدات حاصله برای نسل‌های آتی است. به‌واسطه امکان جایگزینی سوخت‌های پاک و تجدیدپذیر با سوخت‌های فسیلی، وجود میادین مشترک فراوان کشور ایران با کشورهای مجاور، اجرای سیاست‌های زیست‌محیطی در جهت کاهش انتشار آلاینده‌های کربنی و عایدات حاصله بیشتر در مجموع برای اقتصاد، توصیه می‌شود از رویکرد دوم پیروی شود. در برخورد با رویکرد دوم نیز دو راهکار می‌تواند استفاده شود. اولی نگهداشت سهم هر نسل از عایدات حاصله در صندوق توسعه ملی و دومی پیروی از قاعده هارتویک است. هارتویک قاعده مشخصی را پیشنهاد می‌کند که به قاعده هارتویک برای پایداری مشهور شده و معتقد است در صورت برداشت بهینه بر اساس قاعده هوتلینگ از منابع، جهت حصول به توسعه پایدار، تمام درآمد ناشی از استفاده منابع پایان‌پذیر در بخش‌های غیرپایان‌پذیر و با بازدهی بالا (نظیر ماشین‌‌‌آلات و زیربناها و دارایی‌های مالی و غیره) سرمایه‌گذاری شود و بقیه درآمدهای اقتصاد (از جمله تمام درآمد ناشی از سایر سرمایه‌ها) و عایدی‌های حاصله از سرمایه‌گذاری به مصرف برسد. به این ترتیب هم نسل فعلی از مواهب ناشی از سرمایه‌گذاری بهره‌مند می‌شود و هم اصل سرمایه مولد (بخش‌های غیرپایان‌پذیر) به نسل‌های بعد منتقل می‌شود. لذا با توجه به عایدات حاصله بیشتر در مجموع برای هر دو نسل و در راستای توسعه پایدار، توصیه خاص سیاستی در مورد ایران نیز می‌تواند به‌صورت راهکار دوم پیشنهاد شود، به‌ویژه این راهکار سابقه تجربی‌اش در کشور نروژ نتایج رضایت‌بخشی را نشان می‌دهد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر