گروه اقتصاد اجتماعی| علی اسدی خمامی|
فیدل کاسترو درگذشته است، شاید این تنها عبارتی باشد که این روزها جریانهای مختلف سیاسی و اقتصادی در مورد کوبا بر سر آن اتفاق نظر دارند. توصیف گروههای مختلف از این چریک پیر متفاوت و حتی متضاد است: از رهبری انقلابی که الهام بخش جنبشهای آزادیبخش بود تا دیکتاتوری خونخوار که آزادیهای سیاسی را محدود و فقر را در بزرگترین جزیره کارائیب عادلانه تقسیم کرد. به هرحال عنوان رسمی فیدل آلخاندرو کاسترو روث چند روزی است که به «رهبر فقید انقلاب کوبا» تغییر کرده است و شاید بهتر باشد قضاوت درباره او و عملکردش را برعهده تاریخ و ملت کوبا گذاشت. بطور قطع بررسی عملکرد سیاسی این چهره تاثیرگذار قرن بیستم و بیست و یکم از صلاحیت صفحه اقتصاد اجتماعی خارج است، چه این صفحه وظیفه دارد به عملکرد نظام حمایت اجتماعی ایران بپردازد. اما آنچه باعث شده این صفحه گزارش امروز خود را به کوبا اختصاص دهد، عملکرد سیاسی حاکمیت این کشور و رییسجمهور سابقش نیست. بررسی الگوهای موفق و مقایسه آن با نظامهای موجود، یکی از راهکارهای کمک به پیشرفت آن نظامهاست و هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما دادهها
نشان میدهد که کاسترو یکی از قویترین و موفقترین نظامهای حمایت اجتماعی جهان را از خود در کوبا به یادگار گذاشته است.
خصوصی یا عمومی، مساله این است
حمایت اجتماعی طیفی است که بین دو نقطه قرار دارد. در یک نقطه کسانی هستند که
laissez-faire گویان از دولت میخواهند آنها را به مثابه افراد مستقل و جدا از جامعه به حال خود بگذارد و در نقطه دیگر کسانی که معتقدند کنترل امور باید تمام و کمال در اختیار یک دولت بزرگ باشد. اگر در بعد اقتصادی، مکتب شیکاگو و عقاید اقتصاددانی مانند میلیتون فریدمن نماینده گروه اول باشند، دولتهای فاشیست و اقتدارگرایانی که دولت به معنای هابزی آن را مسوول کنترل همهچیز و همه کس میدانند، نمایندگان مناسبی برای گروه دوم هستند.
در این میان، گروهی هم هستند که از طرفی انسان را موجودی اجتماعی در نظر میگیرند که هم به اجتماع مدیون است و هم بر گردن آن دین دارد، دولت و اقتدارش را قبول ندارند (و اگر دارند تنها به عنوان راهکاری موقت برای برقراری نظم از آن یاد میکنند) و معتقدند که جامعه به عنوان جمعی از تک تک افراد، مسوول رسیدگی به امور جامعه است. کاسترو و جنبش 26 ژوییه، نمایندگان این گروه سوماند، کسانی که اعتقاد دارند جامعه (و نه دولت) مسوول تامین حمایت اجتماعی برای اعضای خود است و سازمان این حمایت اجتماعی نیز باید از طریق مشارکت حداکثری همان اعضا سامان یابد.
در این نظام فکری، که به نظامهای اقتصادی و اجتماعی منجر میشود، هر انسان حق دارد از حقوقی اساسی و بنیادین بهرهمند شود که از سوی جامعه تامین میشود. حقوقی که از حق حیات، سیری و زندگی سالم، تا برخورداری از حداقل امکانات رفاهی را در برمیگیرد. برای تامین این حقوق، منابع و ابزار تولید انبوه کالاهای ضروری باید در مالکیت عموم مردم باشد. اینجاست که نظام مالکیت عمومی در مقابل نظامهای دولتی و خصوصی شکل میگیرد. حال اجازه دهید که با بررسی چند مثال، به توضیح حمایت اجتماعی در کوبا بپردازیم.
