هفته گذشته بازار ارز نوسانات شدیدی را تجربه کرد. یکی از دلایل عمده این نوسانات، پتانسیلی بود که طی چند سال گذشته در بازار ارز برای افزایش نرخ ارز وجود داشت. تصور بر این بود که کمبود ارز در بازار و همچنین بحث یکسانسازی نرخ ارز در بودجه سال آینده، دو موضوعی است که پتانسیلها را تغییر دهد و در نتیجه قیمت ارز با افزایش روبهرو شود. شکلگیری این تصورات در بازار ارز که از دیدگاه من هم درست است، نهایتا در دو هفته گذشته که هم دولت تا حدی تعطیل بود و هم بانک مرکزی و فعالان بازار را واداشت تا نرخ ارز را افزایش دهند. این در حالی است که علاوه بر فعالیت فعالان بازار ارز، یکسری سفتهباز مجددا وارد بازار ارز شدند و به التهابهای ارزی شدت بیشتری دادند. از سوی دیگر در چند سال گذشته شاهد افزایش 40درصدی نرخ دلار در برابر سایر ارزها بودهایم و نرخ ارز تقریبا ثابت مانده بود. بنابراین پتانسیل افزایش قیمت ارز کماکان در بازار ارز وجود دارد و برخلاف سخنان رییس کل بانک مرکزی که گفته است؛ این افزایش به لحاظ بنیادین در اقتصاد حمایت نمیشود، از دیدگاه من این حمایت وجود دارد و سال آینده خواهیم دید که حمایت خواهد شد یا نه. همچنین به
دلیل اینکه این اتفاقها واکنشی در طرف عرضه ندیده با افزایش روبهرو شده است. البته افزایش قیمت ارز به صحبتهای دو روز پیش آقای سیف واکنش کمجانی نشان داد و تا حدودی در مدار نزولی قرار گرفته است.
اما یکی دیگر از رویدادهای مهمی که در اواخر هفته گذشته رخ داد، توافق اوپک بود. توافقی که به محض اتخاذ شدن، منجر به افزایش قیمت جهانی نفت شد. اما این توافق بر بازار ارز چه تاثیری میگذارد؟ بدون شک در کوتاهمدت نمیتوان دنبال تاثیرات شگرفی بود، چرا که در گذشته هم قول این موضوع را شنیده بودیم که دلارهای نفتی وارد ایران خواهد شد. اما تاثیرات بلندمدتی در راه خواهد بود البته بعد از اینکه دولت سال بعد تکنرخی شدن ارز را کلید بزند. در این شرایط دولت منابع بیشتری برای اینکه کنترل بازار ارز را در دست بگیرد در اختیار خواهد داشت و در نتیجه میتواند نرخ را محور آن چیزی که مدنظر خودش است، نگه دارد.
و اما بودجه سال آینده و تغییرات قابل توجهی که در اعداد کلیدی آن نسبت به سالهای پیش رخ داده با نرخ ارز چه خواهد کرد؟ بودجه عمرانی 60هزار میلیاردی دولت که برای خود یکتنه رکورددار است اما افزایش قابل توجه بودجه عمومی تا 320هزار میلیارد تومان نیز از بودجه عمرانیها کم ندارد. این مکان دقیقا همان جایی است که به بازار ارز آن هم برای افزایش قیمت نرخ ارز سیگنال میفرستد. حال چرا بودجه این خط و نشان را برای قیمت نرخ ارز میکشد، چون جز درآمدهای ارزی روش دیگری برای تامین بودجه فراهم نیست. مگر افزایش درآمدهای مالیاتی تا چه اندازه میتواند به کسری بودجه کمک کند؟ دستهای دولت خالی است و راهی جز افزایش درآمدهای ارزی وجود ندارد، راهی که با تبدیل دلارهای فروش بشکههای نفت به ریال خالی از پستی و بلندیها خواهد شد. سیگنال بودجهریزی یعنی اینکه «حواستان باشد، قیمت ارز در حال گران شدن است.»
این سیگنال را بازار سرانجام دیر یا زود دریافت میکند اما تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری خبری در راه نیست، چرا که دولت مطابق با یک قاعده کلی در دنیا که نرخ ارز را مقداری تقویت میکنند، بعید میدانم که اجازه دهد یکسانسازی نرخ ارز و افزایش قیمت به وقوع بپیوندد و تا برگزاری انتخابات متوقف خواهد شد. در این میان بانک مرکزی هم ابزار کافی برای مداخله در بازار ارز را در اختیار دارد، اما دو موضوع در میان است. اگر تمام سفتهبازها به بازار هجوم آورند، تامین چنین ارزی از عهده بانک مرکزی بدون شک خارج است، کمااینکه ولیالله سیف حدود دو ماه پیش عنوان کرد؛ زمانی این کار را خواهیم کرد که ارتباطمان با بانکهای خارجی برقرار شود. اما در این حد که طی دو هفته گذشته افزایش قیمت داشتهایم و تعدادی سفتهبازی صورت گرفته و هنوز حجم عظیمی از سفتهبازی وارد بازار نشده است و مردم عادی برای سرمایهگذاری اقدام نکردهاند، بیشک واکنش سریع بانک مرکزی جواب خواهد داد و نوسانات کنترل خواهد شد.