گروه بنگاهها|
«دانشآموز ماهر» و «آموزشوپرورش بیمهارت» پارادوکس تلخی را پیش روی سیاستگذاران نظام آموزشی گذاشته است و با وجود تاکیدات سند تحول بنیادین شکاف اقتصاد و سیستم آموزشی هر روز عمیقتر میشود.
یکی از اهداف اصلی در آموزشوپرورش و در حالت کلی، نظام آموزشی هر کشوری تربیت نیروی متخصص و ماهر است و اهمیت این موضوع در کشورهای در حال توسعه دوچندان است. در برخی کشورهای دنیا نیز برمبنای رویکرد نیاز به نیروی کار، برنامهریزی آموزشی صورت میگیرد و اساسا تربیت نیرو در مسیر نیازمندیهای بازار کار قرار دارد. وقتی به موضوع اقتصاد آموزشوپرورش پرداخته میشود هدف تنها تمرکز روی منابع مالی موردنیاز یا جلب مشارکتهای مردمی و بخش خصوصی برای تامین هزینههای این بخش نیست، بلکه در طرف مقابل باید توجه جدی به خروجی این نظام آموزشی نیز داشت.
زمانی میتوان آموزشوپرورش را «بهرهور» نامید که هزینهها و سرمایهگذاری صورت گرفته در این بخش منجر به ستاندهها و خروجیهای مناسب ازجمله تربیت نیروی ماهر شود.
آیا باید همه یک مسیر را طی کنند؟
شاید مهمترین و کلیدیترین تاکیدات در زمینه لزوم مهارتافزایی در آموزشوپرورش را بتوان در بیانات رهبر معظم انقلاب دید که بهصورت دقیق به چالش جدی نظام آموزشی پرداختهاند. به گزارش مهر، طبق گزارشها، ۱۲هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همه دانشآموزان با استعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟در سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزشوپرورش کشور در بخش «ایجاد تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی» بر تقویت آداب و مهارتهای زندگی و توانایی حل مسائل و عمل به آموختهها برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان و تقویت آموزشهای فنی و حرفهای تاکید شده است. همچنین در بند دوم سیاستهای کلی اشتغال نیز لزوم آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار (فعلی و آتی) و ارتقای توان کارآفرینی با مسوولیت نظام آموزشی کشور (آموزشوپرورش، آموزش فنی و حرفهای و آموزش عالی) و توام کردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاههای اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آنها یادآوری شده است. همه این دغدغهها نشان میدهد که ضعفهای موجود در این بخش جدی است و برنامهریزی برای این
مشکلات ضروری و حیاتی به نظر میرسد.
سند تحول بنیادین و راهی که باید رفت
در سند تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش آمده است که پرورشیافته سیستم آموزشی باید «دارای حداقل یک مهارت مفید برای تامین معاش حلال باشند، بهگونهیی که در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تامین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند.»
اما آیا پرورشیافته آموزشوپرورش ایران واجد چنین مشخصهیی است؟ پاسخ به این سوال را میتوان از والدین دانشآموزان، کارشناسان و خود دانشآموزان پرسید و البته پاسخهای مشابهی دریافت کرد، پاسخهایی که بیشتر حاکی از عدم رضایت از خروجی آموزشوپرورش در این مولفه است.
در آموزشوپرورش ایران نه دانشآموزان متناسب با استعدادهای خود میآموزند و نه آنچه فرامیگیرند به توانایی آنها در مقوله مهارت و کارآفرینی کمک جدی میکند.
متولیان امر مدعی هستند که در برنامه درس ملی به مقوله مهارتافزایی توجه شده است ولی با حضور میدانی در مدارس و نحوه پرداختن به این موضوع از یکسو و آزمودن دانشآموزان میتوان به نتایج دیگری رسید. خود دانشآموزان نیز اذعان دارند که در مدارس مقوله مهارتافزایی جدی گرفته نمیشود و حتی برنامهریزی جدی برای رشد مهارتهای دانشآموزان وجود ندارد. از مجموع دانشآموزان دوره متوسطه چیزی حدود ۴۰درصد به رشتههای فنی و حرفهای و کاردانش هدایت میشوند و ۶۰درصد دیگر راهی رشتههای نظری میشوند و عملا این بخش از دانشآموزان آموزش حرفهای نمیبینند.
سهم کاردانش و فنی و حرفهای
واقعبینانهتر نگاه کنیم آموزشهای فنی و حرفهای برای آن ۴۰درصد هم دارای اشکالاتی است که در بخش بعدی این گزارش به آنها خواهیم پرداخت، اما همین ۶۰درصدی که از دایره آموزشهای فنی و حرفهای و مهارتی خارج میشوند خود یکی از بزرگترین نقصهای نظام آموزشی ایران است.