جایی که سلامت رایگان است
شاخص «مادری»، روشی برای سنجش وضعیت سلامت و رفاه زنان و کودکان در یک کشور است که توسط سازمان غیر انتفاعی «نجات کودکان» ارائه میشود. بر اساس برآوردهای این سازمان، شانس مرگومیر مادران حین زایمان در کوبا 1 در 970 و نرخ مرگ و میر کودکان زیر 5 سال 5.2 هزارم است، میانگین سال تحصیل در کوبا برای کودکان 13.8 برآورد شده و میزان مشارکت سیاسی زنان 48.9درصد تخمین زده میشود. این اعداد باعث شده که کوبا در میان 185 کشور جهان، رتبه 40 را از نظر وضعیت زنان و کودکان داشته باشد. برای آنکه تاثیر نظام حمایت اجتماعی کوبا را متوجه شوید، اعداد ذکر شده را برای چند کشور همسایه کوبا که از منظر شرایط اجتماعی و منابع اقتصادی شبیه یکدیگرند، بنگرید: این اعداد در کاستا ریکا به ترتیب 1 در 1400، 9.6، 13.9 و 33 است که این کشور را در رتبه 45 قرار داده. در مورد پاناما، اعداد به ترتیب 1 در 450، 17.9، 13.3 و 19.3 است که سبب شده این کشور در رتبه 78 قرار بگیرد. توجه داشته باشید که کوبا، کاستاریکا و پاناما به ترتیب 11.3 میلیون، 4.5 میلیون. 3.9 میلیون نفر جمعیت دارند.
اما نظام حمایت اجتماعی کوبا چگونه عمل میکند؟ پاسخ بسیار ساده است: خدمات بهداشتی و درمانی رایگان، تحصیلات رایگان و حتی غذای رایگان. درواقع دولت این کشور که نماینده تمام جمعیت است، با در اختیار گرفتن تولید انبوه، به حداقل رساندن سود و حذف واسطهها، خدمات و کالاهای کلیدی را مستقیما به شهروندان ارائه میدهد تا نیاز به پول به عنوان وسیلهیی برای توزیع این خدمات و کالاها به حداقل برسد. درواقع با بیانی ساده، مردم کوبا بخشی از درآمد خود را به در صندوقی عمومی به اشتراک میگذارند تا از طریق آن بدون نیاز به فرآیندهای پیچیده توزیع، نیازهای خود را تامین کنند.
حال به چند مورد دیگر از اثرات حمایت اجتماعی در کوبا میپردازیم. بر اساس آمارهای بانک جهانی که برگرفته از تخمینهای سازمان جهانی کار (ILO) است، تعداد کل گارگران چیزی در حدود 5.5 میلیون نفر، سهم زنان 38.9 درصد، نرخ بیکاری مردان در کوبا در سال 2014 2.9 درصد و نرخ بیکاری زنان 3.3 درصد بوده است. این یعنی جدای از آنکه بیکاران بخش کمی از جمعیت را تشکیل میدهند، فرصتهای کاری میان زنان و مردان تقریبا به صورت مساوی تقسیم شده است.
نرخ با سوادی نیز در کوبا، بر اساس یافتههای یونسکو، برای افراد بالای 15 سال 99.711 است. این نرخ حاصل مطالعات میدانی فرستادگان یونسکو و بر اساس شاخصهای بینالمللی سواد به دست آمده است.
نهایتا بر اساس گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل، شاخص توسعه انسانی در کوبا 0.769 به دست آمده که باعث شده است کوبا با مقام 67 در میان 185 کشور جهان، در میان کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا (High HDI) قرار بگیرد. هرچند این آمار و ارقام حاکی از وضعیت خوب مردم کوبا از منظر اجتماعی است، ولی بسیاری از اقتصاددانان، سیاستمداران و صاحبنظران معتقدند این دستاوردها با هزینههایی بالا به دست آمدهاند. هزینهیی که شامل قربانی کردن آزادیهای فردی و سیاسی و همچنین توزیع فقر در میان مردم میشود. اما یک ادعا برای اثبات نیاز به مدرک دارد. بیایید باز هم به آمار و ارقام و واقعیتها رجوع کنیم تا ببینیم آیا این ادعاها ثابت میشوند؟
کدام دیکتاتور؟ کدام استبداد؟
گروهی از سیاستمداران معتقدند توسعه جز از طریق استبداد به دست نمیآید. این گروه پارک چونگ هه، رییسجمهور وقت کره جنوبی در سالهای 1963 تا 1979 و پدر رییسجمهور معزول کره پارک گون هه را مثال میآورند. اما آیا تنها راه توسعه از استبداد میگذرد؟ و آیا دستاوردهای انقلاب کوبا، آنطور که مخالفانش ادعا میکنند، از طریق گسترش استبداد به دست آمده است؟
یکی از راهکارهایی که از طریق آن میتوان میزان استبداد را در یک کشور سنجید، نظام حاکمیتی آن کشور است. نظام حاکمیتی کوبا پارلمانی است. در این نظام مردم هر 5 سال اعضای پارلمان را انتخاب میکنند، پارلمان اعضای هیات وزیران را بر میگزیند، هیات وزیران رییسجمهور را تعیین میکند و رییسجمهور، که نقشی تشریفاتی دارد، نخست وزیر را به عنوان رییس اجرایی دولت معرفی میکند. شوراهای محلی نیز در حوزه خود اختیار تام دارند و هر 2 سال و نیم یکبار توسط رای مستقیم مردم انتخاب میشوند. هرچند نظام کوبا تک حزبی است (و اینجا مجالی درباره صحبت از مفید یا مضر بودن این نظام نیست) اما برای ورود به پارلمان و شوراها، تصدی پستهای اجرایی و مشارکت در فرآیند تصمیمگیری هیچ محدودیتی برای افرادی که عضو حزب نیستند وجود ندارد. از سال 1959 تاکنون، انتخابات پارلمان کوبا هر 5 سال یکبار برگزار شده و خللی در آن ایجاد نشده است.
اما نظام حاکمیتی گویای همهچیز نیست. مشارکت عملی در تصمیمگیری را باید به صورت عینی و نه در میان قوانین سنجید. در کتاب «کوبا» که توسط آنتونیو خوزه هررا و هرنان روزانکرز نوشته، توسط م. سینا ترجمه و توسط انتشارات مازیار منتشر شده است، میتوان به نتایج یک تحقیق که به صورت مشترک توسط دانشگاههای لیورپول انگلستان و سنتپترزبورگ روسیه درباره مشارکت سیاسی در کوبا انجام شده، دست یافت. بر اتکای اطلاعات این کتاب، سازمانهای مردمنهاد و اتحادیهها، نقش بسیار پررنگی در تصمیمگیریهای سیاسی دارند. به عنوان مثال، دو تشکل اتحادیه مرکزی کارگران کوبا (CTC) و مجمع ملی کشاورزان کوچک (ANAP) که هر دو از منظر تصمیمگیری و مالی مستقل از حزب کمونیست کوبا و نهادهای دولتی هستند، نقش مهمی در تغییر و اطلاع قوانینی چون «قانون خانواده» و «قانون اساسی سوسیالیستی» داشتهاند. همچنین نتایج حاصل از همین تحقیق حاکی از مشارکت فردی بالا در انتخابات، استقلال رای و آگاهی سیاسی در کوبا بوده است. با نظرسنجی از یک جامعه هدف که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند، مشخص شد که 67 درصد از کارگران و 72 درصد از
دهقانان همیشه در انتخابات شرکت میکنند. همچنین 81 درصد از کارگران و 89 درصد از دهقانان گفتهاند که در صورت لزوم با عقاید دیگران (حتی رهبری حزب کمونیست) مخالفت میکنند. در این تحقیق همچنین مشخص شد که 62 درصد از جامعه درباره 14 نفری که از اعضای جامعه بینالمللی موضعگیری مشخصی در قبال دولت کوبا دارند، آگاهی کامل و صحیح دارند. نهایتا این نتیجه به دست آمد که 90 درصد مصاحبه شوندگان همیشه در محافل مطالعاتی شرکت میکنند و 80 درصد از آنان همیشه در جلسات اتحادیههای کارگری یا دهقانی که حداقل یکبار در ماه برگزار میشود حضور دارند. اهمیت این اتحادیهها در کوبا به قدری زیاد است که نمایندگانشان نه تنها در نشستهای پارلمانی، که در کنگرههای حزب کمونیست هم حضور یافته و اعمال نظر میکنند.
جدای از این اطلاعات، با یک جستوجوی کوتاه در اینترنت میتوان دریافت اکنون در کوبا 12 روزنامه، 2 مجله، 11 سایت اینترنت خبری، 8 کانال تلویزیونی و رادیویی و 4 خبرگزاری در سطح ملی، همچنین بیش از 30 روزنامه محلی مشغول به کارند و دسترسی به وبسایتشان در اینترنت امکانپذیر است. هرچند فعالین حقوق بشر انتقادهایی را به اینترنت این کشور و سطح دسترسی به آن وارد میدانند.
البته نمیتوان صحبت از جنگ میان آزادی و استبداد کرد و صحبت از زندانیان سیاسی به میان نیاورد. با جمع کردن فهرستهای متفاوتی که گروههای مخالف دولت کوبا از تعداد زندانیان سیاسی در این کشور ارائه کردهاند، میتوان به رقمی نزدیک به 100 دست یافت. میانگین مدت محکومیت آنها دو سال و میزان حبس از 6 ماه تا 18 سال است. هرچند در این فهرستها نام چند متهم به قتل و هواپیماربایی نیز به چشم میخورد.
هرچند نمیتوان ادعا کرد که کوبا بهشت حقوق بشر است، اما با اتکا به دادههای فوق میتوان دریافت که وضعیتش از منظر آزادیهای سیاسی و اجتماعی آنقدرها که ادعا میشود بد نیست. اما آیا در مورد وضعیت اقتصادی نیز اوضاع به همین منوال است؟
خاک سیاه کوبایی
یکی از انتقاداتی که اینروزها علیه کاسترو مطرح میشود، این است که در دوران زمامداری او، وضعیت اقتصادی در کوبا رو به وخامت گذاشت و حتی به تعبیر بعضی کوبا به خاک سیاه نشست. در واقع این عبارت که «کاسترو فقر را عادلانه میان کوباییها توزیع کرد» چندی است که نقل محافل روشنفکری شده است. اما آمار در این مورد چه میگویند؟ واقعیت این است که با رجوع به آمار مختلف، میتوان به نتایج متفاوتی دست پیدا کرد. بهطور مثال، تیم ورستال در نشریه فوربس، با رجوع به اعداد آنگوس مدیسون (که بر اساس نرخ تورم تعدیل شده است) دریافته است که تولید ناخالص سرانه داخلی کوبا از سال 1959 تا 1999 تنها 240 دلار رشد داشته، این در حالی است که کشورهای همسایه کوبا از 1000 دلار تا 10 هزار دلار رشد داشتهاند. (رجوع شود به دنیای اقتصاد، شماره 3924) . همچنین در نگاه اول، آمار بانک جهانی نشان میدهد کوبا در سال 2014، با تولید ناخالص داخلی 7 هزار و 274 دلار در رتبه 86ام جهان بوده است.
اما اگر بنا باشد مقایسه را بر اساس برابری قدرت خرید انجام دهیم، میتوان دریافت که ارزش تولید ناخالص داخلی سرانه کوبا در این سال 20 هزار و 649 دلار بوده که این کشور را در رده 58ام قرار میدهد. همچنین درآمد سرانه ناخالص ملی کوبا در سال 2011، 18 هزار 630 دلار بوده که با مرز فقر فاصله قابل توجهی دارد. همچنین با استناد به بانک داده بانک جهانی میتوان دریافت که ضریب جینی اقتصاد کوبا در سال 2014، 38 بوده که به معنای توزیع نسبتا عادلانه درآمد در این کشور است. تورم نیز در این کشور که در بالاترین حد خود، به 26 درصد رسیده بوده، اکنون در 2.6 درصد ثابت شده است.
این کارنامه را باید در کنار این واقعیت نیز بررسی کرد که کوبا از سال 1961 تاکنون تحت یکی از سختترین تحریمهای اقتصادی بوده و هرساله بودجه زیادی را نیز صرف مقابله با تهدیدهای امنیتی ایجاد شده توسط ایالاتمتحده امریکا میکند.
همانطور که نشان داده شد، برای دستیابی به دستاوردهای قابل قبول در زمینه توسعه انسانی، نه نیازی به استبداد است و نه تضعیف اقتصاد. نظام حمایت اجتماعی کوبا نشان میدهد که از این نظر میتواند یک الگوی خوب باشد و از سوی دیگر کشورها نیز دنبال شود.