شوک کابینه بیزینسمن‌ها به جهان

۱۳۹۵/۰۹/۲۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۶۸۷۱

سیاست خارجی امریکا را باید در بطن تحولات انتخاباتی این کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاید بی‌سابقه‌ترین انتخابات از منظر تحقق پیش‌بینی‌ها، ابهام در خواسته‌ها، میزان مشارکت طبقه متوسط، انتخاب چهره‌هایی که برای پست‌های مهم و حساس برگمارده شدند که با شاخص‌هایی همچون غیرسیاسی بودن و واژه‌هایی همچون بنگاهداری، تندرو و جنگ‌طلب بودن در امریکا نامگذاری شده‌اند، اتفاق افتاده است. این عوامل یک منطقی از پیش‌بینی ناپذیری و ابهام را پیش روی تمام تحلیلگران قرار داده و شاید هم برای نخستین‌بار است که پدیده انتخابات امریکا، این همه تزلزل و تردید در میان متحدان و بازیگران عمده نظام بین‌الملل و غیربین‌الملل در پی داشته است. تزلزل‌هایی که از کاهش قیمت بورس گرفته تا جریان‌های نقدینگی و افزایش قیمت کالاها و فلزات در جهان به وقوع پیوسته است. این امر نشان می‌دهد همان‌طور که در انتخابات خود «دونالد ترامپ» یک‌تنه به مثابه یک حزب حرکت کرد، در تحولات سیاست خارجی هم به مثابه یک دولت عمل می‌کند. این در حالی است که اگر از لحاظ منطقی نگاه کنیم، طبیعی است که ترامپ را با همان شاخص‌هایی که در انتخابات به پیروزی رسید، در سیاست‌ خارجی نیز تحلیل کرد. این تحلیل خود‌به‌خود دو شاخص پیش‌بینی‌ناپذیری و ابهام را پیش روی بسیاری از افراد قرار داده است. اما همان‌طور که این پیش‌بینی‌ناپذیری در مورد روند انتخابات وجود داشت و همچنان هم ادامه دارد، مشخص نیست که روند نتایج و اعلام آرا به چه سمت و سوی خواهد رفت. آیا منتقدان می‌توانند در آخر یک «هک‌گیت» مشابه «واترگیت» که بحران و تغییراتی را در ساختار قدرت به همراه داشت، در بیاورند یا نه در نهایت تسلیم نتیجه آرا خواهند شد و دولت ترامپ روی کار خواهد آمد. صرف‌نظر از هر گزینه‌یی که به وقوع بپیوندد که در دایره‌یی از تردید قرار دارد، باید این واقعیت را پذیرفت که این چهره‌ها و سیاست‌ها با محوریت خود ترامپ حرکت خواهند کرد. در این ساختار هر چند که این نظام ریاستی است، وجوه برجسته‌تر ترامپ را در همه حرکت‌ها و سیاست خارجی مشاهده می‌کنیم.