دانشآموز فارغالتحصیل از مدارس ایران نهتنها در بعد مهارتهای زندگی با ضعفهای جدی مواجه است که در بخش مهارتهای حرفهای نیز دستهایش خالی بوده و چشم به آموزش عالی دارد تا بتواند این کمبود را در دانشگاه جبران کند، هرچند در دانشگاهها نیز اوضاع چندان تعریفی ندارد تا تسلسل مشکلات همچنان استمرار پیدا کند.
این درحالی است که به گفته مسوولان در برنامه پنجم توسعه پیشبینی شده بود دانشآموزان شاخه نظری هم یک مهارت شغلی در کنار تحصیل فرابگیرند که به دلیل محدودیتهای مالی، میسر نشد.
به گفته مسوولان امر در اداره کل کاردانش وزارت آموزشوپرورش هماکنون ۴۰۰هزار هنرجو در رشتههای کاردانش مشغول به تحصیل هستند. همچنین در حال حاضر ۱۵۰رشته به هنرستانهای سراسر کشور ابلاغ شده است.
نمایهای از وضعیت رشتههای فنی و حرفهای و کاردانش در ایران
در ابتدای سال تحصیلی 95 مسوولان از هدایت ۱۶درصد دانشآموزان به رشتههای کاردانش خبر دادند که رشد 2درصدی نسبت به سال قبل را نشان میدهد؛ رقمی که شاید نتوان نام رشد را روی آن گذاشت.
نکته قابلتامل آنجاست که در میان دانشآموزان معمولا آنهایی به کاردانش هدایت میشوند که بهنوعی واجد ورود به دیگر رشتهها نبوده و در اصطلاح عامیانه آنها را به لحاظ سطح تحصیلی دانشآموزان ضعیف میدانند، موضوعی که بارها از آن انتقاد و تاکید شده که اطلاعرسانی بیشتر و جدیتری در مورد رشتههای کاردانش و اهمیت آنها صورت گیرد. اما اوضاع در مجموعه رشتههای فنی و حرفهای هم مشابه کاردانش است. در حال حاضر ۱۷درصد از دانشآموزان پایه دهم در شاخههای مختلف فنی و حرفهای مشغول به تحصیل هستند. به گفته مسوولان در حال حاضر ۴۱رشته فنی و حرفهای در ۴زمینه صنعت، کشاورزی خدمات و هنر در وزارت آموزشوپرورش وجود دارد. در مجموع براساس آمار سامانه سناد بیش از ۱۶درصد جمعیت دانشآموزی در این مقطع، در شاخه کاردانش، ۱۷درصد در شاخه فنی و حرفهای و مابقی در رشتههای نظری ثبتنام کردهاند.
با این تفاسیر حدود ۳۳درصد و به روایت دیگری ۳۷درصد دانشآموزان راهی هنرستانها شدهاند، آماری که برای افزایش آن مدیرکل دفتر آموزش کاردانش وزارت آموزشوپرورش امیدوار است «سال آینده هدایت تحصیلی بهتر اطلاعرسانی شود و شاهد استقبال خوب خانوادهها از هنرستانها باشیم.»
سیدمصطفی آذرکیش میگوید: «هدفگذاری برای دوره جدید براساس نشانگرهای ارزشیابی و با برنامهریزی که از ابتدای سال داشتیم، انجام شده و سال آینده وضعیت بهتر خواهد بود.»
هرچند روایتهای مختلفی از آمار هدایت دانشآموزان به هنرستانها وجود دارد و حتی رقم ۴۰درصدی هم برای این سهم اعلام شده اما سیدمحسن حسینیمقدم مدیرکل دفتر آموزشهای فنی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش میگوید که این رقم باید تا پایان برنامه ششم توسعه به بیش از ۴۸درصد افزایش یابد. آموزشهایی که با استفاده از روشهای کهنه و ابزارها و فناوریهای ازکار افتاده همراه اســت و نیروی انســانی آن آموزش کافی ندیده، چگونــه میتواند هنرجویان را با تغییرات ســریع و گسترده فناوری امــروز و نیازهای در حال تغییر بــازار کار هماهنگ کند.
به هر روی باوجود هدایت نزدیک به ۴۰درصد دانشآموزان به رشتههای فنی و کاردانش همچنان کارشناسان معتقدند که برخی رشتههای فعال در هنرستانها مبتنی بر نیاز بازار نیستند و همین امر باعث شده که همین سهم ۴۰درصدی از فارغالتحصیلان آموزشوپرورش هم برای جذب در بازار کار مناسب نباشند.