تحلیل‌های موجود دو موضوع را به خوبی به نمایش می‌گذارند. عده‌یی تحلیل تحولات ایالات‌ متحده‌ امریکا را از منظر غیرسیاسی بودن چهره‌ها و خود ترامپ مطرح می‌کنند. از دیدگاه این گروه، این تحولات مشکلات عدیده‌یی برای سیاست خارجی امریکایی‌ها در تعامل با سایر بازیگران در مناطق به همراه خواهد داشت و عمدتا هم در این مورد هشدار می‌دهند. اما برخی دیگر بر این باورند که غیرسیاسی بودن ترامپ و کابینه منتخبش، نهایتا ممکن است انزواگری بیشتر امریکا، تقابل این کشور با برخی بازیگردانان اقتصادی و فاصله گرفتن از جهانی‌گرایی مطرح شده را به‌دنبال داشته باشد که مورد تایید امریکا باشد. اما در نقطه مقابل این دیدگاه‌ها دو موضوع را باید درنظر گرفت: 1- تجربه غیرسیاسیونی مثل «رونالد ریگان» نشان می‌دهد در زمانی که او به قدرت رسید، عده‌یی از غیرسیاسی بودن و عدم تبحر ریگان در سیاست خارجی همیشه نگران بودند، اما در عمل وی بسیار موفق عمل کرد و بیشتر کارها را مدیریت و به نتیجه رساند. 2- بسیاری از کسانی که از جلسات مصاحبه با ترامپ بیرون آمدند بر این باورند که مواضع رییس‌جمهور آینده امریکا، عمدتا مواضع اعلامی او است و مطمئنا زمانی که او سکانداری قدرت را برعهده بگیرد، این مواضع توسط ساختارهای کارشناسی، ساختارهای نظام سیاسی و نهایتا نظام توازن قدرت مهار شود. تا زمانی که تیم نهایی دولت ترامپ مشخص نشود و این تیم به‌خصوص در حلقه انتصابات رای سنا را اخذ نکند، پیش‌بینی‌ها بسیار دشوار خواهد بود. به همین دلیل همان‌طور که برای مشخص شدن نتایج، مردم منتظر بازشماری آرا مانده‌اند و برای قطعی شدن نتایج آرا انتظار نهادهای اطلاعاتی و دادگاه‌ها را می‌کشند، در مورد تبلور سیاست خارجی هم چاره‌یی نخواهیم داشت جز اینکه با یک نگاه واقعیت‌ها و با نگاه دیگر با رصد کردن رفتارهای ترامپ و با حضور او و واقع شدنش در دل ساختارها، می‌توان نتایج عینی و عملکردی سیاست خارجی را مشاهده کرد. به همین خاطر شاید صحبت از قطعیت در این خصوص خیلی زود باشد یا به گونه‌یی صدور احکام کلی و قطعی نتایج دیگری را در پی داشته باشد.

از سوی دیگر علائم و هشدارهایی که در دوران موضع‌گیری‌های انتخاباتی توسط ترامپ مطرح شده و این دیدگاه‌ها توسط جریانی از اعضای ارشد جمهوری‌خواه و اعضای کنگره تایید شده، نشان‌دهنده موضع ترامپ و تیم او نسبت به برجام است. اما درمورد اینکه واکنش به سند برجام حذفی است یا تعدیلی، تحلیل‌ها و تفسیرها متفاوت است. عده‌یی از منظر بدبینی بر این باورند که ترامپ کلیات برجام را به چالش خواهد کشید اما در آن سو عده‌یی دیگر معتقدند رفتار اعلامی ترامپ را نباید مورد تحلیل قرار داد، چون به قدری هزینه‌های این رفتار برای ایالات‌متحده امریکا سنگین خواهد بود که بسیار بعید است رییس‌جمهور بیزینسمن امریکایی‌ها که با قواعد سود و زیان در بازارها آشنایی دارد، این تصمیم را اتخاذ و چنین اقدام خطرناکی را اجرایی کند. اما در عین حال نباید این مواضع اعلامی را از نظر دور داشت یا تماما با اتکا به این مواضع اعلامی حرکت کرد.

این درحالی است که متغیرهای تاثیرات منفی برجام را از چند ناحیه دیگر نیز می‌توان رصد کرد. در این خصوص می‌توان از مذاکرات نتانیاهو و ترامپ، اقدامات و لابی کشورهای عربی درمورد مهار ایران و برجسته‌نمایی تهدید ایران در منطقه و همچنین جریان‌های تندرو جمهوری‌خواه در تحولات و موضع داشتن آنها نسبت به انعطاف باراک اوباما به عنوان سیگنال‌ها و مولفه‌های منفی در پیشبرد روند برجام نام برد. با این حال در اینکه آیا ترامپ بتواند در انجام تصمیم خود این هزینه‌ها را متقبل شود یا بتواند همراهی متحدین خود را داشته باشد و همچنین این تصمیم فشارهایی روی این کشور نداشته باشد، باید کمی تامل کرد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر